در دهه اول قرن 21، دولت قدرال آمریکا حدود یک تریلیون دلار قرض گرفته است تا کسر بودجه ناشی از بخشش‌های مالیاتی خانواده‌های با درآمد سالانه بیش از 250هزار دلار را تامین کند.

گروه بین‌الملل مشرق - رقابت‌های ریاست جمهوری در آمریکا روز به روز داغ‌تر می‌شود و شخصیت‌های مهمی که برای رسیدن به نامزدی نهایی حزب خود تلاش می‌کنند، برای کوبیدن رقبا به تمام حربه‌های ممکن چنگ می‌زنند. در این میان اما یک موضوع بسیار حیاتی چندان جایگاهی در بحث‌ها و سخنرانی‌های نامزدها ندارد: نابرابری روزافزرون اقتصادی در جامعه آمریکا.



در این میان، گاهی هیلاری کلینتون، بخت اول دموکرات‌ها به طور کلی اشاراتی به موضوع می‌کند و از نیاز به تلاش برای حل موضوع سخن می‌گوید. اما رقیب اصلی او در حزب دموکرات، برنی سندرز، صریح‌ترین و شجاعانه‌ترین اظهارنظرها را درباره سطح ترسناک نابرابری و بی‌عدالتی اقتصادی در جامعه امروز آمریکا ابراز می‌کند.



سندرز در سخنرانی 4 جولای 2015 خود به مناسبت روز استقلال آمریکا در شهر «واوکی» چنین گفت:

«اهداف اقتصادی ما باید بازتوزیع حجم چشمگیری از ثروتِ یک درصد بالای جامعه باشد، حتی اگر این بازتوزیع رشد اقتصادی را آهسته کند... رشد کنترل‌نشده- به ویژه وقتی 99 درصد درآمدهای جدید کشور باز به همان یک درصد برسد- مسخره است.»




او از این که هدف دولتمردان آمریکایی تنها نرخ بالای رشد باشد و سطح رفاه جامعه فراموش شود، ابراز نگرانی کرد:


برنی سندرز

«هدف ما نباید رشد برای رشد باشد، بلکه باید به سوی جامعه برویم و یک زندگی باکیفیت برای مردم خود فراهم کنیم. به بیان دیگر، اگر مردم به عنوان یک حق از خدمات درمانی برخوردار باشد، آن گونه که در هر کشور مهم دیگر دنیا چنین است، آن گاه کم‌تر نگرانی درباره رشد وجود خواهد داشت. اگر مردم از فرصت آموزش برخوردار باشد و فرزندان آن‌ها بتوانند به کالج بروند و از خدمات بهداشتی و درمانی برخوردار باشند، دیگر نگرانی کم‌تری برای رشد صرفا به هدف رشد وجود دارد.»



در واقع، سندرز به صراحت درباره یک خط قرمز نانوشته چند دهه‌ای میان نامزدهای ریاست جمهوری حرف می‌زند و آن بازتوزیع درآمدها از طریق وضع مالیات‌های بالا بر سرمایه‌داران بزرگ است.



آمریکا همیشه قدرتمندترین کشور دنیا نبود. تنها از پایان جنگ دوم جهانی، با ویرانی بیشتر کشورهای توسعه‌یافته به واسطه جنگ، بود که آمریکا، خود به خود، در جایگاه رهبر کشورهای به اصطلاح آزاد جهان قرار گرفت. این شروع گسترش و ارتقاء طبقه متوسط آمریکایی بود.


اروپای ویران از جنگ

در حالی که سایر طرف‌های درگیر در جنگ دوم جهانی تلاش داشتند که از ویرانی‌های جنگ دوباره سر بیرون بیاورند، ایالات متحده تبدیل به سوپرمارکت و انبار اجناس و دلال ماشین آلات در دنیا شد. همه بازارهای دنیا به روی محصولات آمریکایی باز بود و نیروی کار آمریکایی با فرصتی طلایی برای بالاکشیدن خود مواجه شد.


یک کارخانه آمریکایی در زمان جنگ دوم جهانی

در حقیقت در این دوره، آمریکا انحصار بازسازی دنیای ویران از جنگ را در اختیار داشت. در سال 1944 قانونی موسوم به «GI» به تصویب رسید که در آن تسهیلاتی فراوان چون کمک هزینه تحصیلات دانشگاهی و وام‌های کم بهره برای خرید خانه و راه‌اندازی کسب و کار برای کهنه سربازان بازگشته از جنگ در نظر گرفته شده بود. این یکی از عوامل شکوفایی و رونق اقتصاد آمریکا و افزایش وجهه و اعتبار آن بود. اتحادیه‌های کارگری که هنوز بسیار قدرتمند بودند، حداقل حقوق و مزایا را برای نیروی کار تضمین می‌کردند.


پوستری از دوران رفاه آمریکا در دهه 1950


نیویورک در دوران طلایی اقتصاد آمریکا دهه 1950

با این حال، در اواسط دهه 1970 یک توقف بزرگ در گسترش و ارتقاء طبقه متوسط ایجاد شد. تحریم نفتی غرب توسط اعراب در پی جنگ کانال سوئز و پایان دوران نفت ارزان، سقوط طبقه متوسط و رفاه طلایی دهه های 50 و 60 میلادی را رقم زد. انقلاب اسلامی ایران و جنگ ایران و عراق هم یک عامل مهم دیگر در بی‌ثباتی قیمت انرژی بود.

در این شرایط، رونالد ریگان ظهور کرد و یک انقلاب محافظه‌کاری را کلید زد. دولت رفاه در آمریکا برای همیشه به تاریخ پیوست و ایدئولوژی نئولیبرالیزم با حمایت قدرت نظامی در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت.



تعدیل مالیات شرکت‌ها، تثبیت حقوق کارگران و مبارزه دولت با اتحادیه‌های کارگری و توسعه بازارهای مالی بین‌المللی که موجب انتقال تولید بسیاری از شرکت‌های آمریکایی به خارج از خاک این کشور شد، موجبات زوال طبقه متوسط و اوج‌گیری طبقات تاپ درآمدی را فراهم آورد.


سیلوستر استالونه در نقش رمبو، نماد فرهنگی دوران ریگان

کاهش مالیات‌گیری از شرکت‌های بزرگ و میلیونرها، باعث کاهش درآمدهای دولت، کسری بودجه و در نتیجه قطع بخش زیادی از بودجه رفاهی جامعه شد. این، شروع تعمیق شکاف میان طبقات در آمریکا و در پهنه سرمایه‌داری در کل جهان شد که تا به امروز ادامه یافته و وخیم‌تر شده است. وضعیتی که به «یک درصد در برابر 99 درصد» معروف شده است.



در ادامه، 28 فاکتور مهم در اثبات تعمیق و شدت‌یابی نابرابری اقتصادی و بی‌عدالتی در جامعه آمریکا، بر مبنای اسناد و آمار منتشر شده در پایگاه‌های اینترنتی معتبر خود ایالات متحده فهرست شده است، تا معیاری برای مقایسه وضعیت، بر مبنای اعداد و ارقام برای مخاطبان مشرق فراهم شود.



1.در 81 درصد از بخش‌ها (کانتی‌ها)ی آمریکا، درآمد متوسط، حدود 52000 دلار در سال است که کم‌تر از درآمد متوسط در 15 سال قبل است. این به رغم رشد 83 درصدی اقتصاد و دو برابر شدن سود شرکت‌های تجاری در ربع قرن گذشته است. کارگران آمریکایی دو برابر 25 سال قبل کالا و خدمات تولید می‌کنند، اما سهم کم‌تری نسبت به آن دوران از کیک اقتصاد دارند.

2. حجم پولی که در سال 2014 میان مدیران شرکت‌های وال استریت توزیع شد، دو برابر مجموع درآمد کارگران یقه آبی با حداقل دستمزد در تمام آمریکا بود.




3. 85 نفر از پولدارترین مردان جهان، بیش از مجموع 3.5 میلیارد نفر جمعیت فقیرتر دنیا پول دارند.

4. میانگین ثروت هر آمریکایی بزرگسال در آمریکا در حدود 250هزار تا 300هزار دلار است، ولی این محاسبه شامل همه فوق ثروتمندان آمریکا همچون بیل گیتس هم می‌شود. با حذف سوپر میلیونرها از محاسبه، ثروت هر فرد بزرگسال امریکایی به 39000 دلار می رسد که آمریکا را از این نظر در رتبه 27 کشورهای جهان بعد از کویت، استرالیا و ایرلند قرار می‌دهد.



5. شهروندان ایتالیایی، بلژیکی و ژاپنی از شهروندان آمریکایی ثروتمندتر هستند.

6. نیمه فقیرتر جمعیت جهان، تنها یک درصد ثروت زمین را در اختیار دارند، در حالی که یک درصد ثروتمندتر جهان حدود 46 درصد ثروت جهان را در اختیار دارند.


میزان افزایش افراد فقیر در آمریکا

7. در آمریکا، نیمه فقیرتر جمعیت این کشور تنها 2.5 درصد ثروت ملی کشور را در اختیار دارد، در حالی که یک درصد بالای هرم درآمدی، صاحب 35 درصد ثروت ملی کشور هستند.



8. سهم 1 درصد ثروتمند برتر آمریکا از کیک دارایی ملی آمریکا از 1979 دو برابر شده است.

9. 0.01 درصد از فوق ثروتمندان آمریکایی به طور متوسط، سالانه 6 درصد از کل درآمد ملی را به جیب می‌زنند. این قشر کوچک، به طور میانگین هر کدام 23 میلیون دلار درآمد سالانه دارند، در حالی که عایدی سالانه متوسط 90 درصد آمریکایی ها حدود 30000 دلار است.


وضعیت اشتغال آمریکایی‌ها در سال 2014 - از چپ به راست:
بیکار - کار تمام وقت - کار نیمه وقت (ستون آبی، جمعیت زیر خط فقر هر گروه)


10. 1 درصد بالای درآمدی، 50 درصد دارایی‌های سرمایه‌گذاری (سهام، اوراق قرضه، صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و....) را در اختیار دارند، در حالی که سهم نیمه فقیرتر جمعیت آمریکا از این دارایی‌ها تنها 5 درصد است.

11. حدود 73 درصد بدهی‌های داخلی آمریکا بر گردن 90 درصد آمریکایی‌های کم‌تر برخوردار است.



12. در حالی که سطح مالیات بر درآمد طیقه متوسط از 1960 بی‌تغییر مانده است، مالیات پردرآمدترین آمریکایی‌ها از 1945(حدود 70 درصد) به 35 درصد امروز رسیده است. مالیات شرکت‌ها از 30 درصد 1950 به 10 درصد امروز کاهش یافته است.

13. طیق یک تحقیق در میان 34 کشور توسعه یافته، آمریکا دومین جایگاه را از نظر سطح نابرابری درآمدی بعد از شیلی دارد.




14. جوانان آمریکایی به طور روزافزون فقیرتر می‌شوند. متوسط ثروت افراد زیر 35 سال از 1984، 68 درصد کاهش یافته است. ثروت میانگین آمریکایی‌های مسن‌تر از همان تاریخ 42 درصد افزایش یافته است.

15. متوسط ثروت آمریکایی‌های سفیدپوست (113هزار دلار) 20 برابر از متوسط ثروت سیاه‌پوستان (حدود 5600 دلار) و 18 برابر از آمریکایی‌های لاتین‌تبار (6300 دلار) بیشتر است.





16. بیشترین میزان نابرابری در جامعه آمریکا در ایالات مجاور وال استریت (نیویورک سیتی) و ایالات نفتی آمریکا دیده می‌شود.

17. از 1979، کسانی که بعد از اتمام دبیرستان ترک تحصیل می‌کنند، متوسط درآمد آن‌ها 22 درصد افت داشته است. از نظر نژادی، بیشترین ترک تحصیل در میان نوجوانان لاتین‌تبار (هیسپانیک) و آفریقایی‌تبار انجام می‌گیرد.


بی خانمان‌ها در آمریکا

18. در دهه 1970،یک زن سفیدپوست به ازای کار مساوی با مردان، 60 درصد درآمد یک مرد را به دست می‌آورد. در 2005 این رقم به 80 درصد رسید. از 2005، هیچ تغییری در این آمار صورت نگرفت. زنان آفریقایی‌تبار 64 درصد و زنان لاتین‌تبار 56 درصد مردان حقوق می‌گیرند (به ازای ساعات کار مساوی).

19. بیش از 20 درصد کودکان امریکایی زیر خط فقر زندگی می‌کنند. این بیشترین درصد در میان کشورهای توسعه یافته است.



20. عضویت نیروهای کار در اتحادیه‌های صنفی و کارگری در حال حاضر در پایین‌ترین سطح خود از دهه 1980 میلادی است (11 درصد). در 1978، 40 درصد کارگران یقه آبی عضو اتحادیه‌ها بودند. کاهش نفوذ اتحادیه‌ها، تبعات مستقیمی چون کاهش حداقل دستمزد یا ثابت‌ماندن آن، با وجود بالا رفتن هزینه‌های زندگی است.

21. 400 آمریکایی فوق ثروتمند، با ثروتی حدود 2 تریلیون دلار، از ثروت مجموع نیمه فقیرتر جمعیت امریکا دارایی دارند. این رقم تقریبا معادل مجموع تولید ناخالص داخلی روسیه است.



22. در 1946، یک کودک تازه متولد شده در خانواده‌ای فقیر در آمریکا، 50 درصد شانس این را داشت که در نردبان درآمدی بالا برود و وارد طبقه متوسط شود. این شانس امروز به 33 درصد رسیده است.



23. با وجود تخفیف‌ها یا بخشش‌های مالیاتی عظیم به شرکت‌های بزرگ آمریکایی، آن‌ها نتوانستند به همان میزان شغل برای آمریکایی‌ها ایجاد کنند. بیشترین تولیدکنندگان شغل در آمریکای امروز، واحدهای تجاری کوچک جدید هستند که از آن بخشش‌های مالیاتی برخوردار نیستند.



24. بیش از نیمی از اعضای کنگره آمریکا، که تعیین می‌کنند میلیونرها چقدر و چگونه مالیات بدهند، خود میلیونر هستند!

25. 25 شرکت از بزرگ‌ترین شرکت‌های آمریکا، بیش از میزان مالیات پرداختی، به مدیران خود حقوق و مزایا می‌دهند.

26. در دهه اول قرن 21، دولت قدرال آمریکا حدود یک تریلیون دلار قرض گرفته است تا کسر بودجه ناشی از بخشش‌های مالیاتی خانواده‌های با درآمد سالانه بیش از 250هزار دلار را تامین کند!



27. در 1970، 5 لابی‌گر ثبت‌شده به ازای هر عضو کنگره (‌با 535 عضو) وجود داشت. اکنون به ازای هر عضو کنگره، 22 لابی‌گر ثبت‌شده وجود دارد (لابی‌گران کسانی هستند که در جهت حفظ و تامین منافع شرکت‌های بزرگ آمریکایی با اعضای کنگره چانه‌زنی می‌کنند.)



28. در 9162، متوسط ثروت یک درصد بالای جامعه، 125 برابر متوسط ثروت طبقه متوسط بود. در 2010، این رقم به 288 برابر رسید.



29. در جریان بحران اقتصادی سال 2008، میانگین ثروت یک درصد بالای جامعه 16 درصد افت کرد، در حالی که میانگین ثروت 99 درصد آمریکایی‌ها 47 درصد کاهش داشت.

30. از 1979 تا 2007، حقوق یک درصد بالای جامعه، 10 برابر بیش از حقوق 90 درصد پایین جامعه افزایش داشته است.

منابع:

http://www.washingtonpost.com/blogs/wonkblog/wp/2015/07/13/what-bernie-sanders-is-willing-to-sacrifice-for-a-more-equal-society
http://www.ips-dc.org/deep-end-wall-street
http://fivethirtyeight.com/features/the-american-middle-class-hasnt-gotten-a-raise-in-15-years
http://www.nytimes.com/2004/09/06/opinion/an-economy-that-turns-american-values-upside-down.html
http://www.usatoday.com/story/news/world/2014/11/07/globalpost-richest-poorest/18640031
http://inequality.org/99to1/facts-figures
http://www.theguardian.com/society/2014/sep/15/how-super-rich-got-richer-10-shocking-facts-inequality
http://www.nytimes.com/2011/10/26/us/politics/top-earners-doubled-share-of-nations-income-cbo-says.html
http://www.epi.org/publication/top-1-earners-home-20-americas-income
http://fortune.com/2011/12/22/the-super-rich-just-dont-get-it
http://www.pewresearch.org/fact-tank/2015/07/23/5-facts-about-the-minimum-wage
http://www.thefiscaltimes.com/Articles/2011/08/31/CEOs-Whose-Pay-Is-Higher-Than-Their-Companys-Taxes
http://www.epi.org/publication/ceo-pay-continues-to-rise
http://europe.newsweek.com/are-millennials-screwed-generation-65523?rm=eu
http://www.thefiscaltimes.com/Articles/2011/08/31/CEOs-Whose-Pay-Is-Higher-Than-Their-Companys-Taxes
http://www.aauw.org/2014/04/03/race-and-the-gender-wage-gap
http://www.nccp.org/topics/childpoverty.html
http://www.nytimes.com/2014/01/10/us/politics/more-than-half-the-members-of-congress-are-millionaires-analysis-finds.html
http://www.theatlantic.com/business/archive/2011/08/25-ceos-who-earned-more-than-their-companies-paid-in-taxes/244346
http://money.cnn.com/2012/09/11/news/economy/wealth-net-wort
http://www.stateofworkingamerica.org/fact-sheets/inequality-facts