کد خبر 414782
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۶

سال های گذشته آنقدر جمعیت برای بازدید و خرید می آمدند که حتی دستگاه های تهویه هم جواب نم یداد. باید به زحمت از لابلای جمعیت رد می شدی تا برسی به غرفه هایی که مورد نظرت بود. اما امسال خبری نیست.فقط پنجشنبه و جمعه اش مثل روزهای غیرتعطیل سال های قبل بود. بقیه هم کساد.

گروه فرهنگی مشرق - محمدرضا پارسا : امروز دیگر نمایشگاه به نیمه های راه می رسد. نمایشگاه لاجان و کم رمقی که هیچ رغبتی برای دیدن و حتی گشتن در مخاطبان و علاقمندان کتاب ایجاد نمی کند.
یادش به خیر  .سال های گذشته آنقدر جمعیت برای بازدید و خرید یا به هر قصد دیگری ( که اغلب مربوط به کتاب بود) می آمدند که  حتی دستگاه های تهویه  هم جواب نمیداد. باید به زحمت از لابلای جمعیت زیادی که به نمایشگاه آمده بودند رد می شدی تا برسی به غرفه هایی که  مورد نظرت بود و کتاب...
اما امسال خبری نیست. فقط پنجشنبه و جمعه اش مثل روزهای غیرتعطیل سال های قبل بود. بقیه هم کساد.




قبل از نمایشگاه که از روابط عمومی جشنواره زنگ زدند و گفتند روی کاغذ با سربرگ  مخصوص رسانه تان با امضای سردبیر  اسم بدهید که جایی برای رسانه ها در نظر بگیریم و خبرنگار داشته باشید و ...شک کردم که یحتمل امسال تدارک ویژه ای دیده اند و نمایشگاه مرتب و منظمی خواهیم داشت . اگرچه در نشست هم اندیشی معاون فرهنگی ( که در سوله تنگ و ترش برگزار شد و حرف های آقایان صالحی و امیرنیا و آموزگار با سروصدای اطراف درباره مصالح و سیمان  و لیفتراک قاطی می شد و حتی بنر پشت سر معاون فرهنگی هم ایراد املایی داشت)  فهمیدم که خبری نیست ، اما دیگر تا این مقدارش قابل پیش بینی نبود.
 اما حالا که نمایشگاه به نیمه رسیده است نه از آن برنامه ها خبری هست.نه آن فضا و نه آن امکانات. اگر هم باشد لابد  به ما چیزی نگفته اند.



امسال نشریه روزانه هم چیز دندان گیری نیست.  از چندنفری که سراغش را گرفتم می گفتند یا نمی رسد. یا آنقدر دیر به دست مخاطبانش می رسد که حکم بروشور و تراکت پیدا می کند یا ...زود هم که برسد " ما خوبیم نامه " است و چیز دندان گیری تویش نیست که از خواندنش چیزی عایدت شود.
کتابخانه مجلس و چند جای دیگر که بیشتر اداری هستند و فروش کتاب ندارند عموما به قصد ارائه بیلان کاری چهارتا مکعب  و بنر گذاشته اند و هر روز چند برنامه که غالبا مخاطبش متصدیان همان غرفه ها هستند و ..

یک کار خوب، راهنمای کتاب

بازار راهنمای کتاب امسال حسابی داغ است. بازاری که می تواند بسیار مفید باشد و اگر درست ارائه شود کمک زیادی به علاقمندان کتاب خواهد کرد.



امسال هم بعضی رسانه ها و هم دو سه نشر و نهاد و موسسه هر کدام به نوعی اقدام به معرفی کتاب برای علاقمندان کرده اند اما چنگی به دل نمی زنند و به نظر می رسد اغلب یا برای  اینکه کاری انجام شده باشد یا آماری ارائه داده باشند به سراغ معرفی کتاب رفته اند. یکی از موسساتی هم که به نظر می رسد جدی تر از بقیه به سراغ این مهم رفته است گویا بیشتر به کمیت فکر می کرده است و معرفی هایش صرفا در حد معرفی های سطحی و پشت جلدی کتاب است و خواننده را به خرید کتاب ترغیب نمی کند.
البته از سوی دیگر تلاش همین موسسه در دسته بندی کتاب های اغلب ناشران  در دسته های کودک، نوجوان، دفاع مقدس و ....کار قابل تقدیری است که می تواند از جمله بهترین فعالیت های این دوره نمایشگاه باشد.

جولان کتاب های هنجارشکن در نمایشگاه

اگرچه ناشر خوب و کتاب خوب در نمایشگاه امسال کم نیست و به مرور درباره شان خواهیم گفت اما قبول کنید که دیدن کتاب های عجیب در نمایشگاه کتاب( که آن را بزرگترین اتفاق فرهنگی می نامند) راحت قابل هضم نیست. کتاب هایی که درمورد نظام و انقلاب و بزرگان نظام حرمت شکسته اند یا آثاری که توصیف های جنسی عریان و مستقیم دارند. 



اصلا وقتی جایی مثل اتحادیه ناشران و کتابفروشان که نماینده صنف ناشران و کتابفروشان نیست و بعضا در مواردی موضع گیری های غیر همسو با مصالح کشور انجام داده است و حتی یک بار نمایشگاه را تحریم کرده است عاقبتش بهتر از این نمی شود که  فوق فوقش مثلا فلان جایی که کتاب ناشر دیگر را می آورده تعلیق شود اما باور کنید باز هم دیدن بعضی کتاب هایی که امسال ارائه می شوند عجیب است.
کتاب فلان خواننده لس آنجلسی که  اوایل دهه 80 از کتابفروشی ها جمع شده حالا مثل نقل و نبات توی ویترین فلان نشر ریخته است. یا اثر فلان ترانه سرایی که در ماجرای فتنه بیشترین هتاکی ها را به مردم و کشور داشته است.
یا کتاب شعر ترانه سرای خواننده بدنام " شاهین نجفی" که متصدیان غرفه تبلیغش را می کنند و مخاطبین جوان و کنجکاو هم یا فریب می خورند و یا از پی کنجکاوی سراغش می روند.
یا کتاب های دیگری که در روزهای آینده اگر اجازه داشته باشیم بخش هایی از آنها را که امکان داشته باشد برایتان خواهیم آورد تا بدانید چرا بین مردم و کتاب دارد فاصله می افتد و چرا دیگر با اطمینان نمی شود مثلا کتاب شعری را  از میان کتاب های دیگر برداشت و  آن را در  جمع خانواده خواند.
اگر هم نمی شدحتی بخش هایی از این کتاب ها را منتشر کرد به ایما و اشاره درباره شان خواهم گفت.
تا حالای ماجرا شد: عیب وی جمله بگفتی  ( که بسیار  بیشتر از قبل بود و بیشتر از محاسن نمایشگاه امسال)   ... الباقی عیب و هنرش بماند برای مجالی دیگر.