ربیعی گفته است: ما شاهد طبقه متوسطی که در این سال‌ها، به‌ویژه پس از تحریم‌ها، با حفظ منزلت اجتماعی به طبقه فرودستان سقوط کرده‌اند، هستیم. فاصله بین وضع موجود و وضع انتظاری، شکاف اعتراض‌ساز است.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

می‌گویند اعتماد به نفس میلیون‌ها مشایعت‌کننده حاج‌قاسم کم است!

عباس عبدی: حکومت اعتماد به نفس اغتشاشگران را از بین برد

عباس عبدی، تحلیلگر اصلاح‌طلب در یادداشتی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد مدعی از بین رفتن "اعتماد به نفس" بعنوان اصلی‌ترین میراث انقلاب اسلامی 57 شده و نوشته است: اینکه بگوییم «ما می‌توانیم» و پیاپی آن را تکرار کنیم، کافی نیست. اگر من بگویم که می‌توانم وزنه ۲۰۰ کیلویی را بزنم، نه تنها اعتماد به نفس مفید ایجاد نمی‌کند، بلکه موجب استهزای دیگران هم می‌شوم. امید به آینده باید مبتنی بر شواهد و قرائن عقلانی باشد. اینکه بگوییم «‌آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن می‌بینیم»، یا داریم پیشرفت می‌کنیم، برای ایجاد اعتماد به نفس کفایت نمی‌کند. این ادعاها باید مبتنی بر شواهد روشن و برنامه قابل دفاع از طرف نخبگان باشد. سیاست‌ها باید علمی و پذیرفتنی باشند.

او می افزاید: واقعیت این است به عنوان کسی که در سال ۱۳۵۷، دانشجویی ۲۲ ساله بوده‌ام و حس و حال مردم را در آن دوره به یاد دارم باید بگویم که مهم‌ترین سرمایه و میراث این انقلاب که ایجاد اعتماد به نفس نزد مردم و جوانان بود، اکنون چون برف در تابستان سوزان آب و تبخیر شده است! حرکت اعتراضی اخیر نیز که می‌رفت این اعتماد به نفس را زنده کند با سدهایی مواجه شد که شاید حکومت ایجاد این سدها را موفقیت بداند، ولی اصلا چنین نیست، چون ناامیدی را در جامعه رواج می‌دهد. تجربه مواجهه من با افراد این است که خاموش شدن اعتماد به نفس آنان ناشی از فقدان چشم‌انداز نسبت به آینده است.

عبدی در خاتمه تصریح می‌کند: این یک عارضه مهم اجتماعی است بیش از آنکه فردی باشد. دود این وضعیت به چشم کلیت جامعه و حکومت خواهد رفت. این اصلی‌ترین میراث انقلاب بود که اکنون ذوب و تبخیر شده است. از میان رفتن اعتماد به نفسی که می‌خواست زنده شود به زیان حکومت هم هست و چه بسا در نوبت بعدی به شکل کور و اعتراضات تخریبی خود را نشان دهد. مهم‌ترین ظهور و بروز این فقدان چشم‌انداز و نداشتن اعتماد به نفس، تقویت نگاه به خارج و انفعال یا قضا و قدری شدن است. به هر اندازه که می‌بینیم نگاه به خارج و منجی بیگانه، تقویت می‌شود، آشکارا متوجه می‌شویم که از مهم‌ترین دستاورد آن انقلاب فاصله گرفته‌ایم. این یعنی میراثی که هزینه نابخردی‌ها شده است.[1]

*"هجمه‌ نرم" علیه انقلاب اسلامی و پیشرفت‌های کشور در دهه فجر؛ کار همیشگی برخی اصلاح‌طلبان ستادی است و هیچ دهه فجری طی سالیان اخیر بر ما نگذشته که شاهد نیش و طعنه‌های این جریان خاص سیاسی به انقلاب 57 نباشیم.

جالب است که مردم بدانند یکی از حرفه‌های این افراد در این دهه مثلا این‌همانی بین نظام اسلامی و رژیم پهلوی است.[2]

در بحث ادعای عبدی باید دانست که اولا او دلیل خاص و متقنی را بر این ادعا اقامه نمی‌کند.(از کنایه ضعیف عبدی که گفته شکست مطالبات اغتشاشات موجب کاهش اعتماد به نفس شد بگذریم)

ثانیا این یک سؤال معقول است که آیا اعتماد به نفس مردم با رؤیت 44 سال ایستادگی انقلاب اسلامی در مقابل تحریم‌ها، شکست دادن عراق و آمریکا در جنگ‌های مستقیم و نیابتی، بازگذاشتن مسیر صندوق رأی، تبدیل شدن ایران به هژمونی جهان و محو کردن فتنه‌ها بالا می‌رود یا پایین؟!

شاهد مثال اینکه تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی روی دست‌های همه‌ی مردم ایران اتفاقا نشان می‌دهد که اعتماد به نفس همه قشرهای ایرانی طی گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی؛ افزایشی چشمگیر داشته است.

و ثالثا از ضعف مدعای عباس عبدی همین بس که او درباره دستاوردها و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی یعنی "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" سکوت اختیار کرده و اظهارات خود را به امری غیر قابل اثبات به نام کاهش اعتماد به نفس گره زده است.

عبدی چند سال قبل طی یادداشتی با ایجاد یک این‌همانی بین رژیم پهلوی و نظام اسلامی، اینطور گفت که رضاشاه با مردم رفتار تحقیرآمیز داشت که به سرنگونی مبتلا شد و امروز هم در نظام اسلامی شاهد تحقیر و تبعیض هستیم!

***

"بانیان آشوب" و سربازگیری برای فتنه آینده

علی ربیعی، فعال اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت اعتدال اخیراً در یادداشتی با تیتر "چرا انسان‌ها شورش می‌کنند؟" در اشاره به اغتشاشات مهسا نوشت:‌ بروز ناآرامی‌ها در سه سطح انجام گرفت: معترضان همراه با رفتار خشونت‌آمیز، معترضان خیابانی مسالمت‌آمیز و سطح سوم همدلان پشت پنجره‌ای. من معتقدم در پسابحران با اصلاح سیاست‌ها باید به سمت معکوس‌کردن روند پیوستن به اعتراض و کاستن از معترضان خیابانی حرکت شود. در صورت فقدان اصلاحات، همدلان به همراهان اعتراضی تبدیل خواهند شد.

به گزارش وبسایت روزنامه شرق، او همچنین می‌افزاید: مطالعات جهانی در بین 80 کشور از همه قاره‌ها، توسط «رونالد اینگل‌هارت و همکاران» نشان داد که نسل‌های جدید از همه جهان، با اندکی تأخیر زمانی شباهت‌های رفتاری یافته‌اند که از آن جمله می‌توان به حرکت از ارزش‌های بقا به سمت ارزش‌های ابراز وجود، گسستن از ساختارهای سنتی گذشته و حرکت به سمت پیوست‌های نامعلوم... اشاره کرد.

ربیعی همچنین گفته است: ما شاهد طبقه متوسطی که در این سال‌ها، به‌ویژه پس از تحریم‌ها، با حفظ منزلت اجتماعی به طبقه فرودستان سقوط کرده‌اند، هستیم. فاصله بین وضع موجود و وضع انتظاری، شکاف اعتراض‌ساز است.

او در بخش پایانی یادداشت خود نیز می‌نویسد: اولین و مهم‌ترین گام، کاستن از تضادهای محیط با سیاست‌هاست. بی‌تردید، هنوز ظرفیت‌های زیادی برای اصلاحات و ایجاد آرامش پایدار با درک صحیح از مسائل وجود دارد. شناخت علت‌ها با شناخت علمی از جامعه ممکن خواهد بود.[4]

*یادداشت ربیعی در واقع تشویق به "پذیرش مطالبات غیر عقلانی و محق جلوه‌دادن صاحبان اعتراض غیر منطقی" است.

کما اینکه می‌بینیم او در یادداشتش به نظام سیاسی کشور توصیه می‌کند که خود را با "تضادهای محیط" تنظیم کند! این حرف به این معنیست که نظام سیاسی مثلا از اعتقاد بنیادی خود درباره حجاب دست بردارد تا چند رقصنده اینستاگرامی و چند فعال توییتری خوشحال شوند.

و یا مثلا سیستم قضایی کشور برای کسانی که علیه مردم ایجاد اخافه می‌کنند؛ حکم محارب را در نظر نگیرد!

و ایضا انطباق یافتن سیستم حکومتی کشور با FATF و پذیرش جعلی بودن انتخابات 88 و غیره.

معنای سخن ربیعی همینست و جز همین نیست.

ما پیش از این در وبلاگ مشرق بارها و بارها از عبارتی به نام "بانیان آشوب" استفاده کرده‌ایم...

عبارتی گویا که بیان می‌کند فتنه‌های خیابانی علیه نظام اسلامی در کدام اتاق‌ها پخت و پز می‌شوند، فرماندهان این اغتشاشات چگونه از دوردست مشغول مدیریت عده‌ای اوباش خیابانی هستند، عقلانیت چطور در این فرایند ذبح می‌شود و البته سکوت خواص و انزوای نخبگان چطور در این قضیه بعنوان کاتالیزور عمل می‌کند؟!

آنچه که ربیعی نوشته است نیز در چارچوب عبارت تحلیلی "بانیان آشوب" قابل انطباق است و مخاطب آگاه باید به روشنی رگه‌های رفتارهای راهبرانه از قبیل "حق دادن به اغتشاش، تشویق نظام سیاسی به عقب‌نشینی در مقابل لشکر بی‌عقل‌های خیابانی و سربازسازی از بین همدلان پشت‌پنجره" را به رأی‌العین در این یادداشت ببیند.

اگر هم آن مخاطب آگاه چنین راهبری‌های واضحی را در این یادداشت نمی‌بیند؛‌ پس باید منتظر حمام خون در "فتنه اقتصادی" باشد.

فتنه‌ای که آبان 98 و اغتشاشات مهسا البته پیش‌لرزه‌های آن بودند...

***

1_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-595274

2_ mshrgh.ir/827282

3_ https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-868977

برچسب‌ها