شهید حسن طهرانی مقدم

ساعت 13 شنبه 21 آبان سال 1390 صدایی مهیب در فضا پیچید و زمین در تهران و شهرهای اطراف به لرزه درآمد. آسمان خاکستری شد و بغض کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - ساعت 13 شنبه 21 آبان سال 1390 صدایی مهیب در فضا پیچید و زمین در تهران و شهرهای اطراف به لرزه درآمد. آسمان خاکستری شد و بغض کرد. نم نم باران برای سبک شدن ابرها بارید و شهر را در حالتی محزون فرو برد. دقایقی بعد خبرهای جسته و گریخته از خبرگزاری‌های رسمی منتشر شد. انفجاری عظیم در پادگان مدرس بیدگنه ملارد در 46 کیلومتری پایتخت رخ داد و شهید حسن طهرانی‌مقدم و چندین تن از پاسداران انقلاب اسلامی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. خبری کوتاه، تلخ و گزنده که به سرعت در شهر پیچید و همه را در بهت فرو برد. پدر موشکی ایران که سال‌ها برای پیشرفت علم موشکی در ایران زحمت کشیده بود، شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد.

 
 شفاعت امام حسین(ع)
به گزارش «جوان»، در پی این انفجار 21 پاسدار به شهادت رسیدند. برادر شهید حسن طهرانی‌مقدم روایت می‌کند که برادرش چند روز قبل از شهادت خوابی مبنی بر رفتن از دنیا می‌بیند:« چند روز قبل از شهادت‌شان آمد منزل ما تا مادر را ببیند. آمد دست مادر را بوسید و گفت: مادر من دیشب خوابی دیدم. خواب دیدم که از دنیا رفته‌ام. در یک قبر تنگ و تاریک دو ملک غضبناک و به شدت وحشتناک از من سؤال می‌کردند. آنها با همان صورت ترسناک پرسیدند: چیزی هم برای آخرتت داری؟ من هر چه فکر کردم چه بگویم هیچ چیز یادم نیامد. کمی تأمل کردم تا اینکه این جمله به ذهنم آمد که بگویم: من اقامه عزای آقا اباعبدالله(ع) را کردم و بر امام حسین(ع) گریه‌ها کردم. تا این جمله را گفتم. قبر باز و روشن شد و بوستانی در مقابلم ظاهر شد. ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه؛ این موضوع اسباب دستگیری من خواهد شد. »


 راه‌اندازی توپخانه سپاه
در روزهایی که صدام فکر نمی‌کرد رزمندگان ایرانی به موشک و سلاح‌های دوربرد دست پیدا کنند، شهید طهرانی‌مقدم به همراه شهید حسن شفیع‌زاده با بهره‌گیری از نبوغ و استعداد خدادادی‌شان، توپخانه سپاه را تشکیل دادند و در عملیات‌های بزرگ علیه دشمنان به کار بردند. شهید طهرانی‌مقدم جرقه تشکیل توپخانه سپاه را چنین روایت می‌کند:«عملیات فتح‌المبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید می‌دادم، دیدم آقا رشید با خنده می‌گوید:«مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه.» گفتم:آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می‌کنیم.در عملیات فتح‌المبین (اگر اشتباه نکنم)148 قبضه انواع توپ‌های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه 9 تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپ‌ها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیع‌زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش.بعد از عملیات فتح‌المبین از تیپ ‌المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولان توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه‌های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه راتشکیل دادیم.»


 شلیک اولین موشک‌های سپاه به عراق
21 اسفندماه 1363 اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد. دومین موشک هم در بامداد 23/12/1364 به بانک 18 طبقه رافدین بغداد اصابت کرد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند. حالا همه باورشان شده بود ایران موشک دارد.
روایت سردار زهدی از این اتفاق به این شکل است: «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت:«خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کُشند.خدایا این موشک را به باشگاه افسران بزن.» موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بی‌بی‌سی اعلام کرد که یک موشک، باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده است و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند. من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.»


  موشک‌هارا خدا شلیک می‌کند
پس از صدور فرمان تاریخی امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. در این سال جنگ شهرها آغاز شده بود و ارتش بعث به شدت شهرهای کشور را با موشک و هواپیما بمباران می‌کرد. برای نجات جان غیرنظامی‌ها باید جواب موشک با موشک داده می‌شد. حاج حسن دست به کار شد و جواب خوبی به سران حکومت بعث داد. شهید طهرانی‌مقدم اعتقاد داشت که باید دستمان را روی زانوی خودمان بگذاریم و بلند شویم. ساعت  6:20 بامداد روز 21 دی 65 که یک موشک اسکادB به مقر فرماندهی نیروی هوایی عراق در شهر بغداد اصابت کرد، لحظه عجیبی برای سرنوشت جنگ بود. حتی خود مقامــات ایرانی هم باور نمی‌کردند که بچه‌های ایرانی بتوانند نواقص را برطرف کنند و پرتاب موفقی داشته باشند، برای همین قبل از ساعت 10 صبح که رادیو عراق خبر انفجار را داد هیچ رسانه‌ای در ایران چنین خبری را پخش نکرده بود؛ اینکه ایران به‌تنهایی موشک هوا کرده بود.
او با اینکه در رأس سازمان‌های به کارگیرنده سلاح‌های قدرتمندی چون توپ و موشک قرار گرفته بود، لکن قدرت واقعی را ایمان و توکل به خداوند قادر و متعال می‌دانست. به همین دلیل به هنگام تأسیس مرکز توپخانه سپاه آیه شریفه «و ما رمیت اذ رمیت و لکن‌الله رمی» را در صدر تابلوی آن قرار داد و روی هر موشکی که پرتاب می‌کرد همین آیه را حک کرده بود و در تمامی عملیات‌های موشکی در هنگام آمادگی به طور دسته‌جمعی دعای توسل می‌خواندند. اعتقادش به غدیر و امیرالمومنین خیلی زیاد بود. برای کارکنانش روز عید غدیر جشن مفصلی می‌گرفت و به همه عیدی می‌داد.
پس از جنگ نیز سردار طهرانی‌مقدم همانند روزهای جنگ با شور و شوقی وصف‌ناشدنی کمک زیادی به پیشرفت موشکی سپاه کرد. عقیده داشت نباید چیزی را دیگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند. می‌گفت اگر نیروهای مسلح ما درک کردند بنا بر نوع تهدید به چه ابزاری برای مقابله نیاز دارند، باید برای تولید آن گام بردارند زیرا متخصصان داخلی کشورمان از توانمندی و قدرت عمل بسیار بالایی برخوردار هستند.
سردار شهید حسن طهرانی‌مقدم زحمت زیادی برای پیشرفت و خودکفایی صنعت موشکی کشور کشید. هنگامی که سپاه پاسداران به تلافی حمله تروریستی داعش با شلیک چند موشک مقر داعشی‌ها را مورد هدف قرار داد، یاد و خاطره شهید طهرانی‌مقدم برای همگان زنده شد. اینکه اقتدار و امنیت کشور تا چه اندازه مرهون تلاش‌های این مرد بزرگ و شهدای دیگر است.

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس