قلب هامان، همه دیوانه و گریان شده است برف غم روی دنا، بین چه فراوان شده است *آسمان* بار دنا را نتواست کشید.. قرعه ی فال بدش،وحشت طوفان شده است یاد آن بازی پنهانی و قایم موشک *ایلیا*در پی*طاهاست*که پنهان شده است ( دو برآدر کِ مسآفر هوآپیمآ بودند ) بخت بد ، دولت ادبار به ما رو کرده این چه بختی است که درگیر زمستان شده است آسمان خورده زمین و دل بابا که شکست سینه اش پر ز غم دوری یاران شده است نه فقط مردم یاسوج که این شعله ی غم آتشی بر همه ی مردم ایران شده است این چه روزی ست خدایا، چه زمستانی بود! این چه برفی ست خدایا که نمایان شده است ننویسید دنا باعث این ویرانی ست ننویسید که او دشمن با جان شده است بنویسید پس از اینهمه دوری از ایل ایلیا سوی دنا آمده، مهمان شده است بنویسید دنا از غم این درد عظیم زیر برف غم خود،رفته و پنهان شده است