به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت:
درباره تحریم وزیر امور خارجه کشورمان از سوی دولت آمریکا چه قضاوتی باید کرد؟ تحریم، نشانه خصومت است؛ ولو به اشکال مختلف اعمال شود. فرق ترامپ با اوباما و دولت های اروپایی این است که "رو" بازی می کند.
ترامپ، برجام را امضا نکرده بود و تعهد دولت آمریکا را زیر پا گذاشت. اما آیا اوباما که مشوّق و بانی برجام بود، کم عهدشکنی کرد؟ آیا تحریم های ویزایی علیه شهروندان 38 کشور در صورت سفر به ایران، در دولت اوباما تصویب و اجرا نشد؟
آیا تحریم های گسترده موسوم به فلج کننده، آیسا و کاتسا و قبیل آن که به شکل زنجیره ای تمدید یا تصویب و اجرا شدند، یادگاری دوره اوباما نیستند؟ آیا همین تحریم ها موجب نشد اغلب سرمایه گذاران خارجی، از همکاری با ایران منصرف شوند؟
آیا آلمانی ها نبودند که با وجود دعوت آقای ظریف به کنفرانس مونیخ، به هواپیمای او بنزین ندادند و توهین روا داشتند؟ آیا انگلیسی ها نبودند که به تصریح آقای ظریف و برخلاف تصریح برجام، اجازه ندادند حتی یک حساب بانکی از سوی ایرانی ها در لندن باز شود؟ آیا فرانسوی ها نبودند که همه قراردادها را زیر پا گذاشتند و با تحریم های دولت ترامپ همراهی کردند؟
چه نتیجه ای می خواهیم بگیریم؟ این که دموکرات های آمریکا و سه دولت اروپایی، در خباثت و خصومت با ایران، عقب تر از ترامپ نبوده اند و نباید از شرارت های ترامپ، ضرورت التماس بیشتر به دموکرات ها یا تروئیکای بدعهد اروپایی را نتیجه گرفت.
نباید با بزرگ نمایی عداوت های دولت ترامپ، نسخه اعتماد دوباره به تروئیکای اروپایی را پیچید یا با آرزو اندیشی و گفتن این که یک سال دیگر صبر کنیم شاید دموکرات ها در آمریکا سر کار آمدند، انجام یکطرفه تعهدات برجامی را توجیه کرد.
نباید اروپا و آمریکا را برای عهدشکنی مضاعف، حریص تر کرد. این خطا - یا خیانتی- راهبردی خواهد بود که کسانی بخواهند از رفتار تحریمی ترامپ و پمپئو، مذاکره دوباره بر سر برجام فعلی یا برجام های جدید را نتیجه بگیرند.
چه بسا یک هدف دولت ترامپ از تحریم های دیپلماتیک، تحریک به تداوم مذاکراتی از همان جنس باشد که او می گوید؛ "توافق موجود باید تکمیل شود و ضمن دائمی شدن تعهدات و محدویت های ایران، به سایر ابعاد قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی هم توسعه یابد".
یک نکته مهم دیگر، دلالی و واسطه گری دولت فرانسه میان ما و آمریکاست. دولت ترامپ هر چند فرانسه را واسطه کرد اما خود، هرگز این مسیر را به رسمیت نشناخت تا دولت آقای روحانی مجبور به دادن امتیاز بیشتر شود.
فرانسه اعلام می کرد که می خواهد در ازای قانع کردن آمریکا به تعلیق تحریم ها، ایران را به دائمی کردن تعهدات موقتی برجام (از جمله بند موسوم به غروب آفتاب و نظارت های هسته ای منطبق با پروتکل الحاق) مجاب کند.
این البته، ایجاد تعهدات جدید برای ایران و نقض برجام است. متاسفانه آقای ظریف در سفر اخیر به نیویورک، اذعان کرد درباره دائمی کردن نظارت های موقت برجامی #مذاکره کرده است. او مجوزی برای چنین مذاکره ای نداشت و اقدامش تخلف بود.
اما اکنون که دولت آمریکا رسما آقای ظریف را تحریم کرده، ادعای میانجیگری فرانسه هم سالبه به انتفای موضوع است. وقتی آمریکا وزیر خارجه ایران را تحریم می کند، در واقع زیر هر نوع مذاکره و میانجیگری زده است.
اما یک احتمال دیگر هم هست. آمریکا از این طریق می خواهد طرف ایرانی، از موضع پایین تر، همه این عهد شکنی ها را به جان بخرد و با این وجود، آماده مذاکره به مفهوم شنیدن دیکته غرب در قالب بازی پلیس بد و پلیس خوب میان آمریکا و اروپا شود.
آقای ظریف اکنون هدف تحریم های خصمانه دشمن است و بی تردید باید از وزیر خارجه، حمایت جانانه کرد.
در عین حال، او باید قاطع تر از گذشته بر خط قرمزهای توافق موجود پافشاری کند و حتی یک سانتی متر هم کوتاه نیاید. و گرنه در بازی مار و پله حریفی گرفتار خواهد شد که می خواهد تعهد قبلی خود را ابزار باج خواهی جدید قرار دهد.
هر نوع مذاکره ای که برای عبور از برجام و افزایش تعهدات یا اجرای یکطرفه تعهدات بدون لغو تحریم های مالی و بانکی و نفتی باشد، خود زنی است.
آقای ظریف نیاید به روند تعامل یکطرفه ای ادامه دهد که به تصریح مصاحبه خود وی در آمریکا "موجب بی اعتباری ایده تعامل با غرب و بی اعتباری من نزد مردم ایران شد".