شايد آقاي مديري از اين فروش خارق العاده خوشحال باشد و پول خوبي گيرش آمده باشد و شايد سايت ها نوشته باشند اين فروش رقم بالايي است ولي من مي گويم رقم پاييني است. هشتاد درصد مردم از ديدن سريال محرومند چون پولش را ندارند. به فرض که بيست درصد مردم هم اصلا در ا

محمدرضا موذن زاده در جديدترين مطلب وبلاگ "از جنس خدا" نوشت: سريال «قهوه تلخ» مهران مديري بالاخره بعد از کش و قوس هاي مختلف در شبکه خانگي توزيع شد. اين سريال نود قسمت است که در سي مجموعه سه قسمتي هر هفته عرضه خواهد شد. مهران مديري شخصا در ابتداي قسمت اول (فکر مي کردم فقط در ابتداي قسمت اول بوده ولي گويا در ابتداي همه ?? سري هست) در حدود ?? دقيقه صميمانه با مخاطبان و مردم سخن مي گويد و کل صحبت او درباره سريال به مساله کپي رايت بر مي گردد و خواهش او نسبت به اينکه مخاطبان از روي مجموعه ها کپي نکنند و هر کس خودش پول بپردازد (هفته اي ???? تومان) و مجموعه را بخرد و حتي به برادر و خواهر و آشنايان هم ندهند.
و اما چند نکته:
?- آقاي مهران مديري که دم از رعايت کپي رايت مي زند خود در تيتراژ ابتداي سريال ش از تصنيف “علي‌اکبر شيدا” استفاده مي کند و آن را بازخواني مي کند ولي در تيتراژ هيچ نامي از او نمي بينيم. کپي رايت در خدمت جيب من است ديگر. هر جا دلم خواست رعايت مي کنم! تازه اين اولين بار نيست و قبلا هم در آهنگ تيتراژ سريال هاي قبلي اش هم همين نکته بوده است.
?- سريال قرار بوده در تلويزيون پخش شود. از نوع ساخت و رعايت ظاهر و باطن (!) افراد و شوخي ها اين کاملا پيداست. در خبر ها هم جسته گريخته معلوم شده که گويا مسئولين سيما پيشنهاد سه و نيم ميليارد بابت مجموعه را داده بودند اما تهيه کنندگان و کارگردان مجموعه نپذيرفتند و خواستند ديگر درآمدهاي پخش تلويزيوني سريال يعني تبليغات ميان برنامه را هم داشته باشند که سيما با اين خواسته موافقت نکرده و نتيجه اين شده. آقاي مديري، حداقل در همان ده دقيقه سخنراني تان نگوئيد «مردم عزيز دلم براتون خيلي تنگ شده بود» شايد بهتر بود مي گفتيد: «مردم پولدار عزيز» يا «پول دار هاي گرامي» «آنهايي که دست تان به دهن تان مي رسد» «آنهايي که هفتاد و پنج هزار تومان براي تان کلي پول نيست و لنگ همين مقدار پول نيستيد» و …
?- در ادامه مورد قبل: در محله مان مغازه اي هست که هر بار با بانو از جلوي آن رد مي شويم دل مان مي سوزد. آه مي کشيم. شکر مي کنيم خدا را. غصه مي خوريم براي مردم بيچاره. اينقدري پول دار نيستيم اما خدا رو شکر مي توانيم يک مانتوي ?? هزار توماني بخريم و نرويم در آن مغازه از انبوه لباس هاي دست دوم روي هم ريخته يک مانتو جدا کنيم و بين ???? تومان يا ???? تومن خريدنش التماس کنيم. دلمان براي اين مردم مي سوزد. همان هايي که مديري دلش برايشان تنگ نمي شود.
?- در ميان اين بازي هاي بزرگان با رقم ها و پولهايي که براي ما شمارش صفرهايش خيلي سخت است، متضرر باز هم زير خطي ها هستند. آنهايي که نمي توانند براي يک سريال نود قسمتي بهاي هفتاد و پنج هزار توماني بپردازند. ايران هفتاد ميليون جمعيت دارد. اگر هر خانواده را حدودا ? نفري فرض کنيم مي شود ?? ميليون خانواده. فروش سري اول مجموعه گويا در حدود يک ميليون نسخه بوده. يعني حدود ? تا ده درصد خانواده هاي ايراني سريال را مي خرند و مي بينند. اصلا دو برابر. تو بگو بيست درصد. شايد آقاي مديري از اين فروش خارق العاده خوشحال باشد و پول خوبي گيرش آمده باشد و شايد سايت ها نوشته باشند اين فروش رقم بالايي است ولي من مي گويم رقم پاييني است. هشتاد درصد مردم از ديدن سريال محرومند چون پولش را ندارند. به فرض که بيست درصد مردم هم اصلا در اين فاز نيستند و کلا خوششان نمي آيد. باز شصت درصد مي ماند.
?- کم بضاعت ها سريال خنده دار نبينند چون آقاي مديري و آقا ضرغامي با هم دعواشان شده. مهران مديري پول بيشتري مي خواهد و او پول بيشتر نمي دهد. البته بچه هاي جفت شان امشب قسمت سوم را مي بينند. بچه کثيف و دماغ آويزان اين خانه قديمي ته کوچه ماست که امشب سرش بي کلاه است و با توسري مي خوابد. پول نداري بمير. آقاي مديري، مردم مردم نکن لطفا، اسکناس بشمار. بعد در همايش تقدير از برترين ها نرو بالاي سن بگو اين مردم همه چيز من هستند و من خودم را فداي ايشان کرده ام و از همه چيزم گذشته ام.
?- مديري در رعايت کپي رايت از اف بي آي هم پيشي گرفته. کپي رايت يعني اينکه من سي دي را خودم بخرم. بعد هم از رويش ده تا کپي نکنم بروم بفروشم. چون سود بايد مال مديري باشد نه مال من. اين درست. ده تا و يکي هم ندارد نبايد براي کسي کپي کنم. درست. ولي دوست دارم سي دي هايم را بنشينم با خواهرم تماشا کنم. دوست دارم با فاميل نگاه کنم. دوست دارم بدهم برادرم هم ببيند. اين چه ربطي به کپي رايت دارد. من بايد کپي نکنم. بايد دانلود نکنم. ولي سي دي خودم را که پولش را داده ام نمي توانم بدهم داداشم ببيند؟! چه کسي اين را گفته؟ از کجا درآمده؟ public show نبايد بکنم و در محل عمومي نبايد نمايش بدهم. ولي در خانه چه اشکالي دارد؟! همسر من با خواهرم چه فرقي دارد مثلا؟ بعد اگر با هم زندگي کنيم چه؟ اين چه مسخره بازي است که مي گويد خواهر برادر ها هم حتي به هم بگويند برو خودت بخر؟ توصيه هاي ديني و اسلامي از ما اين گونه رفتاري را مي خواهد و خدا هم همين را مي پسندد که آقاي مديري و جيب مبارک شان مي پسندد؟!
7- به گمانم «قهوه تلخ» بهترين نام براي اين مجموعه بود. قهوه معمولا نوشيدني بالاي خطي هاست. زير خطي ها کمتر قهوه مي نوشند. مگر گهگاهي به جهت تغيير ذائقه. بالاي خط فقري ها هستند که قهوه مي نوشند آن هم تلخ و به به و چه چه مي کنند و چيز تلخ و بدمزه خوردن نوعي با کلاسي به حساب مي آيد. کلاس دارد. سريال مهران مديري هم براي همان ها ساخته شده پس نامش درست است.
?- در همان ده دقيقه سخنراني مديري درباره آپارتمان ها و صدها هزار جايزه نقدي اش مي گويد که قرار است به کساني که اصل سي دي ها را مي خرند اهدا شود. بعد هم توضيح مي دهد که «من که اهل کارهاي تجاري و تبليغاتي نيستم و بلد نيستم درباره آپارتمان و جايزه حرف بزنم. ولي حالا چون اين بسته يک کار فرهنگي است به خودم جرات و اجازه اين رو دادم که اينها رو بگم» آقاي مديري عزيز يادمان هست که جنابعالي وسط سريال يک وانت سيمان مي آوردي وسط لوکيشن خالي مي کردي و بعد مي گفتي که اين سيمان ها هيچ ربطي به قصه سريال نداره ولي چون مي خواستيم سيمان تبليغ کنيم اين قسمت رو اضافه کرديم. يا آن پيام هاي تبليغاتي کاملا بيرون زده در باغ مظفر. يا عکس بزرگ جنابعالي در کنار چاي عرفان _اگر اشتباه نکنم_ در بزرگراه ها. پس لطفا براي ما افه ي فرهنگي بودن و من اهل پول و اهل تبليغات نيستم نگذاريد. بياييد بگوييد اين جايزه ها را گذاشته ايم که همه به هول و ولا بيفتند و چهار تا ساختمان و ماشين ببينند سي دي هاي اصلي مان را بخرند که پول بيشتري کاسب شويم. بگوييد دو دو تا چهار تا کرده ايم که اگر اين جايزه ها را بگذاريم ده برابر پول جايزه ها در جيب مبارک مان مي رود. پس مي ارزد که آپارتمان بدهيم با همه وسايل کامل. قر نياييد لطفا. چاي کيسه اي و سيمان هم محصول فرهنگي اند؟!
??- مهران مديري همچنان شوخي هاي ضايعي در سريال اش دارد اما قطعا اين مجموعه براي تلويزون آماده شده بوده چون در سريال هاي تلويزيوني قبلي اش هم از اين ها داشت. اين نکته را بيش از اين نمي توان اينجا باز کرد ولي همين قدر بگويم که او سربسته در بطن ديالوگ ها چيزهايي مي گنجاند که خيلي ها معني آن را مي گيرند و متوجه مي شوند. قسمتي از يک جوک +?? يا چيزهايي از اين دست. نمي دانم چه اصراري بر اين کار دارد؟!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس