به گزارش مشرق، 29 مهر سال 88 با انتقال پیکر نیمهجان زن جوانی به بیمارستانی در شهرستان پاکدشت رسیدگی به یک پرونده مخوف آغاز شد.
راننده خودروی سواری که پیکر نیمهجان این زن را پیدا کرده و به کمک مأموران پلیس به بیمارستانی در این شهرستان رسانده بود مدعی شد وقتی برای کمک به طرف این زن زخمی که کنار جاده رها شده بود رفتم، بریده بریده از سیاوش، کریم و سرنشینان یک پراید فراری حرف میزد.
زن 28 ساله قبل از مرگش روی تخت بیمارستان جزئیات جنایت 4 پسر شرور را فاش کرد و به مأموران گفت از سوی 4جوان شرور ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
همزمان با به دست آمدن این اطلاعات جدید، چهرهنگاری متهمان از سوی شاکی، تصویر آنان در اختیار پلیس قرار گرفت و سرانجام سردسته این باند مخوف دستگیر شد و از خودرو این شرور چندین کیف زنانه، مقداری طلا و لکههای خون کشف شد.
در جلسه محاکمه، ابتدا نماینده دادستان با بیان کیفرخواست گفت: سیاوش 27 ساله، متهم به 5 فقره تجاوز به عنف و معاونت در قتل عمدی زنی به نام «محبوبه است. محمود 25 ساله، متهم به 4 فقره تجاوز، علی 26 ساله، متهم به 3 فقره تجاوز و کریم 31 ساله، متهم به یک فقره تجاوز و مباشرت در قتل عمدی «محبوبه» است. بنابراین تقاضای اشد مجازات قانونی آنها را دارم.
در ادامه جلسه محاکمه، 4 زن و دختر جوان دیگر در مواجهه حضوری با متهمان به بیان جزئیات جنایتهای سیاه تبهکاران پرداختند.
بعد از اظهارات متهمان، قاضی عزیزمحمدی و مستشاران دادگاه وارد شور شدند و در نهایت حکم متهمان را بدین شرح صادر کردند:
سیاوش، به اتهام 5 فقره تجاوز، شرکت در آدمربایی و سرقت، به 5 بار اعدام، 25 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق محکوم شد.
محمود، به اتهام 4 فقره تجاوز، شرکت در آدمربایی و سرقت، به 4 بار اعدام، 25 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق محکوم شد.
علی، به اتهام 3 فقره تجاوز، شرکت در آدمربایی و سرقت، به 3 بار اعدام، 25 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق محکوم شد.
کریم، به اتهام یک فقره تجاوز، مباشرت در قتل و مشارکت در سرقت و آدمربایی، به یک بار قصاص، یک بار اعدام، 7 سال حبس و 74 شربه شلاق محکوم شد..
با اعتراض متهمان به حکم صادره، پرونده برای اعلامنظر به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که قضات دیوان بعد از بررسی پرونده و مشورت بخشی از حکم درباره قتل و تجاوز را دارای نواقص دانسته و پرونده را برای رسیدگی مجدد به دادگاه کیفری استان تهران ارسال کردند.
*کمین مردان نامرئی برای خط رندهای موبایل
مردان کلاهبرداری با شناسایی خطهای رند موبایل به جعلهای ماهرانه پرداخته و آنها را به ارزش میلیونی میفروختند.راز این تبهکاریها زمانی فاش شد که موبایلهای طعمههای باند حرفهای ناگهان قطع میشد.
نخستین پرونده
23 خرداد ماه سال جاری مرد جوانی با مراجعه به بازپرسی 7 دادسرای ناحیه رسالت از فروخته شدن بدون اجازه خط موبایلش که بیش از 7 میلیون تومان ارزش داشت خبر داد و گفت: ساعت 3 بعدازظهر دیروز از یکی از شهرهای شمالی در حال بازگشت به تهران بودم که ناگهان تلفن همراهم قطع شد، فکر کردم که شاید در مسیر جاده موبایلم آنتن نمیدهد ولی وقتی به تهران رسیدم و چندبار تلفنم را خاموش و روشن کردم متوجه شدم خطم سوخته است.
امروز صبح برای تعویض سیم کارت به دفتر خدمات تلفن همراه رفتم که در کمال تعجب و ناباوری متوجه شدم خطم به فروش رسیده است. وقتی با عصبانیت دلیل آن را پرسیدم کارمند آنجا به من گفت که روز گذشته خودم آمدهام و خط را فروختهام.
این مرد در ادامه به بازپرس پرونده گفت: وقتی با کارمند دفتر خدمات تلفن همراه موضوع را بررسی کردیم متوجه شدیم روز گذشته مرد جوانی با جعل مشخصات من و با در دست داشتن کارت ملی و شناسنامه جعلی خط را سوزانده و همانجا با قیمت 5 میلیون تومان به مرد دیگری واگذار کرده است.
با ادعای وی پرونده در اختیار تیم مبارزه با جعل و کلاهبرداری پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و کارآگاهان در پی تجسسهای خود چند طعمه دیگر جوان شیاد را شناسایی کردند که هر کدام یک تا 3 خط رند خود را به همین شیوه و شگرد از دست داده بودند.
کارآگاهان در تحقیقات میدانی دریافتند جوان کلاهبردار با به دست آوردن اطلاعات طعمههایش از راههای غیرقانونی، هویت آنها را جعل و با مراجعه به دفاتر مختلف امور مشترکین خطها را ابتدا سوزانده و سپس به ارزش میلیونی میفروخت.
خط 8 میلیونی
25 شهریور ماه سال جاری نیز مرد جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه رسالت، پرده از کلاهبرداری مشابهی برداشت.این مرد به بازپرس گفت: ظهر سرکار بودم که ناگهان خط موبایلم قطع شد، خیلی تعجب کردم، چون بدهی نداشتم. وقتی اداره تعطیل شد به دفتر خدمات امور مشترکین رفتم و دلیل قطع شدن موبایلم را پرسیدم که یکی از کارمندان پس از چند دقیقه بررسی گفت که چند ساعت پیش خطم توسط خودم به فروش رسیده است، ابتدا فکر کردم که شوخی میکند ولی وقتی دوباره پرسیدم و کارمند قاطعانه گفت که خط به فروش رسیده شوکه شدم.
وی در ادامه گفت: از طریق امور مشترکین، شعبه دفتری که خط موبایلم از آنجا به فروش رسيده بود را پیدا کردم که کارمندان آنجا مدارکی را نشانم دادند که از نظر مشخصات، همان مشخصات من بود ولی عکس روی کارت ملی و شناسنامه متعلق به مرد دیگری بود، کارمندان امور مشترکین به من گفتند که این مرد ساعت 12 ظهر آمد و خط را پس از اینکه سوزاند به قیمت 8 میلیون تومان فروخت و رفت.
با این ادعا پرونده برای رسیدگی در اختیار تیمی از پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و کارآگاهان برای پیدا کردن ردی از مرد شیاد دست به تجسسهای میدانی زدند.
کارآگاهان در بررسیهای خود متوجه شدند مرد کلاهبردار با استفاده از این شیوه از چند طعمه دیگر که دارای خطهای موبایل رند و گرانقیمت هستند، کلاهبرداری کرده است. در ادامه تجسسها نشان داد مرد شیاد با به دست آوردن اطلاعات صاحب خط موبایل، کارت ملی و شناسنامهای با نامهای آنان تهیه میکند و با ظاهری شیک و فریبکارانه به دفاتر مختلف امور مشترکین تلفن همراه میرود و با بهانههای مختلف ابتدا خط را میسوزاند و با بالاترین پیشنهاد خط را به فروش میرساند.با تلاش چند ماهه کارآگاهان برای شناسایی و به دام انداختن مرد شیکپوش، تحقیقات پلیس به بنبست رسیده است و در حال حاضر هیچ سرنخی از وی وجود ندارد.سرهنگ کارآگاه رضا مؤذن، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران درباره جزییات این پرونده به خبرنگار «شوک» گفت: این مرد شیاد با به دست آوردن مشخصات مالکان خطهای رند و با ارزش، شناسنامه و کارت ملی آنها را جعل میکرده و با ارائه آن به دفاتر مشترکین همراه کلاهبرداریهای میلیونی کرده است که تاکنون 10 نفر از طعمههای وی شناسایی شدهاند.
سرهنگ مؤذن در ادامه افزود: بازپرس پرونده با درخواست انتشار چهره دو مرد کلاهبردار از کسانی که از مخفیگاه و يا پاتوق وی اطلاعی دارند دعوت کرد تا با شماره 21866349 تماس بگیرند.
*دستگیری مدیر سایت ارواح مقدس
سرپرست پلیس فتا استان اردبیل در این رابطه اظهار داشت:«پیرو شکایت فردی مبنی بر کلاهبرداری اینترنتی، مامورین تحقیقات خود را آغاز کردند، طبق اظهارات شاکی مشخص شد که وی قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را داشته است اما در این زمینه با مشکل اخذ پذیرش مواجه بوده، که در فضای مجازی با سایتی به نام ارواح مقدس آشنا میشود.»
سرگرد امینی افزود:« روح آسمان که ادعای توانایی جهت اخذ پذیرش در کشورهای اروپایی راداشته از شاکی 50میلیون ریال بابت مشاوره اخاذی میکند .»
وی ادامه داد: «کارشناسان پلیس پس از اعلام شکایت، تحقیقات فنی و تخصصی خود را آغاز وبا ارائه مدارک لازم متهم را شناسایی و دستگیر کردند.»
معاونت اجتماعی پلیس فتا ناجا به کاربران توصیه کرد: «هوشیار باشند وازسایتهای استفاده کنند که از صحت آن اطمینان دارند ، در غیر این صورت ممکن است سایت مربوطه به هدف کلاهبرداری ایجاد شده باشد.»
وی خاطر نشان کرد:« افرادی که در فضای مجازی به صورت غیر قانونی اقدام به راه اندازی سایتهایی جهت اخاذی می کنند مجرم محسوب شده و پلیس با آنها برخوردی قاطع و قانونی خواهد داشت.»
*حسادت تبهكارانه يك دختر دانشجو
دختر دانشجویی با مراجعه به دادسرای ناحیه رسالت از دوست همکلاسیاش به دلیل دزدیدن جواهراتش شکایت کرد.
این دختر جوان پیش روی قاضی ایستاد و گفت: من چند سالی است با «سمیه» دوست هستم و دوستی ما از دانشگاه آغاز شد. چند روز پیش برای تحقیق دانشگاهی، سمیه به خانه ما آمده بود و مشغول تحقیق از اینترنت بودیم که دوستم به بهانه اینکه خسته شده رفت و روی تختم خوابید، پس از چند دقیقه از وی خواستم گردنبندی را که پدرم برایم خریده است را از کیفم بردارد و نگاه کند که دوستم پس از اینکه کیفم را برداشت و زیپش را باز کرد گفت که گردنبندی داخل آن نیست البته فکر کردم شوخی میکند، هنگامی که برگشتم تا کیفم را نگاه کنم متوجه شدم خبری از گردنبند نیست، خیلی ناراحت شدم و موضوع را به پدرم گفتم که وی نیز گفت شاید داخل مترو گردنبند را از داخل کیفم برداشته باشند.
دختر دانشجو در ادامه گفت: پس از چند روز به میهمانی دوستان دانشگاهیام دعوت شدم ولی نرفتم تا اینکه فردای آن روز یکی از دوستانم به من گفت سمیه به تازگی گردنبندی قشنگ خریده است، وقتی نشانههاي گردنبند را گفت متوجه شدم گردنبند، همان گردنبند خودم است. به سمیه زنگ زدم و درباره گردنبند پرسوجو کردم ولی زیر بار نرفت ولی تمام دوستانم که در میهمانی حاضر بودند شاهد این موضوع بودهاند. با ادعاهای این دختر جوان پرونده برای رسیدگی به تیمی از پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران ارجاع شد و کارآگاهان برای کشف دزد گردنبند تحقیقات خود را آغاز کردند.
با احضار سمیه به پایگاه سوم وی ادعا کرد انتظار شکایت از دوستش را نداشته است و گفت: من با فاطمه چند سالی است دوست هستم و تاکنون از وی هیچگونه دزدی نکردهام و آن روز هم با اصرار خودش کیفش را باز کردم ولی اثری از گردنبند نبود، شاید دروغ میگوید و گردنبندی نخریده است.
با ادعاهای سمیه کارآگاهان با انجام تحقیقات از چندتن از دانشجویان که در شب میهمانی بودند دریافتند سمیه در آن شب گردنبندی شبیه گردنبند فاطمه را همراه خودش داشته است. عکس یادگاری حاضران نشان میداد که گردنبند فاطمه بر گردن سمیه است.
کارآگاهان با استفاده از همین سرنخ، عکس را به سمیه نشان داده و وی با دیدن عکس سرش را به زیر انداخت و اعتراف کرد که به دلیل حسادت و فخرفروشیهای دوستش دست به این کار زده و هدفش ادب کردن دوستش بوده است.
وی در ادامه گفت: قصد داشتم تا چند روز پس از میهمانی گردنبند دوستم را به خانهشان پست کنم که دستگیر شدم و از وی میخواهم مرا ببخشد.
بنابراین گزارش، با بازگرداندن گردنبند به فاطمه، وی نیز با اعلام رضایت، اعلام نظر قطعی را به قانون واگذار کرد
*اعدام عامل شهادت مامور پلیس
اوایل خرداد ماه سال 88 زنی با مراجعه به پلیس آگاهی استان تهران ادعا کرد که مورد تجاوز قرار گرفته و به این ترتیب پروندهای پیش روی کارآگاهان پلیس باز شد. این زن جوان در حالی که بهشدت گریه میکرد به کارآگاهان گفت که در منطقه گلشهر منتظر تاکسی بود که به دلیل تاریکی هوا سوار بر یک دستگاه خودرو شخصی شد و در میانهراه، راننده ضمن تغییر مسیر با تهدید چاقو وی را مورد آزار و اذیت قرار داده است. او مدعی شد که هرچه سعی کرده نتوانسته در خودرو را باز کند و سرانجام راننده، وی را در بیابانهای اطراف شهرستان ساوجبلاغ مورد آزار و اذیت قرار داده و با همان وضعیت رهایش کرده و گریخته است.
با دریافت این شکایت و ارجاع پرونده به مرجعقضایی، بررسی اولیه ماموران پلیس آگاهی برای شناسایی و دستگیری این راننده آغاز شد و بررسیها ادامه یافت تا اینکه شکایت مشابهی مبنی بر این که یک راننده دختر جوانی را در بیابانهای ساوجبلاغ مورد آزار و اذیت قرار داده، مطرح شد. در پی طرح شکایت جدید و با توجه به حساسیت موضوع، تیمی از ماموران اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان با اخذ دستورات قضایی لازم بررسیهای فنی را آغاز کردند و بهدنبال این بررسیها مشخص شد که متهم، طعمههای خود را با پرسهزنی در ساعات پایانی روز انتخاب میکند. تحقیقات درباره شناسایی این راننده ادامه داشت تا این که چهار شکایت مشابه دیگر نیز در کرج و ساوجبلاغ دریافت شد و کارآگاهان با بررسی پروندههایی که زنان و دختران با همین شیوه مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند به سرنخهای جدیدی دست یافتند. ماموران با بررسی پروندهها دریافتند سه زن و دختر جوان دیگر نیز در قزوین با همین شیوه ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
با توجه به افزایش تعداد شکات، تحقیقات وارد مرحلهای تازه شد و با بررسی سوابق افرادی که با این شیوه اقدام به ربودن و آزار و اذیت زنان و دختران جوان میکردند، فردی به نام حسن ـ معروف به سیامک مافی- که پیش از این نیز هفت بار به اتهام جرایم مختلف از جمله کیفقاپی، قدرتنمایی، آدمربایی مسلحانه، مظنونیت به قتل عمد، مزاحمت، ایجاد ضرب و شتم و سرقت در کرج و قزوین دستگیر و زندانی شده بود، مورد ظن ماموران قرار گرفت. کارآگاهان با کشف سرنخهایی از ردپای سیامک مافی در پروندههای اخیر در قالب تیم عملیاتی، محلهای تردد سیامک را در کرج شناسایی کردند و مورد بررسی قرار دادند تا این که سرانجام نامبرده در منطقه مارلیک و در حالی که سوار بر یک دستگاه خودروی پژو 405 بود، شناسایی شد. با محاصره سیامک توسط کارآگاهان پلیس آگاهی، یکی از کارآگاهان برای دستگیری این متهم راه را بر وی بست اما این تبهکار با سرعت زیاد مامور پلیس را با خودروی سواری خود زیر گرفت و گریخت. ماموران همکار خود را به بیمارستان منتقل کردند اما گروهبان قربانعلی نظری (مامور مصدوم) پیش از رسیدن به بیمارستان در اثر شدت جراحات وارده ناشی از تصادف، درگذشت.
در پی وقوع این حادثه سرانجام ماموران توانستند در سوم آذرماه سال 88 مخفیگاه سیامک را در مهرشهر کرج شناسایی کرده و به محاصره خود در آورند. این متهم که متوجه حضور ماموران پلیس در اطراف مخفیگاه خود شده بود، از راه پشت بام وارد منزل مسکونی همسایه کناری شد و اعضای خانواده را گروگان گرفت و تهدید کرد چنانچه اجازه فرار به وی داده نشود، گروگانها را خواهد کشت. با این حال سیامک هنگامی که دریافت نقشهاش به جایی نمیرسد برای فرار، خود را به پشتبام رساند و در این هنگام ماموران پلیس برای متوقفکردن این متهم سه گلوله به سمت وی شلیک کردند تا به این وسیله او را دستگیر کنند. سیامک پس از بازداشت به بیمارستان انتقال یافت و بعد از بهبودی نسبی در اختیار مقامقضایی قرار گرفت.
با انتشار خبر دستگیری این متهم و انتشار تصویر بدون پوشش وی در جراید، تعدادی دیگر با مراجعه به دادسرای کرج از وی اعلام شکایت کردند.در جریان تحقیقات و اظهارات شاکیان، زوایای دیگری از اقدامات سیامک آشکار شد و کارآگاهان دریافتند که زنان قربانی توسط سیامک و همدستانش ربوده شده و پس از آزار و اذیت به همان حالت رها میشدهاند. با انجام این بررسیها، شناسایی و دستگیری همدستان این متهم در دستور کار ماموران قرار گرفت.
با گذشت یکسال و پنج ماه از دستگیری این متهم، نهایتا در اواخر اسفند ماه سال 89کیفرخواست سیامک مافی مبنی بر تقاضای مجازات قانونی صادر شد و پرونده برای رسیدگی و تعیین حکم در اختیارشعبه اول دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفت و مرد جنایتکار مقابل محاکم قضایی قرار گرفت که در جریان محاکمه، خانواده شهید قربانعلی نظری و تعدادی از شاکیان از دادگاه درخواست قصاص متهم را کردند.
هیئتقضایی شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز به اتفاق آرا پس از پایان جلسه محاکمه، با توجه به اظهارات شاکیان، بررسی سوابق مرد جنایتکار، گواهی پزشکیقانونی، مستندات پلیس و گزارش دادسرا، متهم را به یک بار اعدام، یک بار قصاص، 22 سال زندان،74 ضربه شلاق، بازگرداندن اموال مسروقه محکوم کردند. رأی دادگاه ازسوی قضات دیوان عالی کشور تأیید و توسط ریاست قوهقضائیه نیز مورد تنفیذ قرار گرفت و در راستای اجرای حکم صادره سرانجام در ساعت 6 صبح سهشنبه 11 بهمن ماه این متهم در محوطه پلیس آگاهی استان البرز به دار مجازات آویخته شد.