سرویس سیاست مشرق - اواخر هفته گذشته و بعد از سالها کارشکنی غربیها و آمریکا در ماجرای برجام، دولت روحانی به خود تکانی داد و برای مقابلهبهمثل با رفتارهای غرب، سیاستهای جدیدی را اتخاذ کرد، در این نوشتار به دنبال بررسی ابعاد فنی سیاستهای اعلامشده نیستیم، ولی با توجه به اظهارات روحانی درباره بدعهدی اروپاییها، متوجه میشویم که روحانی در رفتارهای اعلامی و اعمالی خود دچار تناقضاتی است که باعث شده است حال و روز مردم ایران به این صورت تبدیل شود، تناقضاتی که نشان میدهد روحانی یا نمیداند دشمنی غرب با ایران چگونه است یا با اینکه میفهمد غرب با ایران دشمنی دارد ولی از همان راهی عبور میکند که در اوایل دهه هشتاد از آن عبور کرد و با دشمنی و سیلی اروپاییان روبهرو شد، راه بنبستی که در کتاب " امنیت ملی و دیپلماسی هستهای" به آن اشارهکرده است و در سال ۹۲ و بهخصوص بعد از خروج آمریکا از برجام، باز هم وارد همان کوچه بنبست شد.
روحانی درباره خروج آمریکا از برجام و ادامه ارتباط با کشورهای اروپایی چه گفت؟
روحانی روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت گفت: آمریکا ابتدا میخواست با خروج از برجام ایران را وادار کند که روز بعد از برجام خارج شود تا پرونده را به شورای امنیت ببرد و بار از دوش آمریکا برداشته شود تا فشار بر ایران تشدید شود.
دکتر روحانی با بیان اینکه هنر، تدبیر و هوشمندی نظام ایران این بود که در این دام نیفتاد و در زمین آمریکا بازی نکرد، گفت: وقتی دوستان ما و همچنین کشورهای اروپایی با تماس مستقیم حضوری، تلفنی یا ارسال پیام از ما درخواست کردند که به آنها مهلتی بدهیم ما هم به درخواست آنها پاسخ مثبت دادیم.
رئیسجمهور افزود: به دلیل اینکه اتمامحجت کنیم و مردم ما بدانند که در کارها عجله نمیکنیم و حساب شده عمل میکنیم و به دلیل اینکه میدانستیم و میدانیم برجام چقدر مهم است و ویرانی برجام چقدر برای منطقه و جهان خسارتبار است، به آنها پاسخ مثبت دادیم.
دکتر روحانی تصریح کرد: قرار بود که چند هفته صبر کنیم که چند ماه صبر کردیم. دومرتبه آنها تماس گرفتند و از ما خواستند کمی بیشتر به آنها مهلت دهیم و ما باز هم این مهلت را به آنها دادیم و بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام ۴ نوبت با ۵ کشور باقیمانده (۲ مرتبه در سطح معاونین وزرا و دو بار در سطح وزرا) در چارچوب برجام مذاکره کردیم.
رئیسجمهور با بیان اینکه ما از سازوکار برجام استفاده کردیم و ازلحاظ حقوقی قدمهایی که میبایست برداریم را برداشتیم، اظهار داشت: دوستان ما قدمهای خوبی هرچند ناکافی در این مدت برداشتند و اروپاییها از لحاظ زبان و تبلیغات، مواضع خوبی را در پیش گرفتند، اما در مقام عمل و بهویژه در بخش اقتصادی متأسفانه ناتوان بودند.
رئیسجمهور خاطرنشان کرد: یکبار دیگر در مصاحبهای در سال ۹۱ گفتم که وقتی ما در سال ۸۲ و ۸۳ با سه کشور اروپایی مذاکره میکردیم، اروپاییها دچار یک مشکل بودند و آن مشکل باعث شد توفیق ما بسیار اندک باشد و آن مشکل این است که آمریکا را کدخدا میدانند و این تفکر اروپایی است که نمیگذارد آنها تصمیم قاطع برای منافع ملی خودشان اتخاذ کنند البته از آن زمان تاکنون آن تفکر مقداری بهتر شده و امروز دیگر کدخدایی آمریکا را در امور سیاسی و حقوقی قبول ندارند.
دکتر روحانی اضافه کرد: متأسفانه در بخش اقتصادی، شرکتها و بانکهای اروپایی همچنان آمریکا را کدخدا میدانند و این تفکر ناصحیح و نادرست باعث میشود نتوانند تصمیم درست برای منافع اروپا، منطقه و جهان اتخاذ کنند و متأسفانه زیر بار فشار خم میشوند. [۱]
نکته: روحانی اشتباه و خطای راهبردیاش را به گردن مردم ایران میاندازد
روحانی در این اظهارات به ماجرای بدعهدی و دشمنی اروپاییان در سالهای ۸۲ تا ۸۴ اشاره میکند و خودش معترف است که اروپاییان بدعهد هستند، ولی باز هم همان راه رفته و در حال عبور از همان کوچه بنبست است و به مردم نمیگوید که من همان اشتباه سال ۸۲ را، در سال ۹۶ تکرار کردم بلکه اشتباه خودش را گردن مردم میاندازد و میگوید: ملت ایران پس از توافق و اجرای برجام، بار دیگر پای صندوق آرا آمده و این بار نه با ۱۸ میلیون بلکه با ۲۴ میلیون رأی خود، تداوم راه اعتدال، تدبیر و تعامل سازنده با جهان را اعلام کردند.
رئیسجمهور با تأکید بر اینکه ما همچنان مرد صلح و مرد اعتدال هستیم، گفت: ما آغازگر نقض تعهدات نبودیم و آغازگر هیچ جنگی نخواهیم بود اما هیچگاه تسلیم قلدری نشدیم و نخواهیم شد و در برابر هر متجاوزی پاسخ قاطع خواهیم داد، این فرهنگ ما ایرانیان است، این فرهنگ اسلام ماست و این راه پیامبر و ائمه ما و راه شهیدان ما است.
رئیسجمهور در ادامه خطاب به کشورهای دوست و به ۵ کشور باقیمانده، با تأکید بر اینکه در چارچوب برجام آماده مذاکره هستیم، گفت: نه یک کلمه کم و نه یک کلمه اضافه. برجام، همان برجام است و تغییر نمیکند اما حاضریم برای اجرایی شدن بهتر آن و اجرای تعهدات شما و شکل اجرای تعهدات، پای میز مذاکره بنشینیم.
دکتر روحانی تصریح کرد: میز مذاکره را ترک نکردیم و شما هم مرتب به ما گفتهاید که ما میز مذاکره را ترک نخواهیم کرد. آن قلدری که بنا بود میز مذاکره را بهم بزند، تا امروز ناموفق بوده است. [۲]
نکته: روحانی و ظریف هنوز در آرزوی مذاکره با غرب و آمریکا هستند
از اظهارت فوق برمیآید که روحانی هنوز با ادبیات صلح و اعتدال به دنبال کشاندن دشمن (غرب و آمریکا) بر سر میز مذاکره است و هنوز متوجه نشده است که نه غرب و نه آمریکا، وی و ایران را دوست خود نمیدانند بلکه دشمن معرفی میکنند ولی مقامات دولتی هنوز در آرزوی مذاکره با دشمن هستند، آن هم با دشمنی که به صراحت میگوید من به دنبال خلع سلاح و فروپاشی تو هستم.
به اظهارات سفیر و نماینده ایران در سازمان ملل توجه کنید:
تخت روانچی در پاسخ به اینکه ترامپ گفته است که ایرانیها با من تماس بگیرند و در میز مذاکره بنشینند، گفت: نخستین سؤالی که او باید جواب دهد این است که چرا از میز مذاکره خارج شد. ما که با همه طرفهای این توافق از جمله آمریکا در چارچوب کمیسیون مشترک در حال مذاکره بودیم.
وی افزود: ترامپ بود که به طور ناگهانی تصمیم گرفت از میز مذاکره خارج شود. چرا او به این سوال پاسخ نداده است؟ او سابقه پاره کردن توافق هستهای که نه فقط بین ایران و آمریکا بلکه بین ایران و قدرتهای دیگر جهانی بود را دارد.
این مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: برجام، توافقی است مورد تأیید شورای امنیت قرار دارد و بخشی از قانون بینالمللی شده است اما ناگهان ترامپ گفت که این توافق را نمیخواهد و بیایید بنشینیم و دوباره مذاکره کنیم. چه تضمینی وجود دارد که او بار دیگر از مذاکره آتی ایران و آمریکا عدول نخواهد کرد؟ [۳]
حالا به اظهارات روحانی در ۲۴ مرداد سال گذشته توجه کنید:
"آمریکا خود کاری کرده که شرایط مذاکره را از بین برده؛ با روند خوبی داشتیم مذاکره میکردیم اما خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و میگوید باید چگونه عبور کنم!؟ اگر میخواستید عبور کنید، چرا خراب کردید؟ اگر میخواستید همدیگر را ببینیم چرا پل را خراب کردید؟ خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد میزنند. اینکه نشد. اگر راست میگوئید بیایید پل را دومرتبه درست کنید. پل را که درست کردید خودبهخود و به طور طبیعی رفت و آمد درست میشود؛ خودت مؤثر و مخرب و عامل این کار هستی».
از مجموع این دو اظهارنظر برمیآید که آقایان دولتی و در رأس آنها ظریف و روحانی، هنوز به دنبال مذاکره با آمریکا و بعدازآن مذاکره با اروپاییان هستند و به همین دلیل است که نه اروپا و نه آمریکا، برای اظهارات روحانی هیچ اهمیتی قائل نمیشوند و همچنان به تهدیدات و تحریمهای و یکجانبه خود ادامه میدهند.
چرا غرب و آمریکا حق دارند که امثال ظریف و روحانی را جدی نگیرند؟
اما چرا غرب و آمریکا نسبت به رفتارها و اقدامات امثال ظریف و روحانی، هیچ واکنش و اهمیتی نشان نمیدهد؟ به نظر میرسد پاسخ این سوال را میتوانیم در گذشته و سابقه این افراد پیدا کنیم.
روحانی در سال ۸۲ و در زمان بحرانی شدن پرونده هستهای، مذاکره با تروئیکای اروپایی را شروع کرد و در کتاب خاطرات هستهای خود - امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، به جزئیات چند سال مذاکره با مقامات اروپایی اشاره میکند اما موضوعی که مد نظر است، خوش بینی مفرط روحانی در اعتماد به غرب و آمریکا است.
حمایت بیدلیل روحانی از خوشبینی به غرب و اینکه نباید نسبت به غرب همیشه بدبین بود زیرا بدبینی به غرب مشکلساز بوده است، از نکاتی است که وی در کتاب خود به آن اشاره میکند و در صفحه ۱۴ مینویسد: در واقع در همه موضوعات، نوعی پیش داوری از سوی هر یک از دو طرف نسبت به دیگری وجود دارد، آمریکا ایران را در تقابل با منافع منطقهای و بینالمللی خود میداند و ایران نیز آمریکا را بزرگترین دشمن خود تلقی میکند.
روحانی در صفحه ۵۴ کتاب نیز مینویسد: گزارش اطلاعات کارشناسی بهصورت ناقص به مسئولین ردهبالا و بیاعتمادی به غرب و سازمانهای بینالمللی همواره مشکلآفرین بوده است!
همچنین در صفحه ۶۶ کتاب مینویسد: همیشه در ذهن برخی از مسئولین، گویی نوعی اضطراب وجود دارد که دشمنان قویپنجه مشغول توطئه و برنامهریزی علیه نظام اسلامی هستند و همواره برای بقای نظام احساس خطر میکنند.
و در آخر در صفحه ۶۸ مینویسد: در مسئله مهم هستهای که به امنیت ملی و منافع ملی ما ارتباط دارد، اینگونه تردیدها [بدبینی نسبت به غرب] نباید موردتوجه قرار گیرد، اینها هم مسائلی است که گاهی مشکلآفرین میشود.
نویسنده در این عبارات بدبینی نسبت به غرب را به طور کامل نهی میکند و تا جایی پیش میرود که تردید و بدبینی نسبت به غرب هنگام وسط آمدن منافع و امنیت ملی را غلط و مشکلساز معرفی میکند!
حالا به اظهارات ظریف درباره عدم دشمنی آمریکا توجه کنید:
محمدجواد ظریف از چهرههای غربگرای دولت است که در خصوص دشمن دانستن یا ندانستن آمریکا به اظهارنظر میکند. او در کتاب "قای سفیر" به صراحت دیدگاههای خود در این خصوص را میگوید.
ظریف به صراحت اعلام میکند هیچ گاه از واژه "دشمن" استفاده نکرده است: "در دیپلماسی چندجانبه که باید همزمان با ۱۹۰ کشور کار کرد. در هر بحثی باید حداقل به ۱۵ کشور اصلی از دوستان، مخالفان و رقیبان بیندیشید. من تلاش میکنم هیچگاه از واژه دشمن استفاده نکنم."
وزیرخارجه روحانی نه از جهت دیپلماتیک که تا بن دندان معتقد است که آمریکا دشمن نیست. دلیل درستی این حرف را میتوان در ادامه کتاب ظریف جست و جو کرد.
در قسمتی از خاطرات ظریف، مصاحبهکننده از ظریف درباره امکان برقرار روابط با آمریکا با حفظ اصول و ارزشها میپرسد که نقل مستقیم این سوال و جواب از صفحه ۳۵۸ کتاب خاطرات ایشان خالی از لطف نیست. مصاحبه کننده از وی میپرسد:
"این امکان منطقی وجود دارد که ما ضمن حفظ اصول و ارزشهایمان، مدل خردمندانهای از گفتوگو و دیالوگ را با تمامی قدرتها از جمله آمریکا و اصولاً غرب داشته باشیم؟ "
وی در پاسخ خود تحلیل خود را میگوید و اعتراف میکند که آمریکا را دشمن نمیداند. او میگوید: "حتماً میشود. ما اختلافات اساسی با آمریکا و غرب داریم، همانطور که تمام کشورها با یکدیگر اختلافات اساسی دارند، اما این دشمنی نیست، البته ممکن است گروههایی باشند که هنوز نیاز به دشمن دارند، مخصوصاً در آمریکا، برای اینکه بتوانند سیاستهای خودشان را پیش ببرند. آنها دوستان ما نیستند و ما نباید ابزار و مهمات در اختیار آنها بگذاریم." [۴]
مشخص است که با وجود چنین تفکری از جنس روحانی و ظریف، باتلاقی چون برجام به وجود میآید و آقایان دیپلمات تا انتها و حتی بعد از مرگ برجام، حاضر نیستند اعتراف کنند که اشتباه کردهاند و منافع مردم ایران را به سراب اعتماد به غرب و آمریکا و دشمن گره زدهاند.