به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: خاتمي اخيراً در مصاحبه اي طولاني درباره جمهوريت و اسلاميت سخن گفته بود كه از سر لاعلاجي و بي سوژگي، در صفحه اول بالاترين و در موضوعات داغ آن قرار گرفت. اما دست اندركاران اين شبكه اينترنتي، پس از استفاده لازم، خود وي را نيز مورد تخطئه قرار دادند.
بالاترين خطاب به خاتمي نوشت: اگر خيلي راست مي گوييد كه با موسوي و كروبي هم پيمان هستيد، حداقل الان بايد در حصر خانگي باشيد. نبود شما در حصر و حرف هاي دوپهلو زدنتان، متحيركننده است. در ضمن امثال ما هيچ وقت ماجراي سال 78 را فراموش نمي كنيم كه شما فقط سكوت كرديد. اينك نيز يكي به تخته و يكي به ميخ مي زنيد و به ادامه فعاليت مي پردازيد. آزادي بيان حق شما و هر انسان ديگري است ولي دو رويي نه. شما و امثال شما هيچ وقت حق دوپهلو حرف زدن را نداريد و بايد پاسخگو باشيد. نمي شود هم از جمهوري اسلامي دفاع كرد و هم از مخالفان آن.
گفتني است نفاق فزاينده خاتمي و دوستانش در مجمع روحانيون كه اعلام كرده بودند در انتخابات شركت نمي كنند و فهرست هم نمي دهند اما تحريم نيز نمي كنند، آن قدر مشمئزكننده بود كه حتي طيفي از فعالان اصلاحات ضمن بي اعتنايي نسبت به وي، اقدام به ثبت نام در انتخابات كردند و تصريح نمودند حضور يا تحريم انتخابات مرز ميان اصلاح طلبان و جريان هاي برانداز است.
نابودي ناوهاي آمريكايي در شبيه سازي جنگ با ايران ثابت شده است
يك روزنامه آمريكايي نوشت: تهديدهاي ايران مبني بر بستن تنگه هرمز و به غنيمت گرفتن ناوهاي جنگي پنتاگون، صرفاً رجزخواني و در حد حرف نيست.
كريستين ساينس مانيتور با مرور رزمايش چندي پيش ايران در تنگه هرمز نوشت: شايد حجم قدرت نظامي آمريكا و ايران قابل مقايسه نباشد اما ايران ميراث دار ابداعات و ابتكارات دريايي است و راهبرد جنگ نامتقارني براي ضربه زدن به توان نظامي آمريكا دارد.
اين روزنامه نوشت: در رزمايش نظامي آمريكا در سال 2002 و شبيه سازي چنين نبردي با ايران، نابودي رزمناوهاي آمريكايي به اثبات رسيد. در حقيقت ايران مي تواند آسيب بي اندازه اي وارد كند بدون اينكه هرگز به طور مستقيم در مقابل تجهيزات متعارف آمريكا قرار گيرد. حتي معدود حوادثي چون كار گذاشتن مين در خليج فارس يا تاكتيك هاي تهاجمي قايق هاي كوچك ايران عليه تانكرهاي نفت يا يك كشتي نيروي دريايي آمريكا مي تواند نگراني مربوط به ناامني را تا حد غيرقابل قبولي زياد افزايش دهد. اين امر همچنين تبعات اقتصادي دامنه داري از جمله افزايش بهاي نفت را به دنبال دارد زيرا تقريباً يك سوم از كل محموله هاي نفتي حمل شده به وسيله كشتي از طريق تنگه هرمز مي گذرد.
كريستين ساينس مانيتور درباره ابعاد رواني قدرت نمايي ايران، از قول يك ديپلمات ارشد اروپايي كه 6 سال در تهران اقامت داشته، مي نويسد: «هدف نهايي ايران الزاماً بستن تنگه هرمز براي مدت طولاني نيست اما صرف افزايش حق بيمه كشتيراني و هزينه هاي ديگر كه به ارقام نجومي مي رسد، به لحاظ وارد كردن ضرر اقتصادي به غرب، به اندازه بستن واقعي تنگه هرمز سودمند است. اولاً در غرب مطمئن نيستيد كه ضربه مي خوريد يا به جاي ضربه خوردن از طرف يك نيروي متعارف به وسيله قايق هاي مهارنشدني يا مين ها هدف قرار مي گيريد اين مساله ناامني خيلي بيشتري را در مقايسه با ناامني حاصل از خط نبرد در موقعيت بسته شدن تنگه هرمز ايجاد خواهد كرد. تاكتيك هاي ايذايي ايران نقطه آغاز است. مراحل ديگر شامل استقرار توپخانه و موشك در تنگه هرمز، زيردريايي كلاس «كيلو» و زيردريايي هاي ديگري است كه بتوان غواص ها را از داخل آن براي ضربه زدن به كشتي ها اعزام كرد.
اين روزنامه آمريكايي با اشاره به ساختار نبردهاي موزائيكي سپاه و نقش آفريني ويژه نيروهاي بسيج نوشت: طبق راهبرد موزائيكي، يگان هاي نظامي منفردي فعال هستند كه از استقلال زيادي براي تصميم گيري در ارتباط با اقدامات خود برخوردارند بدون آنكه به مركز (فرماندهي) مراجعه كنند. قايق هاي سريع السير با تريلرهايي به مكان هاي ساحلي حمل مي شوند و دستور از نوع مأموريت مي گيرند كه موظف نخواهند بود با فرماندهي خود در تماس بمانند. اما عمليات تلافي جويانه ايران احتمالاً به تنگه هرمز محدود نخواهد شد. ديپلمات اروپايي مذكور با اشاره به گروه هاي مبارز فعال در مرزهاي اسرائيل گفت، اين تنها يك بعد از راهبرد بازدارنده آنها است تهديد در عراق و افغانستان و گروه هاي حزب الله و حماس كه مي توانند فعال باشند».
وقتي استخبارات سعودي از لندن قمپز در مي كند
كاريكاتوريست خارج نشين نشريات زنجيره اي براي بار دوم موضوع «قمپزيسيون به نام اپوزيسيون» را پيش كشيد و تصريح كرد گروه هاي موسوم به اپوزيسيون پايگاهي در ميان ملت ايران ندارند.
نيك آهنگ كوثر با اشاره به دوره گردي ها و معركه گيري هاي گاه و بي گاه اين گروهها در لندن و پاريس و استكهلم نوشت: گمان نمي كردم مجبور شوم يادداشت پيشين «اپوزيسيون يا قمپزيسيون» را ادامه دهم اما شنيدن اينكه بخشي از اپوزيسيون مي خواهد خود را نماينده اكثريت مردم ايران معرفي كند، نگذاشت بيكار بنشينم.
وي ادامه مي دهد: اينهايي كه در استكهلم و جاهاي ديگر براي خود تاج گذاري مي كنند تا خيال قدرت هاي اروپايي را راحت كنند، اشتباه كرده اند. چه كسي تعيين كرده اينها نماينده گروههاي اجتماعي اند؟ فكر مي كنم آخرين راي گيري اينترنتي كه رويش تبليغ فراوان كردند و نتيجه اش چندان درخشان نبود، مربوط به كمپين «رفراندوم» بود كه اگر خاطرتان باشد، تعداد آرا به چند هزار نفر رسيد و بس و همان60 ميليون نفر بي اعتنايي كردند. اينكه مثلا من بنشينم در فلان برنامه و مجري هم بنده را به هيچ وجه در شرايط چالشي قرار ندهد و من بدون لكنت حرف هايي كه دوست دارم بزنم و تكرار كنم و هر وقت شايعه اي باشد كه قرار است تريبون را از من بگيرند، از هزار و يك لابي و بازي براي بازگشت يا محكم كردن ميخ در استوديو استفاده كنم، نمي تواند نشان مشروعيت سياسي من باشد. تعارف را كنار بگذاريم، واقعيت با چيزي كه تبليغ مي شود، يكي نيست. اينكه تعدادي را دور هم جمع كنيم كه مي دانيم احتمالا در اكثريت قرار مي گيريم تا حرف مان به كرسي بنشيند هم جاي بحث دارد. تشكيل جلساتي كه دعوت شدگان خودشان سر درنمي آورند كه ماجرا دقيقا چيست هم خود سؤال برانگيز است.
وي درباره نشست هاي محفلي در لندن و پاريس نوشت: آنچه در گيرودار تعدادي از جلسات در لندن و پاريس و چند محفل ديگر به گوشم خورده، اين است كه يكي از كشورهاي عربي با دقت به مسائل مطرح شده توجه دارد.
پيش از اين فريبا داودي مهاجر فاش كرده بود استخبارات سعودي هزينه يكي از جلسات ترتيب داده شده توسط نوري زاده در لندن را تامين كرده است.
هاشمي در عرصه كنوني سياست فقط مي تواند كاتاليزور باشد
معاون مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهور در دوره رياست هاشمي رفسنجاني معتقد است دوره ايفاي نقش هاشمي در دو عرصه «سياست عمومي» و «ساختار قدرت و نخبگان» به پايان رسيده و او صرفاً مي تواند به عنوان يك كاتاليزور عمل كند. عباس عبدي تصريح مي كند: «كاتاليزور در معادلات شيميايي فقط نقش واسطه را در شكل گيري فرمول شيميايي دارد و پس از انجام واكنش و ايجاد ماده جديد، كاركرد كاتاليزور به پايان مي رسد.»
عبدي اين مطلب را در روزنامه زنجيره اي روزگار منتشر كرد، روزنامه اي كه توسط تيمي از همكاران روزنامه شرق منتشر مي شود. شرق در سال 84، پرچمدار حمايت سرسخت از هاشمي در انتخابات رياست جمهوري بود اما پس از آن اعتراف كرد كه اشتباه بزرگي مرتكب شده و هاشمي بايد نه به عنوان بازيگر بلكه به عنوان مربي مانند علي دايي روي نيمكت مي نشست.
عضو مستعفي حزب مشاركت در نوشته خود كه تحت عنوان «طرح عبدي درباره هاشمي » منتشر شده، نقد هاشمي را نوعي خدمت به او مي داند و تصريح مي كند كه دشمن ترين افراد نسبت به هاشمي را كساني مي داند كه از موضع دوستي و طرفداري، اقدام به روتوش كارهاي سياستمداران مي كنند. وي ادامه مي دهد: درست يك روز پيش از انتخابات مجلس ششم يادداشتي نوشتم كه روز بعد از انتخابات در روزنامه صبح امروز منتشر شد. در آنجا احتمالات گوناگون آراي جناب آقاي هاشمي را مطرح و تحليل كردم، بدترين گزينه راي 25درصد بود كه معتقد بودم بر اثر اين راي دوران سياسي ايشان در عرصه عمومي به پايان رسيده تلقي خواهد شد و در همان جا پيش بيني كردم كه متأسفانه احتمال رخ دادن اين گزينه بيش از ساير موارد است. چندي بعد در مصاحبه اي كه با فهمي هويدي روزنامه نگار برجسته عرب انجام دادم مجدداً بر پايان دوران سياسي ايشان در عرصه عمومي تصريح كردم، ولي ظاهراً اين سخنان من بيش از آنكه از جنبه عيني و واقعي شنيده شود از جنبه سياسي و حتي دشمني برداشت و در جهت عكس آن عمل شد و در نتيجه با حضور ايشان در انتخابات سال 84 و رفتن به دور دوم مواجه شديم كه در آنجا هم تحليل مفصلي كردم كه چرا ايشان در دور دوم راي نخواهد آورد، كه آن نيز شنيده نشد.
عبدي با بيان اينكه«اصرار هاشمي به حضور در عرصه عمومي و بازي در ورزشگاه 70 ميليوني، باعث از دست دادن جايگاه وي در عرصه نخبگان هم شده و ممكن است اين نقش در آينده كمرنگ تر هم بشود»، نوشت: اگر تصور شود ايشان مي تواند در عرصه سياست عمومي، ايفاي نقش كند و احتمال موفقيتي داشته باشد، به دلايل گوناگون خيال خام و باطلي است. اگر تصور شود كه در ساختار فعلي قدرت و نخبگان مي تواند بازسازي شود و ايفاي نقش كند، بازهم تصور درستي نيست، و احتمال وقوع آن كم است. تنها نقشي كه براي آقاي هاشمي قابل تصور است و از نظر تاريخي نقش بسيار مهمي هم خواهد بود، كوشش براي ايفاي نقش كاتاليزور سياسي جهت پيوند دادن ميان دو سطح پاليتي و (نخبگان) قدرت در موقع مناسبي كه دير يا زود فرا مي رسيد، خواهد بود. لازم به ذكر است كه كاتاليزور در معادلات شيميايي، فقط نقش واسطه را در شكل گيري فرمول شيميايي دارد، و پس از انجام واكنش شيميايي و ايجاد ماده جديد، كاركرد كاتاليزور به پايان مي رسد. ولي فراموش نكنيم كه بسياري از واكنش هاي شيميايي بدون حضور و وجود كاتاليزور انجام نمي شود.
عبدي همچنين به روزگار گفته است: مشكل آقاي هاشمي اين است كه برخي افراد اعم از دوستان يا نزديكان هستند كه مي خواهند در كنار ايشان ارتقاي جايگاه پيدا كنند و اين افراد براي ايفاي نقش بازيگري بر آقاي هاشمي فشار خواهند آورد. بايد اين افراد را كنار زد تا روي پاي خودشان بايستند. البته سن و سال و تجربه ايشان به گونه اي است كه به احتمال فراوان ديگر اجازه چنين اشتباهي را نمي دهند. من معتقدم اگر ايشان در سال 76 از حوزه رسمي قدرت كنار مي رفت و از ايفاي نقش بازيگري سياسي پرهيز مي كرد، قطعاً در اين مدت 14 سال و در مقاطعي مهم مي توانست برخي گره هاي بازنشدني سياست در ايران را باز كند در حالي كه در اين سال ها هيچ گرهي را باز نكردند اگر كورترش نكردند، زيرا خودشان به دليل نقش مستقيمي كه در عرصه سياست براي خود تعريف كردند به جزوي از اين گره ها تبديل شده بودند.
خاطرنشان مي شود هاشمي رفسنجاني روز شنبه در ديدار با «جمعي از فعالان سياسي، دانشجويي و مطبوعاتي» در پاسخ به سؤالي در مورد انتخابات آتي مجلس گفته بود: همان گونه كه قبلاً گفته ام در انتخابات آينده حزب، داوطلب و كسي را تعيين نكرده ام و در ملاقات با اقشار گوناگون هم به ديدگاه هاي آنان در مورد انتخابات احترام گذاشته ام.
بنا به گزارش دفتر هاشمي، وي «بازگشت از خطا، رجوع به مردم و ايجاد تقويت اتحاد و همدلي ميان مردم و مسئولان و نيز مردم و گروه هاي سياسي را راهكار عبور از گردنه هاي سخت مقطع كنوني نظام و انقلاب خواند.»
پشتك واروي سبزها در سوئد براي چند دلار بيشتر
پيوند گروهك هاي سلطنت طلب با عناصر اصلاح طلب فراري (فعال در فتنه سبز) عميق تر مي شود.
در حالي كه پيش از اين اعلام شده بود شماري از عناصر ورشكسته قصد دارند در سوئد نشستي ترتيب دهند، اخبار بعدي حاكي از آن است كه اين نشست توسط سه تن از افراد معروف به فرصت طلبي به نام هاي محسن سازگارا، عليرضا نوري زاده و محسن مخملباف طراحي شده و ميزبان هم شهريار آهي است. اين عده پيش از اين هم نشست هاي مخفيانه اي را در پاريس و لندن برگزار كرده اند كه با رسوايي هايي همراه بوده است. براي مثال در بحبوحه يكي از همين نشست ها در لندن كه از سوي نوري زاده راه اندازي شده بود، داودي مهاجر لو داد كه استخبارات رژيم سعودي حامي مالي نشست است هم در آن نشست ها و هم در نشست سوئد، از دو طيف سلطنت طلب و گروه هاي تروريستي نظير كومله نيز دعوت شده است.
در ميان دعوت شدگان به نشست مخفي سوئد، نام برخي عناصر دم دستي و ورشكسته ديده مي شود از جمله؛ عبداله مهتدي (سركرده كومله)، مصطفي حجري، مهرانگيز كار، رامين پرهام، جمشيد و هوشنگ اسدي، حسن شريعتمداري (حزب منحله خلق مسلمان)، مجتبي واحدي، نوشابه اميري، اكبر عطري، رضا عليجاني، كاظم علمداري، مسعود بهنود، فاطمه حقيقت جو، محمدعلي توفيقي (سازمان مجاهدين)، مرتضي كاظميان، احمد باطبي، علي افشاري، مريم ميردامادي، آرش بهمني و چند نام در پيت مشابه!
اغلب اين افراد به بندبازي و شنيدن بوي دلار از دور معروفند و به همين دليل هم معمولا رونق بخش نشست هاي بي رونق اپوزيسيون هستند.
در همين حال در راستاي نزديكي طيف هاي التقاطي چپ به يكديگر كه هم اكنون زير پرچم آمريكا و اروپا جمع شده اند، روز شنبه رجب مزروعي (حزب مشاركت) و فرخ نگهدار (سركرده گروهك فدائيان خلق) در برلين و در جمع شماري از عناصر ضدانقلاب، نشست مشتركي برگزار كردند.