به گزارش مشرق، محسن مهدیان فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت:
خیلی وقتها مشکل از مبانی معرفتی است. مثل اینکه فرد متوجه نیست، عدالت از مسیر انقلاب عبور میکند و آدرسهای دیگر رهزنی است.
خیلی وقتها نیز ناشی از کسری اطلاعات است؛ مثل اینکه چالشهای فرعی را از محکمات اصلی تمیز نمیدهد.
اما این روزها دوگانه واهی "امید و انتقاد" از این دو نیست، یا حداقل متوقف به این دو نیست؛ مشکل این روزها، بی هنری است و البته این مشکل تاریخی ماست.
به فلان برادر گفته شد چرا ملت را ناامید میکنید، رفته و دهها جمله از امام و رهبری و دیگر بزرگان جمع کرده است که بله؛ نقد کردن لازمست و چنان و چنین.
یادداشت دیگری از محسن مهدیان را بخوانید:
مراقب سلبریتیهای فساد باشید
دوستداشتنی ترین جمله رهبرانقلاب
گوئی یک امید داریم و یک انتقاد. برخی فکر میکنند عدهای باید مشغول نقد شوند وعدهای هم مشغول امیدآفرینی. به همین اندازه سطحی. تا اسم امید میآید چنان رگ عدالتخواهی شأن برجسته میشود که آی چه نشستهاید که عدهای میخواهند دهانمان بسته شود.
عجیب است که عدهای هنوز در جمع این دو در حیرتند. یعنی حرف انقدر پیچیده است که نقد و امید را باید توأمان داشت؟ خیلی سخت است که نقد چالشهای فرعی نباید منجر به ناامیدی از حرکتهای اصلی شود؟ خیلی سخت است که نتیجه نقد باید "ایستادن" باشد نه "نشستن"؟ خیر ساده است. مشکل از بی هنری است که نمیتواند این دو را در عمل جمع کند و آدرس غلط میدهد.
برادر عزیز و دغدغه مند که در دلسوزی ات تردید نیست؛ بیان نقد باید به اصلاح منجر شود. اصلاح تنها وقتی میسر است که امید به اصلاح وجود داشته باشد. اصلاح امور فرعی باید با مراعات اصول اصلی باشد؛ این گزاره به روشنایی خورشید است.
یک نقد نداریم و یک امید. نقد درون امید است. نقدی که به امید منجر نشود، فسادست. فریاد به خودی خود هنر نیست. این انقلاب دادزن کم ندیده است. امروز به مطالبه گری نیاز داریم که بداند طنین فریادش خرج انقلاب میشود یا ضدانقلاب.
مطالبه و امید را باید هنرمندانه جمع کرد. هنر بیان و ادبیات عدالت خودش جزئی از عدالتخواهی است. آدرس غلط ندهیم و مسلمات را به رخ نکشید، کسی منکر نقد و مطالبه گری نیست.