به گزارش مشرق به نقل از فارس، پدر، مادر و همسر شهید مصطفی احمدی روشن میهمان این هفته برنامه "دیروز، امروز، فردا" بودند و در یک برنامه معنوی به ابعاد شخصیتی و فکری این شعید عرصه جهاد علمی پرداختند.
از نکات قابل توجه در این برنامه حس و حال معنوی برنامه و بغضهای عاشقانه و اشکهای پنهان پدر شهید احمدی روشن بود.
پدر شهید احمدیروشن در این برنامه با قرائت آیهای از قرآن کریم گفت: مصطفی دارای روحیه مذهبی بود و در فعالیتهای بسیج شرکت میکرد و بارزترین ویژگی شخصیتی او خوشرویی از کودکی بود.
مادر شهید احمدیروشن نیز از همه مردم ایران و شهرهای مختلف تشکر کرد و گفت: خداوند از سر لطف مصطفی را به خانواده ما داد و این لطف خداوند بود که چنین نعمتی به من داده بود و من همیشه شکرگزار خداوند بوده و هستم.
وی افزود: پدر مصطفی به حلال و حرام توجه خاص داشت و مصطفی را در فضای مذهبی برزگ کرده بودیم. مصطفی بسیار جلسات هیات را دوست داشت و آرزو داشت خانهای بزرگ داشت باشد تا هیاتهای مذهبی امام حسین (ع) در آن رفت و آمد کنند.
همسر شهید احمدیروشن در ادامه گفت: مصطفی در دانشگاه صنعتی شریف معاون فرهنگی بسیج بودند. من مسئولیت خاصی نداشتم ولی به بسیج رفت و آمد میکردم و بسیار علاقمند بودم که با بچههای بسیج باشم. مصطفی بسیار در جهت تحقق اهداف بسیج فعال بود و من مصطفی را رو در رو خیلی نمیشناختم اما از شخصیت مذهبی و پایبندی به اعتقاداتش شنیده بودم. تا قبل از ازدواج نمیدانستم که مصطفی شوخطبع، شاد و انسان خوشرویی است و برخی از ظاهر وی گمان میکردند شخص عنقی باشد ولی با شناختی که در زندگی مشترک از او دارم، خوشرویی فوقالعاده مهربان بود.
پدر شهید در ادامه در پاسخ به این سؤال که روزهای پس شهادت مصطفی را چگونه دیدید و آیا فکر چنین روزهایی را میکردید، گفت: تقریبا به گونهای به من الهام شده بود که مصطفی بالاخره به درجه شهادت خواهد رسید. من همیشه هر وقت قد و بالای مصطفی را نگاه میکردم، احساس میکردم آخرین دفعاتی است که پسرم را میبینم و واقعیت این است که به عنوان پدر من منتظر شهادت او بودم.
مادر شهید در همین زمینه گفت: دو سه ماه بود که این مسئله از ذهن من گذشت و هر بار سعی میکردم با ذکر صلوات خود را آرام کنم. من حتی در خواب یک لحظه دوری از مصطفی را نمیتوانستم تحمل کنم. گاهی روحیات او را میدیدم و فکر میکردم که خداوند که همواره گلها را برای خود انتخاب میکند اما چگونه او را هنوز نگه داشته است.
وی در پاسخ به این سؤال که کدام همدردیها بیشتر موجب تسکین شما شده است؟ گفت: همدردی همه مردم در جای خود قابل تقدیر است ولی همدردی مقام معظم رهبری رهبری و سخنان ایشان بسیار برای ما تسکین دهنده بود. من حضور ایشان عرض کردم آقا من جلوی دشمنان گریه نمیکنم که آنها شاد شوم اما آقا فرمودند دشمنان غلط میکنند شاد شوند، شما هر چه دلتان میخواهد گریه کنید.
مجری برنامه پرسید اینکه بسیاری از دانشجویان برای ادامه راه شهید احمدی روشن خواهان تغییر رشته و ادامه راه آن شهید شدهاند، چه حسی به شما دست میدهد؟ که مادر شهید پاسخ داد: با دیدن این شور و شوق بسیار خوشحال میشوم چراکه مصطفی دارای هدف مقدس و والایی بود و من به عنوان مادر او دوست دارم که هدفش پر رهرو باشد و راهش ادامه پیدا کند. پستهای بسیار مهمی به مصطفی پیشنهاد میشد، ولی قبول نمیکرد اما برای ورود به این کار آنقدر زحمت کشید که بیحساب است، بنابراین وقتی میبینم که دانشجویان میخواهند هدف و راه او را ادامه دهند، بسیار خرسند میشوم.
همسر شهید احمدی روشن درباره نامهای که از سوی خانواده احمدی روشن نوشته شد، گفت: مصطفی خیلی اهل شعار و تظاهر نبود. وی از صمیم قلب حضرت آقا را قبول داشتند ولی در این زمینه تظاهر نمیکرد. وقتی از او سؤال میکردم که درباره فلان مسئله نظرت چیست، میگفت که هرچه آقا بگوید. یعنی هیچوقت وابسته به فرقه و حزب خاصی نبود هرچند دوستان متعددی از وجهههای متعدد داشت ولی وابسته به هیچکدام از آنها نبود و فقط چشم به سخنان مقام معظم رهبری داشت. از آنجا که رهبر معظم انقلاب برای راهاندازی سایت نطنز تاکید داشتند، عشق مصطفی این بود که با تمام تلاش برای راهاندازی این سایت فعالیت کند و رضایت امام زمان و رهبر معظم انقلاب را کسب کند و این از اعتقاد قلبی او نشأت میگرفت.
مادر شهید احمدی روشن درباره سخنرانی خود در روز تشییع شهید احمدی روشن گفت: مصطفی راه والایی را رفته بود و این درست نبود که مادر او بخاطر از دست دادنش در گوشهای بنشیند و فقط بگرید، لذا وظیفه خود دانستم که در جمع تشییعکنندگان مصطفی آن سخنان را بگویم. مصطفی با طبقهبندی کردن شهدا بسیار مخالف بود و معتقد بود که خداوند میداند که هر شهید در چه مقامی قرار دارد، علاوه بر این مصطفی با اینکه پشتوانه دولت محترم بود و برای موفقیت آن هرکاری میکرد، اما مقتدا و پیشوای او رهبر معظم انقلاب بود و من باید این را میگفتم.
پدر شهید احمدی روشن گفت: من همیشه هر وقت قد و بالای مصطفی را نگاه میکردم، احساس میکردم آخرین دفعاتی است که پسرم را میبینم و واقعیت این است که به عنوان پدر من منتظر شهادت او بودم.