کد خبر 93948
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۱:۳۸

امروزه پس از شانزده سال تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا جنگ اقتصادی آغاز شده است. این سومین رویارویی غرب با ایران است. این جنگ از زمان آقای بوش، آرام آرام شروع شد و در زمان آقای اوباما و به ویژه از دو سال پیش به این طرف تشدید شده است.

مشرق--- بیست و سه سال پیش، جنگ صدام با ایران به پایان رسید. برای خودم این پرسش را طرح کردم که آیا چالش ما با غرب پایان یافته و یا دوباره آغاز خواهد شد؟

ولی پرسش مهمتر این بود که اگر چالش و جنگ ما با غرب پایان نیابد، چه نوع جنگی خواهیم داشت؟ طولی نکشید که پاسخ هر دو پرسش را یافتم: چالش ایران با غرب ادامه خواهد یافت؛ جنگ بعدی اقتصادی و فرهنگی خواهد بود.

سازندگی

سازندگی در کشور پس از جنگ آغاز شد و من و دوستانم با همه توان به کمک دولت آمدیم.
صدها اتوبان و سد و پل ساخته شد. جنگ اقتصادی شروع نشد، ولی متوجه شدم که اقتصاد کشور با اجرای هزاران پروژه هم به جایی نمی‌رسد و مشکل اقتصاد ایران، نه با نسخه رضاشاهی و نه با نسخه‌ هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد حل نخواهد شد.
گمان می‌کردم که اگر ما در اقتصاد موفق نشویم و جنگ اقتصادی هم شروع شود، چه اتفاقی خواهد افتاد! انقدر من نگران بودم که به دانشگاه روی آوردم و تغییر رشته دادم از مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت به اقتصاد دانشگاه تهران تا بلکه بتوان به مسئولین کشور کمکی بکنم.
خوشبختانه به دلیل سیاست تنش‌زدایی جنگ اقتصادی، سال‌ها عقب افتاد، ولی نگرانی از برنامه‌های اقتصادی، همه وجود انسان را پر کرده بود. می‌دیدم روز به روز از میزان کارگران کره‌ای و پزشکان هندی در ایران کم می‌شود و آنان به خانه‌های خود برمی‌گشتند، چرا که کشورهای آنها با سرعت بیشتری از ما، در حال پیشروی بودند و چیزی نگذشت که نشانه‌های ارزش‌ها و فرهنگ فاسد گذشته ـ که در اثر انقلاب یا از بین رفته بود و یا به گوشه‌ای خزیده بود ـ پیدا شد. ظواهر هم تغییر می‌کرد. دیگر نمی‌توانستم در سپاه بمانم. بیرون آمدم، ولی نتوانستم تا کنون کاری که با کمک نیروهای انقلاب در امنیت و دفاع انجام دادیم، انجام بدهم.

پس از آنکه نیروهای انقلاب را از اداره کشور بیرون کردند، مردم هم جز در میدان‌های سیاسی به کار گرفته نشدند. حتی در اوج جامعه مدنی بیشتر مردم را به فعالیت‌های سیاسی کشاندند. نمی‌خواهم پرونده‌های گذشته را باز کنم؛ مستقیم می‌روم روی اصل مطلب.

چه باید کرد؟
امروزه پس از شانزده سال تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا جنگ اقتصادی آغاز شده است. این سومین رویارویی غرب با ایران است. این جنگ از زمان آقای بوش، آرام آرام شروع شد و در زمان آقای اوباما و به ویژه از دو سال پیش به این طرف تشدید شده است. نظام و رهبری انقلاب نیز پس از یک دوره صبر و بردباری یک سیاست ایستادگی و تهاجمی را با دست دولت آقای احمدی‌نژاد آغاز کردند.

بنابراین، ایران پس از یک وقفه چهار ساله به روی رینگ رفت. هم ایران از آمریکا امتیاز گرفته و در حال پیشروی است و هم آمریکا به ایران فشارهایی وارد کرده است؛ هرچند که خود تحریمی در عرصه اقتصاد و خودزنی در عرصه سیاست به کمک آمریکا آمده است.

با وجود آنکه فرصت‌های زیادی گذشته، ولی ملت ایران می‌تواند با سربلندی از این جنگ هم بیرون بیاید؛ به شرط آن که مسئولان و جناح‌های کشور، از خواب و خیالات بیرون بیایند و به فکر یک اقدام راهبردی باشند.

این اقدام راهبردی باید بر چند اصل استوار باشد:

۱ ـ برنامه‌ای برای جهش اقتصادی و رسیدن به یک اشتغال پایدار و رفع بیکاری،
۲ ـ برنامه‌ای برای خنثی‌سازی جنگ اقتصادی و تحریم‌های غرب،
۳ ـ هم‌پیوندی بیشتر با بیداری اسلامی و دولت‌های نوظهور در منطقه،
۴ ـ دیپلماسی فعال و سازنده و مؤثر در روابط خارجی،

ناگفته نماند که لازمه این کار، بازگرداندن مردم به صحنه است و تا سازندگی و جنگ اقتصادی، مردمی نشود، مشکلات کشور در آینده بیشتر می‌شود. نرخ ارز و بهای سکه طلا معلول است و با داروهای مسکن حل نخواهند شد.

بیست سال است که مردم جز در صحنه‌های سیاسی از حضور در صحنه‌های اقتصادی و فرهنگی کنار زده شده‌اند؛ بنابراین، باید اندیشید که چگونه مردم را دوباره به صحنه بیاوریم.

دو شکل برای به میدان آوردن مردم است:

۱ ـ شکل نخست، مشابه حضور مردم آسیایی از قبیل کره جنوبی، چین و ژاپن است. لازمه این کار، این است که کشور در بعد اقتصادی به دست یک تیم هفت نفره‌ای داده شود که به عنوان لکوموتیو اصلی، همه لکوموتیوهای اقتصادی را شتاب بدهند. این تیم باید هم توانایی این تحول را داشته و هم برنامه آنها درست باشد.

۲ ـ شکل دوم، مشابه حضور مردم ایران در انقلاب و دفاع مقدس است؛ لازمه این کار، یک جهاد اقتصادی واقعی و نه شعاری و بازگشت روحیه شهادت‌طلبی به جای ریاست‌طلبی و دنیاطلبی است.

اکنون می‌پرسیم، دولتمردان ایران، کدام شکل را خواهند پذیرفت؟ چرا که ادامه روش‌های بیست سال اخیر، حتی اگر در گذشته هم موفقیت‌هایی داشته، بدون نتیجه خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • م - ح از قزوین ۲۳:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۳
    0 0
    جناب آقای رضایی ما مردم هم از بعضی عملکرد های چون شما هم خسته و دلگیر هستیم . واما نمی دانیم تا کی دولت بازار ارز و سکه را در اختیار یک دست افراد سود جو ویا اجیر شده رها می گذارد و کدام فکر اقتصادی فروش طلا را بعنوان سکه را که پشتوانه خزانه است را درست می داند آیا فکر نمی کتند به افرادی آنقدر دلار داده اند که بتوانند همه طلا بانک مرکزی را هم به بیرون ببرند و ادامه جنگ اقتصادی و...
  • پریا ۲۳:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۳
    0 0
    عالی بود. با آرزوی موفقیت برای نویسنده این مطلب
  • م.منوچهر ۲۳:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۳
    0 0
    1. كلي گويي خيلي راحت است ، ولي هيچ دردي درمان نمي شود. هركسي ميتواند حتي با يك صدم اطلاعات نويسنده، راه حل هاي كلي ارائه دهد. جزئيات و روش ها هستند كه اهميت دارند. 2. اقدام راهبردي كه نويسنده ميگويد، چرا بايد بر آن چهارپايه اي باشد كه ايشان ميگويد؟ 3. هم پيوندي با بيداري منطقه چه ربطي به راهبرد اقتصادي كشور دارد و چرا؟ 4. حضور مردم در عرصه اقتصاد و فرهنگ يعني چه؟ چگونه محقق ميشود؟ با توجه به مؤلفه هاي تاثيرگذار در ايران ، چه راهكارهايي دارد كه براي تحقق آن تلاش نشده است؟ 5. جسارت نباشد، اين وصله ايشان را هم قبول ندارم كه فرموده اند: بیست سال است که مردم جز در صحنه‌های سیاسی از حضور در صحنه‌های اقتصادی و فرهنگی کنار زده شده‌اند و ... كلي ايراد به اين مقاله وارد است و معلوم است كه با عجله و ... نوشته شده. براي اقتصاد ايران و رسالت سنگيني كه بخاطرش رشته عوض كردند و ... نيم ساعت بيشتر وقت ميگذاشتند به جايي برنمي خورد! مشكل اصلي اقتصاد اين كشور در همه دوره ها اين است كه مدعيانِ آن حتي قادر به نوشتن يك مقاله علمي و دقيق در باره آن نيستند. كلي آموخته اند و كلي و دستوري مينويسند و... همينطور هم قانون ميشود و عمل. اين را حل كنيد راهبرد اقتصادي پيشكش. ضمنا راهبرد اقتصادي وجود دارد، توسط رهبري و مجمع تشخيص ابلاغ هم شده، اما همان جزئيات و روش ها ناقص و ناكارآمد است كه ارائه آن از امثال ايشان انتظار ميرود كه برآورد نمي شود.
  • ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۶
    0 0
    دمت گرم
  • جباری ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۸
    0 0
    آقای رضایی،ما را با مردم کره و ژاپن مقایسه نکن سر درد می گیریم.در سیاست حزب نداریم،در اقتصاد مکتب،در فرهنگ هم چه گویم که ناگفننم بهتر است.یک سوال ساده : آیا بدون سرمایه گذاری خارجی می توانیم رشد اقتصادی بالای 5 و پایدار برای حداقل 10 سال داشته باشیم؟ اگر نه در آن صورت هر دو مورد شما که تنها با اتکای مردم است حل نمی شود. من همه مقالات شما را در همه سایت ها می خوانم.لطفا یک حزب تشکیل دهید.
  • gilany ۱۷:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۱۲
    0 0
    من از آقای دکتر واقعا سپاسگزارم از اینکه زمانی که تصمیم گرفت وارد عرصه سیاست و اقتصاد کشور شود اسلحه و لباس نظامی را به کناری گذاشت تا فکر خود را با گویش و نقد وبررسی در منظر عام نگذارد واز انتقاد و ایراد نترسید و نهراسید. در مقابل بعضی ها از یک طرف صحبت از ذوب در ولایت میکنند و از طرف دیگر خلاف فتوا و رای مرشد خود رحمه الله علیه عمل میکنند آیا اینان از فردای قیامت نمیترسن یا واقعا باور ندارند . بیاد آورید قدرت ملت را زمانی که عراق بعثی شهر مقاوم اهواز را با خمسه خمسه در اوائل جنگ به جیهه خط مقدم تبدیل کرد و هم آنروز را بیاد آورید که پرچم عشق اماام رضا (ع) را بدست سردار عزیز مرتضی قربانی بر فراز مسجد فاو به احتزاز در آمد سردار اسلحه بدست آیا تو خرمشهر را آزاد کردی ؟ تورا خدا خجالت بکش از بسیجیانی که با فرمان یا زهرا به میادین مین آبی و خاکی زدند . سردار جنگ و سردار پاک و مخلص مردم درود بر تو

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس