به گزارش مشرق، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
اقتصاد، حقوق بشر و تروریسم، «ابزارهایی» هستند که نه فقط ایران، بلکه هر کشوری که بخواهد از نظم فاتحان جنگ جهانی دوم خارج شود، با آن نواخته میشود. در این بین، تفاوتی هم بین کره شمالی و آلمان وجود ندارد و این نظم اگر به هر شکلی بخواهد، از سوی همین فاتحان نیز به هم بخورد، از سوی «کدخدا» سرکوب میشود. نوعی روابط ارباب رعیتی، از آن بالا تا این پایین حتی بین صاحبان این نظم.
سفیر آمریکا در آلمان مگر، همین دو روز پیش با نوشتن نامه به شرکتهای آلمانی، به آنها دستور نداد، با روسیه قرارداد گازی امضا نکنند! (پروژه نورد استریم ۲). آلمان قویترین اقتصاد اروپا را داراست و این دستور توأم با تهدید نشان داد برای آمریکا به عنوان اربابِ این جمع (!) فرقی بین مرکل و بن سلمان وجود ندارد و هر کس تخطی کند، از سوی ارباب تنبیه میشوند. «ریچارد گرنل» در خاک آلمان به شرکتهای آلمانی نامه نوشت و آنها را به تحریم تهدید کرد!
بیشتر بخوانید:
اتهام به ایران و حمایت از تروریستها نتیجه انفعال وزارت خارجه
نحوه نواختن اما غالباً، با ابزار «تحریم»، «تهدید» و «فریب» و با استفاده از عواملی مثل رسانه، ائتلافسازی، شوهای تبلیغاتی، حمله نظامی و عوامل نفوذی و صد البته عوامل غربزده در داخل آن کشورها صورت میگیرد. طی سالهای گذشته و با افزایش «هزینه» چنین روشهایی، همین هدف با کمی تغییر در روش و با «واسطه» دنبال شده است. بدینشکل که، پول از اعراب و رعیتها، نقشه با ارباب! … هدف اعلامیشان نیز در پوشش شعارهای زیبایی مثل «داشتن دنیایی بهتر با استانداردهایی جهانی و…» بوده است. ترامپ با نحوه برخورد با متحدان و غیرمتحدانش، صحت این «چند خط بالا» را به خوبی علنی کرد.
اما آیا واقعاً هدف صاحبان این نظمِ حالا به هم ریخته، که خود را به هر وسیله و شکلی (جنگ، ترور، استعمار و قتل عام) به «قله» زورگویی رساندهاند، واقعاً ساختن دنیایی بهتر است؟ برای آنها آیا حقوق بشر اهمیتی دارد؟ یا هدف، جلوگیری از نابودی نظم ارباب و رعیتیشان است؟ آیا دشمنیِ این طیف با کشورهایی مثل چین، ایران، روسیه، سوریه و… به دلیل رعایت نشدن حقوق بشر در این کشورهاست؟ آیا دستگیری یک معترض یا کارگر در یکی از این کشورها، واقعاً باعث رنجش آنها میشود یا برعکس، آنها را خوشحال میکند چون، بهانهای میشود برای توجیه این فشارها؟ سؤالها سادهاند. پاسخها حتی از سؤالها هم سادهترند.
به هزار و یک دلیل، حقوق بشر ذرهای برای این طیف اهمیت ندارد. چرا؟ چون دیکتاتورترین و مرتجعترین رژیمهای بشری که با اره منتقدان را زنده زنده ریز ریز میکنند، متحدان همین طیف هستند. حتی از این هم فراتر، جزو این طیف هستند. اصلاً، هزینه این فشارها بر عهده همین رژیمهای عصر حجری است. در کدام یک از این کشورهای قرون وسطایی انتخابات برگزار میشود؟! کدام یک از این شاهان شکمباره را مردمشان انتخاب کردهاند؟! اصلاً چیزی به نام انتخابات در این کشورها وجود دارد؟!
پس حقوق بشر «کشک» است و فشارهای این طیف به ایران به بهانه رعایت نشدن آن «جوک.» بنابر این هدف چیز دیگری است. دشمن، چشم دیدن بر هم خوردن نظم جهانیاش را ندارد. برای این نظم جنایتها کرده، زحمتها کشیده، هزینهها کرده، غافل از اینکه این نظم، یکبار با شکستن کمر داعش و فراری دادن آمریکا از سوریه و یک بار هم با فراری دادن از عراق، به هم ریخت و به قول «ایو دالدر» سفیر آمریکا در ناتو (بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳) در مصاحبه با سیانان: سال ۲۰۲۱ رهبر هیچ کشوری برای آمریکا تره هم خرد نخواهد کرد!
وقتی این همه کشور علیه ایران اسلامی با این همه مشکلات داخلی، با این همه توطئه و این همه هزینه ۴۰ سال پیدرپی مشغول دشمنی هستند، مرتب ائتلاف تشکیل میدهند، داعش راه میاندازند، تحریم میکنند، ۸ سال جنگ تحمیل میکنند و با سفر به سراسر دنیا به دنبال جمع کردن نمایندگانی از ۷۵ کشور دنیا در لهستان هستند، با صغیر و کبیر، مشروع و نامشروع، تروریست و غیرتروریست ائتلاف میکنند، یعنی… موضوع برایشان جدی است و حریفشان قَدَر!
دشمن شکست خورده اما دستبردار نیست. برنامهریزی کرده، تحریم کرده و منتظر گذشت زمان است. گو طرف خود در ایران را شناخته باشد، با خیال راحت به فشارها و بدعهدیهایش ادامه میدهد! وقتی میبیند واکنش به بدعهدیهایش، نوشتن یک توییت یا آه و نفرین است یا در بدترین حالت، احضار کاردار، چرا باید نگران باشد؟! وندی شرمن مگر نگفت، ترامپ اگر از برجام هم خارج شود، دولت ایران از آن خارج نخواهد شد! آیا آنها طرف خود را شناختهاند؟! آیا دولت در برابر این دورخیز دشمن، آماده است؟ چرا احساس میشود، دولت محترم، منفعل است؟ این حس از عدم اطلاعرسانی مناسب دولت دربرابر برنامههایش نشأت میگیرد یا نه، واقعاً منفعل است؟ آیا وقت آن نرسیده که با خروج قدم به قدم از برجام، حریف را جای خود بنشانیم؟!
حریف با خیال آسوده از برجام خارج شد. یکی (آمریکا) رسماً و دیگری (اروپا) عملاً. خبری هم از رونقی که با تصویب برجام قرار بود بیاید نیست. اروپا با همکاری آمریکا کاری کرده که فقط، تاکید میشود-فقط ایران در برجام بماند و یک طرفه آن را اجرا کند! خبری از اقدام متقابل عملی از سوی دولت ما هم نیست.
۱۳ گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم این را تأیید میکند. منتها، به متن گزارشهای آژانس اگر نگاه کنید، میبینید که در آن صرفاً نوشته شده «ایران به تمام تعهداتش عمل کرده و انحرافی نداشته است.» در برخی حتی آمده «ایران بیش از تعهدات خود عمل کرده است». اما کلمهای راجع به تعهدات طرف مقابل در این گزارش نیست! گو اینکه آژانس، به عنوان داور و قاضی این مذاکرات هم فهمیده، این تعهدات صرفاً یک طرفه است. امروز اما به گواه گزارشهای آژانس، ما طلبکاریم و اروپا بدهکار. ۹ ماه از وعده اروپا برای راهاندازی کانال مالی گذشته و سه بار نیز زیر تعهداتش زده است. در این شرایط، طبیعی این است که، ما اروپا را تحت فشار قرار دهیم، و دست روی دست نگذاریم. غیر از این است؟ اما واقعیت چیز دیگری است. دولت گویا دست روی دست گذاشته و اروپا و آمریکا به شدت مشغولند! شاید اشتباه باشد اما بررسی واکنشهای دولت محترم نشان نمیدهد، خود را آماده مقابله با لشکر دشمن با دهها طرح و توطئه کرده باشد.
روی بحث اصلاً برجام نیست. این جملات هزاران بار گفته شده و همه آن را میدانند. بحث بر سر این است که، ما چه کردهایم؟ آنها پس از هستهای با ابزارهایی که در اول این وجیزه نام بردیم، روی برنامه موشکی و حقوق بشر متمرکز شدهاند و با اعمال تحریمها، تا توانستهاند، علیه ایران وارد شدهاند. منتظر گذشت زمان و تأثیر تحریمند، منتظر آغاز اعتراضها و فتنهانگیزیها هستند. این را نه به تلویح که تصریح میکنند. امید زیادی هم به شبکههای بیدر و پیکر اجتماعی که با غفلت عجیب برخی مسئولین، افکار عمومی را به دست گرفته بستهاند. این همه برنامه و دشمنی در حالی است که، خود به شدت درگیر بحرانهای داخلیاند. دولت آمریکا بیش از ۲۳ روز است که تعطیل است و برخی کشورهای اروپایی مثل فرانسه، به قول رویترز گرفتار آشوب و شورشهای «خطرناک» شدهاند. این همه هجمه و برنامهریزی علیه یک کشور دیگر در چنین شرایطی یعنی، کینهشان شتری است!
طبیعی است خب. آنها دشمن هستند. عصبانیاند. تمام پروژههایشان از سوی ایران و دوستانش نقش بر آب شده. نظم جهانیشان به خطر افتاده. عصبانی اگر نبودند مثل گذشته در لفافه حرف میزنند. صراحتاً میگویند به دنبال کشاندن جنگ به خیابانهای تهرانند.
به دنبال فقیر کردن مردم هستند تا به خیابانها بیایند. مردم ایران را صراحتاً تروریست میخوانند! این را برخلاف گذشته، صراحتاً میگویند. جایی خواندم، آمریکا ۵۰۰ نفر را برای به نتیجه رساندن تحریمهای نفتی و اقتصادی مأمور کرده و به اقصی نقاط دنیا فرستاده تا رایزنی کنند و امتیاز بدهند و بگیرند. برای بهمن ماه و در لهستان قرار است یک شوی ضدایرانی بر پا کنند. همه اینها یک پیام بیشتر ندارد. دشمن ترسیده. وگرنه این چنین قشونکشی نمیکرد.
سوای از اینکه، این تلاشها به نتیجه خواهد رسید یا خیر، سوال مهمی که بالا هم پرسیدیم این است که ما چه کردهایم؟ چند نفر را مأمور مقابله با تهاجم فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و در نهایت نظامی دشمن کردهایم؟ به کدام کشورها سفر کرده و با چه کسانی دیدار کردهایم؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ما آنطور که باید فعال هست؟ آقای رئیسجمهور چند بار به عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهای همسایه سفر کردهاید؟ آیا آن طور که دشمن در صدد ضربه زدن به ایران عزیز است، ما هم آماده خنثی کردن این توطئهها هستیم؟ (ضربه زدن پیشکش!) آیا این عجیب نیست که، رئیسجمهور محترم فقط به کشورهای اروپایی سفر میکند؟! کشورهای همسایه و غیر اروپایی آیا اهمیت ندارند؟!
وسط یک جنگ تمامعیاریم. یک طرف ایران و طرف دیگر آمریکا با تمام نوکرهایش. با کمال تأسف باید گفت، در این معرکه، رویکرد دولت محترم، لااقل تا لحظه تنظیم این مقاله، رویکرد متناسبی نبوده است. دولت و رسانههایش البته، جاهایی رویکرد بسیار بسیار فعالی داشتهاند اما صرفاً در داخل کشور و هنگام مواجهه با منتقدان! رویکردها علیه دشمن در حد واکنش توییتری یا ابراز تأسف بوده یا در شدیدترین حالت احضار سفیر یا کاردار مثلاً لهستان …روزنامههایشان هم هنوز درگیر رقص چند سرباز یا مقایسه عربستان و ایران در ماجرای ازدواج دختران در سنین پایین هستند با محوریت دفاع از عربستان! تیتر میزنند ایران ۱۳ عربستان ۱۵! یا مشغول مدل کامپیوتر حاج حسین! که آمریکایی است یا چینی؟! «زرد» هم، برای توصیف برخی از این رسانههای نزدیک به دولت زیاد است.
۲۲ بهمن خواهد رسید جشن ۴۰ سالگی آن را هم خواهیم گرفت، ائتلافسازیها و ناتوی عربیشان هم به سرنوشت «دوستان سوریه» و «ارتش آزاد» دچار خواهد شد مگر اینکه، این انفعال از روی شوک! یا خوشخیالی،
ادامه یابد.