سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
موسوی لاری: روحانی فقط در جایی موفق نبود که اختیاری نداشت...
«عبدالواحد موسویلاری»، وزیر کشور دولت اصلاحات و از فعالان اصلاحطلب به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری دولتی ایرنا گفته است:
«اینکه در بعضی موضوعات می گویند آقای روحانی چرا به وعدههایش عمل نکرده است، باید گفت که در بخش هایی که در اختیار دولت بوده قدم ها برداشته شده و بخش هایی که در اختیار نهادهای دیگر است آقای روحانی نتوانسته است کاری انجام بدهد و این را باید درک کنیم.»[1]
*اگر موسویلاری چنین استدلال سخیفی را در دفاع از روحانی دارد، پس باید پرسید چرا او و همراهان سیاسیاش خود را یک منتقد دولت احمدینژاد و دستاوردهای داشته و نداشتهاش معرفی میکنند و آیا آنها متوجه نیستند که احمدینژاد هم میتواند همین استدلال عجیب را بیان کند و اگر در جایی کار نکردهای دارد به یک سمت دیگر اشاره کند؟!
از ضعف استدلال موسوی لاری که بگذریم باید از او پرسید که فرض بر وجود چنین نهادهای مداخلهکنندهای که میتوانند چوب لای چرخ کارهای دولت بگذارند؛ پس چرا اصلاحطلبان در دو دوره متوالی خود را حامی شماره یک روحانی معرفی کردند، برایش پوستر چسباندند، تبلیغ اعتدالیون را کردند و از این گفتند که ما فدائیان روحانی هستیم و تضمین او با ماست؟[2] آیا منطقی بود برای دولتی پوسترچسبانی کنند که میدانند در مهمات کارهای خود مسلوبالاختیار است؟
نکته دیگری هم در ماجرای اشاره تلویحی موسوی لاری به ادعای این روزهای اصلاحطلبان، یعنی «دولت پنهان» وجود دارد و آن اینکه سند ادعاهای آقای لاری و دوستان ایشان کجاست؟!
به سخن دیگر اینکه چه دلیل و سندی غیر از جهادی نبودن و ضعف دولت در امور اجرایی هست که میتوان تقصیر کارهای نکرده این روزها را بر گردن آن انداخت؟!
آیا آقای موسوی لاری مثلا سندی در اختیار دارند که سپاه پاسداران اجازه نداده روحانی بزرگراه و نیروگاه برق بسازد؟
و یا مثلاً آیا ایشان میخواهند اثبات کنند که روحانی طرحی برای «نظارت بر قیمتها» داشته و از دفتر مقام معظم رهبری، جلوی این طرح را گرفتهاند؟!
استدلال ضعیف موسوی لاری را همچنین بایستی در کنار این حقیقت تاریخی نیز قرار دارد که دولت آقای روحانی در حدّی از آزادی قرار داشت که حتی برای پیشبرد پروژه اصلی خود یعنی برجام! از خطوط قرمز نظام اسلامی هم عبور کرد اما مورد برخورد قرار نگرفت.
بدیهیست که این سطح از آزادی اگرچه در روزگاری باعث خوشحالی رئیسجمهور روحانی و حامیان اصلاحطلب او شد اما آنها را برای همیشه در مقابل این حقیقت بزرگ قرار داد که هیچ مانعی جز خودشان در مقابل کارهای نکرده، نداشتهاند.
***
درباره ائتلاف بیاهمیت اصلاحطلبان با روحانی؛
گیس و گیسکِشی «مسئولان وضع موجود» ادامه دارد
«محمدصادق جوادیحصار»، فعال اصلاحطلب و از اعضای حزب اعتماد ملی به تازگی در مصاحبه با تسنیم درباره اظهارات اخیر محمود واعظی که گفته بود "اینکه ما در سال 96 با گروهی نشسته باشیم و با هم چیزی را بهعنوان ائتلاف امضا کرده باشیم خیر، نه در سال 92 این کار را کردهایم و نه در سال 96" تصریح کرده است:
«آقای واعظی درست میگوید که در سالهای 92 و 96 هیچ ائتلافی به معنای مشخص بودن سهم طرفین پیروز در انتخابات وجود نداشته است.»
او میافزاید: اما این واقعیت است که قبل از سال 92 آقای هاشمی و برخی بزرگان جریان اصلاحات در قالب قراردادی اجتماعی و سیاسی به این جمع بندی رسیدند که از آقای روحانی حمایت کنند.[3]
*وبلاگ مشرق طی سالیان گذشته بارها و بارها و در شمارگان مختلف خود به این مسئله اشاره کرد که اصلاحطلبان ولو حتی یک برگ سند! هم در دفاع از آقای روحانی در سال 92 و «حمایت رسمی» از او ندارند.[4]
مرور دوباره این تحلیل صحیح و خوانش اظهارات درست جوادی حصار اما مؤید و آشکارکننده 3 نکته مهم است:
یکم: اگرچه اصلاحطلبان هرگز اقدام به حمایت رسمی از روحانی نکردهاند و در انتخابات سال 96 هم به همین جهت برای او «ستاد انتخاباتی» تشکیل ندادند اما این رفتارها مانع به هم تنیدگی سرنوشت آنها و روحانی با یکدیگر نشده است.
به دیگر سخن اینکه معاشقههای جریان چپ با دولت خودشان! طی 6 سال گذشته؛ اثری بر ذهن افکار عمومی و روان مردم گذاشته است که هیچ بیانیه یا تشکیل ستادی نمیتوانست بگذارد.
و حالا مردم آقای روحانی را فرزند اصلاحات میدانند که با «تَکرار میکنم» خاتمی، معاون اولی «اسحاق جهانگیری» و ابراز فدایی بودن چپها برای روحانی؛ 2 دوره بر رأس امور بوده و مقدّرات کشور را در دست داشته است.
ما به اصلاحطلبان یادآوری میکنیم روزهایی را که مستانه میگفتند اصلاحات و اعتدال یکی هستند و روحانی حتی از ما نیز بهتر عمل کرده است... روزهایی که اما هیچیک از اصلاحطلبان به فکر فرارسیدن «زمستان مطالبات» در پی آنها نبودند و به زعم خود فکر میکردند با انتقاد از روحانی از بند سرنوشت مشترک با او خواهند رَست... اما این مسئله غیر ممکن بود که با آن معاشقهها غیر ممکنتر نیز شد.
دوم: اکنون این آقای عارف است که باید توضیح بدهد چرا 6 سال آزگار افکار عمومی مردم ایران را به بازی گرفت و بدون هیچ سند و مدرک و ائتلافی از این گفت که در سال 92 به نفع روحانی کنار رفته است!
جالب آنکه عارف در بیانیه کنارروی خود نیز نامی از روحانی نبرده بود.
و سوم: اگرچه آقایان جوادی حصار، سعید حجاریان، مرحوم هاشمی و خاتمی هیچ حمایت مکتوب و ائتلاف رسمیای با روحانی نداشتهاند اما این مسئله هرگز به معنی وارهیدن آنها از سمت انتقادات مردم و افکار عمومی بابت کارنامه ضعیف دولت آقای روحانی نیست.
ما ائتلاف نداشتیم و ما منتقد هستیم در اوضاع کنونی بیشتر به مزخرفی میماند که برای هیچ کس ارزشی ندارد. ضمن اینکه چپها از گیس و گیسکِشی با دولت خودشان و به راه انداختن بازی «کی بود کی بود من نبودم»! هم راه به جایی نخواهند برد.
این اصلاحطلبان هستند که حتی بیشتر از شخص رئیسجمهور روحانی بایستی پاسخ مردم را بابت گرانیها و مشکلات اقتصادی فعلی بدهند و ایضاً توضیح بدهند که چرا آقای روحانی را با یا بدون بیانیه و ائتلاف رسمی در دامن مردم گذاشتند و رأی گرفتند؟
همانطور که باید از بابت ناکارآمدی شورای شهر و فراکسیون امید نیز توضیحات مهمی را به مردم ارائه کنند.
مردم در همیشه تاریخ، «عُشّاق» را بیش از دو طرف یک ائتلاف سیاسیِ ثبت شده یا نشده، در خاطر سپردهاند...
***
آنها در فرانسه از برج ایفل عکس میگیرند اما در ایران از سگ!
«سگ» مخلوق زیبای پروردگار، از نگاه یک سلبریتی
«مهدی پاکدل»، از بازیگران سینما و تئاتر به تازگی با انتشار عکس زیر در اینستاگرام خود نوشت: «مخلوق زیبای پروردگار»!
او در این پست اینستاگرامی از هشتگهای حرمت و شعور نیز استفاده کرده است...
*صد البته هر مخلوقی از مخلوقات خداوند متعال زیباست اما بحث تبلیغ سگ و ایضاً سگبازی و گربهبازی که متأسفانه به یک رویه فراگیر در میان برخی سلبریتیهای ایرانی تبدیل شده؛ مسئله دیگریست...
از طرفی مشخص نیست چرا آقای پاکدل وقتی در فرانسه هستند از «برج ایفل» عکس میگیرند اما وقتی در ایران حضور دارند ترجیح میدهند به جای اینهمه نماد خوب و صوَر دیگر آفرینش که اثبات زیباییشان هم چندان سخت نیست؛ عکس غروب و برگ خشکیده و کلاغ و گوسفند بگیرند و یا تصویر سگ را بعنوان مخلوق زیبا منتشر کنند؟!
اگر زیبایی ایران اسلامی از نظر برخی سلبریتیها در حدّ یک سگ بیشتر نیست و برج میلاد و پل طبیعت و کاخ موزه سعد آباد، خیابانهای تمیز و... هم لایق درج شدن در صف علاقهمندی این چهرهها نیستند؛ آیا بهتر نیست این چهرهها به همان کشورهایی مهاجرت کنند که دوستشان دارند و آنها را «شهر هنر»! میپندارند؟
از طرفی آیا مردم نباید بدانند که چرا برخی سلبریتیها علیرغم اینهمه سیاهی و ناامنی و مالیات فراوانی که در ایران اسلامی وجود دارد! اما باز هم رحل اقامت در ایران افکندهاند و حاضر به کار هنری کردن در کشورهای دیگر دنیا نیستند؟
قبل از پاکدل، هانیه توسلی، دیگر بازیگر تئاتر و سینما نیز در یک پست اینستاگرامی با اشاره به مرگ گربه خانگیاش، آرزوی مرگ کرده بود.
مهدی پاکدل از سلبریتیهای حامی رئیس جمهور روحانی نیز هست که این روزها انتقادات تندی از وضع موجود را نیز منتشر کرده است!
***
1_ http://www.irna.ir/fa/News/83139936