*ردپای گروگانگیر خشن در 3جنایت فجیع
ردپای مرد جنایتکار که عامل آدم ربایی های سریالی در شیراز است در سه قتل هولناک کشف شد.
به گزارش گروه خواندنی های مشرق ، رسیدگی به پرونده مرد تبهکار از اواخر سال گذشته همزمان با ناپدید شدن مرموز پسر بچه 12 ساله ای به نام محمد در شیراز، در دستور کار پلیس قرار گرفت. پدر محمد در تحقیقات به ماموران گفت: امروز پسرم برای انجام کاری از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت در این مدت به هرجایی که احتمال دادیم آنجا باشد سر زدیم اما ردی از او به دست نیامد. هیچ وقت او دیر به خانه نمی آمد به همین خاطر احتمال می دهم برای او اتفاقی ناگوار رخ داده باشد.
پس از این شکایت ماموران با دریافت مشخصات پسر بچه ناپدید شده تحقیقات برای یافتن او را آغاز کردند. در حالی که هیچ ردی از محمد در دست نبود پدر او هراسان با مراجعه به پلیس از تماس فردی ناشناس با خانه اش خبر داد و افزود: ساعتی قبل مرد ناشناسی با خانه ما تماس گرفت و ادعا کرد محمد را ربوده است. او برای آزادی پسرم درخواست 30 میلیون تومان کرده و گفته اگر موضوع را به پلیس اطلاع دهم دیگر پسرم را نمی بینم.من وضع مالی خوبی ندارم و فراهم کردن این پول برایم سخت است.
کارآگاهان که در برابر یک پرونده آدم ربایی پیچیده قرار گرفته بودند بلافاصله تیم ویژه ای را تشکیل داده و تجسس ها برای شناسایی و دستگیری مرد آدم ربا آغاز شد.
ماموران در نخستین گام به ردیابی تماس های مرد آدم ربا پرداخته و دریافتند او از تلفن همگانی تماس گرفته و بسیار حرفه ای عمل می کند.مرد تبهکار در تماس های خود تهدید می کرد اگر پول درخواستی آماده نشود گروگان خود را می کشد.او در یکی از تماس ها از اصفهان زنگ زده بود که این موضوع باعث طرح فرضیه انتقال گروگان به اصفهان شد.
او همچنین چند بار برای دریافت پول قرار گذاشت اما در محل قرار حاضر نشد.کارآگاهان در جریان تحقیقات پلیسی موفق به کشف سرنخ هایی از مرد آدم ربا شده بودند اما ناگهان ارتباط او با خانواده گروگانش قطع شد. قطع تماس باعث شد ماموران احتمال قتل گروگان 12 ساله را مطرح کنند.
کشف جسد در بیابان
تجسس ها ادامه داشت تا اینکه مردی در تماس با پلیس شیراز از کشف جسد پسر بچه ای در بیابان های حاشیه شهر خبر داد.
دقایقی بعد تیمی از ماموران مبارزه با جرایم جنایی همراه بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شده و با صحنه تکان دهنده ای روبرو شدند.جسد متعلق به پسر بچه ای بود که بر اثر اصابت گلوله به سرش از پا در آمده بود. دست و پاهای مقتول نیز با طناب بسته شده بود.
در ادامه پدر محمد به پزشکی قانونی منتقل شد که او پس از مشاهده جسد موفق به شناسایی پسرش شد.
با شناسایی هویت مقتول روند رسیدگی به این پرونده وارد مرحله تازه ای شد و تیم جنایی تلاش های گسترده ای را برای دستگیری گروگانگیر جنایتکار آغاز کردند. ماموران می دانستند با مرد خشنی روبرو هستند که احتمال وقوع هر جرم دیگری از سوی او متصور است.
فرار دومین گروگان
درحالی که تحقیقات به بن بست رسیده بود پسر بچه ای همراه پدرش به اداره آگاهی استان فارس مراجعه کرد و راز آدم ربایی ناکام مرد جوانی را فاش کرد.پسر بچه که دچار وحشت شده بود به کارآگاهان گفت: امروز در حال بازی در خیابان بودم که مردی مرا به زور داخل صندوق عقب خودرویش انداخت. او سریع از محل دور شد که با ضربه های لگد در را باز کرده و موفق به فرار شدم.
با این شکایت احتمال وقوع دو آدم ربایی از سوی یک نفر قوت گرفت و با کمک شاکی سرنخ های خوبی از مرد تبهکار به دست آمد.
وقوع سومین آدم ربایی مشابه
پلیس می دانست مرد تبهکار حدود 30 سال سن دارد و با یک دستگاه خودروی پراید طعمه های خود را به صورت کاملا حرفه ای می رباید.او در ارتکاب جرایمش بسیار خشن عمل می کرد و هیچ ردی از خود باقی نمی گذاشت.
بررسی ها ادامه داشت تا اینکه چندی قبل او سومین قربانی خود به نام مهدی را ربود و در تماس با خانواده اش درخواست پول کرد. با توجه به اینکه احتمال داشت مرد جنایتکار این قربانی خود را هم به قتل برساند بلافاصله چند تیم از کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس وارد عمل شده و با ردیابی های تخصصی عامل آدم ربایی های سریالی را دستگیر کردند.
اعتراف به قتل و آدم ربایی
مرد تبهکار به نام حسن پس از انتقال به اداره آگاهی منکر قتل پسر 12 ساله و آدم ربایی ناکام شد اما پس از روبرو شدن با مدارک پلیسی و دومین طعمه اش لب به اعتراف گشود و جزییات قتل نخستین گروگان خود را فاش کرد. یک قبضه اسلحه نیز از مخفیگاه او کشف شد.
کشف ردپای مرد گروگانگیر در 2 جنایت دیگر
در ادامه تحقیقات تیم جنایی بررسی احتمال وقوع جرایم دیگر در پرونده مرد گروگانگیر را آغاز کرده و با 2 جنایت کشف نشده روبرو شدند که مشابه شگرد حسن بود. با کشف این سرنخ بازجویی ها از تبهکار خشن آغاز شد که او منکر ارتکاب این قتل ها شده است. اما سرنخ های موجود در پرونده پلیس را در یک قدمی کشف راز این دو جنایت قرار داده است.
از سوی دیگر مشخص شد حسن در این مدت در شهرهای اصفهان، اراک، کرج و تهران حضور داشته که تحقیق بر روی فرضیه ارتکاب جرایم در این شهرها نیز در دستور کار پلیس قرار گرفته است.
اطلاع رسانی بزودی انجام می شود
معاون اجتماعی پلیس استان فارس نیز در پی تماس خبرنگار مهر درباره آخرین وضعیت این پرونده اعلام کرد، تحقیقات بر روی این پرونده ادامه دارد و بزودی با تکمیل تحقیقات اطلاع رسانی درباره جزییات این ماجرا و تعداد قتل های ارتکابی مرد تبهکار انجام می شود.
*محاکمه مظنونان به آزار و اذيت يک استاد دانشگاه روي پل سعادت آباد
باز هم وقوع حادثه اي هولناک نام منطقه سعادت آباد تهران را بر سر زبان ها انداخت. اين بار در تاريخ سوم آبان ماه دو مرد افغان زن جواني را که در حال عبور از يک پل عابر پياده بود با تهديد چاقو مورد آزار و اذيت قرار دادند و اموالش را سرقت کردند.
اين حادثه وقتي به پليس گزارش شد که خانواده زني به نام سيما بعد از ساعتي بي خبري از او، بدن نيمه جانش را در نزديکي خانه اش در کوي فراز، واقع در سعادت آباد پيدا کردند. آثار متعدد ضرب و جرح روي بدن زن جوان به خوبي مشهود بود و نشان مي داد حادثه تلخي برايش رخ داده است.
ساعتي پس از اين حادثه وقتي سيما شرايط بهتري پيدا کرد گفت در حالي که از روي پل عابر پياده نزديک خانه اش عبور مي کرد دو مرد افغان با تهديد چاقو او را مورد آزار و اذيت قرار داده و سپس به ساختماني نيمه کاره در آن حوالي گريخته اند.
به اين ترتيب مأموران پليس پايتخت تحقيقات خود را در اين باره آغاز کردند. زماني که مأموران به ساختماني که دو متهم در آن جا پناه گرفته بودند رفتند با ۳۰ مرد افغان روبه رو شدند و معلوم شد آن جا مدتي است به محلي براي اقامت افغاني ها تبديل شده است.
در همين حال قرباني اين حادثه دو متهم را در بين ساکنان ساختمان نيمه کاره جست وجو کرد اما نتوانست آن ها را شناسايي کند. شواهد نشان مي داد ۴ نفر از اين افراد دو متهم را فراري داده اند. به همين دليل ۴ نفر به عنوان متهم بازداشت شدند و پرونده اتهامي آن ها به شعبه ۱۱۵۶ مجتمع قضايي بعثت ارسال شد.
در جلسه محاکمه که به رياست قاضي محمدرضا گيوکي برگزار شد شاکي که استاد دانشگاه است در حالي که اشک مي ريخت بار ديگر آن چه را رخ داده بود شرح داد. او گفت: ساعت حدود ۶ عصر بود که از خانه ام بيرون رفتم. در نزديکي خانه ام يک پل عابر پياده وجود دارد. من چند قدم روي پل رفتم اما چون دو نفر را ديدم که از آن سوي پل وارد شدند، ترسيدم و برگشتم اما آن ها خود را به من رساندند و با تهديد چاقو من را به پايين پل بردند.
من جيغ مي کشيدم و کمک مي خواستم اما چون آن جا محل خلوتي است هيچ کس صدايم را نمي شنيد. آن ها من را مورد ضرب و شتم و آزار و اذيت قرار دادند و بعد از حدود نيم ساعت در حالي که گردنبند و پول هايم را دزديده بودند من را که هوشياري کامل نداشتم رها و به ساختمان نيمه کاره فرار کردند.
به دنبال اين اظهارات قاضي روز گذشته از چهار متهم خواست درباره اين حادثه توضيح دهند اما متهمان اعلام کردند در اين ماجرا نقشي نداشتند و از مخفيگاه دو متهم اصلي نيز اطلاعي ندارند.
در چنين شرايطي قاضي به افسران پليس آگاهي دستور داد دو متهم اصلي را شناسايي و دستگير کنند.
*تاخیر 25 دقيقه اى اورژانس و مرگ کودک 18 ماه
وقتى پدر خانواده با صحنه گازگرفتگى همسر و دختر18 ماهه اش مواجه شد اورژانس را خبر كرد و با وجود نزديكى پايگاه امدادگران به محل حادثه، آمبولانس با 25 دقيقه تاخير در محل حاضر شد.
ساعت 20 شامگاه شنبه10 دىماه سال جارى وقتى پدر خانواده به خانه اش در طبقه اول ساختمان رفت با پيكرهاى نيمه جان همسر 26 ساله و دختربچه اش مواجه شد. با فريادهاى اين مرد « مهيا جعفرى » همه همساي هها از خان ههايشان بيرون ريختند و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند و با توجه به مستقر بودن پايگاه امدادگران در پارك 22 بهمن – فاصله اى 2 دقيقه اى- انتظار
داشتند آنان خيلى سريع به نجات مادر و كودك بيايند. وقتى ثانيه ها به دقايق زيادى رسيد و از آمبولانس اورژانس خبرى نشد دختربچه با موتوسيكلت به اين پايگاه انتقال يافت و پزشكان پس از معاينه اعلام كردند كار از كار گذشته است.
اشكها بر گونه هاى همسايگان سرازير میشد و اين در حالى بود كه پيكرهاى مادر و كودك در بيمارستان لقمان الدوله نيز تحت معاينه قرار گرفتند. هيچ اميدى براى نجات جان CCU دخترك نبود و مادر با حالت بسيار وخيمى در بخش بسترى شد.
بنا بر اين گزارش، با مرگ كودك همه اهالى كوچه نوروزى از تاخير امدادگران اورژانس گله مند بودند و با دستور مقام قضايى قرار است علت گازگرفتگى كارشناسى و مقصر اصلى حادثه رديابى شود.
*کارآگاه پلیس آخرین طعمه کیف زن حرفه ای
کیف زن حرفه ای هنگامی که سراغ آخرین طعمه خود در اتوبوس می رفت، نمی دانست او کارآگاه پلیس آگاهی است.
از چندی قبل ماموران پلیس آگاهی اصفهان در جریان سرقت های مشابه کیف در اتوبوس های شرکت واحد قرار گرفتند.بررسی ها نشان می داد اغلب سرقت ها در بخش زنانه اتوبوس و در ساعت های شلوغ روز رخ داده است. زن سارق به عنوان مسافر سوار اتوبوس می شد و پس از بریدن بخشی از کیف پول، طلا و تلفن همراه را از داخل آن سرقت می کرد.
با افزایش شکایت های از متهم، ماموران به چهره نگاری از او پرداخته و پس از شناسایی محل های سرقت تعدادی از کارآگاهان زن به عنوان مسافر سوار اتوبوس های شرکت واحد شدند. سرانجام زمانی که متهم قصد داشت از داخل کیف یکی از کارآگاهان پلیس سرقت کند از سوی مامور زن شناسایی و قبل از اینکه موفق به فرار شود دستگیر شد. او پس از انتقال به اداره آگاهی منکر هر گونه جرمی شد اما وقتی با دلایل پلیس علیه خود روبرو شد لب به اعتراف گشود.
سرهنگ حسین حسین زاده –رییس پلیس آگاهی استان اصفهان- با اشاره به این خبر گفت: زن 35 ساله دارای چهار فقره سابقه کیف زنی است که تا کنون به دهها فقره سرقت در اتوبوس های شرکت واحد اعتراف کرده است. او اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد و به صورت کاملا حرفه ای مرتکب سرقت ها می شد. متاسفانه شاهد هستیم برخی هموطنان به خصوص زنان اقدام به حمل پول نقد، طلا و مدارک شناسایی در کیف خود می کنند که این موضوع انها را در برابر سارقان آسیب پذیر می کند.دوران حمل پول نقد برای خرید تمام شده و هموطنان باید از کارت های بانکی استفاده کنند.
*وقتي شوهر سوم در ماه عسل مرد
عروس كه در ماه عسل، شوهرش را از دست داده بود، وقتي براي دريافت مهريه به دادگاه خانواده رفت و خواستار دريافت مهريه طلايي شد، نميدانست چه مسير پر پيچ و خم حقوقي را پيش رو دارد.
چندي قبل زن ميانسال سياهپوشي به نام «افسر» به شعبه 285 دادگاه خانواده تهران رفت و خواستار محكوميت 4 خواهر و برادرشوهر مرحومش به پرداخت مهريه و حق و حقوق قانونياش شد. وی به قاضی گفت: «فكر نميكنم بدبختتر و سياهبختتر از من زني وجود داشته باشد.»
وي با چشمان اشكبار ادامه داد: شوهر اولم مردي معتاد و بيمسئوليت بود و آنقدر عذابم داد كه بالاخره جانم به لب رسيد و با داشتن 3 فرزند از هم جدا شديم. در حالي كه روزگار سختي داشتيم، بچهها را با فقر و بيچارگي بزرگ كردم تا اينكه يكي از مردان همسايه كه همسرش را طلاق داده بود به خواستگاريام آمد و پيشنهاد ازدواج داد. وقتي قول داد براي بچههايم پدر خوبي خواهد بود، به راحتي حرفهايش را باور كردم و بدون هيچ شرط يا خواستهاي به عقدش درآمدم، اما افسوس كه او تحمل بازيگويشيهاي فرزندانم را نداشت و دائم بهانه ميگرفت. رفته رفته نيز بهانهجوييهايش جاي خود را به قهرهاي طولاني داد تا اينكه دو سال بعد در اوج مشكلات خانوادگي از هم جدا شديم و بدينترتيب در 30 سالگي تجربه تلخ ديگري در كتاب سرنوشتم نوشته شد.
افسر با ناراحتي ادامه داد: چند سالي با همين وضعيت زندگي كرده و با خياطي و آرايشگري چرخ زندگي را به سختي چرخاندم تا اينكه بچههايم بزرگتر شده و سراغ زندگيشان رفتند، اما متأسفانه تنهايي و مشكلات مالي بشدت آزارم ميداد تا اينكه با ديدن آگهي استخدام پرستار خانگي تصميم گرفتم هم كار كنم و هم از تنهايي نجات يابم. صاحبخانه مرد ثروتمند 75 سالهاي بود كه با هيچيك از خواهر و برادرانش ارتباط نداشت و هيچكس به او رسيدگي نميكرد. مدت كوتاهي از آشناييام با «محمود» ميگذشت كه او بهطور غيرمنتظرهاي پيشنهاد ازدواج داد و يك ماه بعد نيز در حالي كه 3 فرزندم شاهد ازدواجمان بودند، در حضور يك عاقد روحاني با مهريه 550 سكه طلا به عقد 99 سالهاش درآمدم. البته شوهرم قول داد در نخستين فرصت عقدنامه را به ثبت رسمي برساند، اما افسوس كه اجل مهلتش نداد و چند روز بعد و در ماه عسل به دليل بيماري قلبي ناگهان از دنيا رفت و تمامي آرزوهاي من نيز يكبار ديگر فنا شد. پس از مرگش خواهر و برادرانش به عنوان ورثهاش مرا از خانه بيرون كردند و منكر ازدواجمان شدند، بنابراين چارهاي جز شكايت قانوني نديدم و...
قاضي دادگاه پس از شنيدن اظهارات نوعروس سياهبخت دستور تعيين وقت دادرسي و احضار ورثه مرحوم را صادر كرد و از شاكي نيز خواست تا عاقد را به دادگاه بياورد.
در جلسه رسيدگي، عاقد با اشاره به ازدواج اين زوج گفت: «خوب به خاطر دارم كه در حضور 3 شاهد آنها را براي 99 سال به عقد يكديگر درآوردم. البته پيرمرد مريضاحوال بود و اصرار داشت هرچه زودتر مراسم انجام شود.»
او ميگفت: به خاطر بيمارياش هيچكس به غير از افسر به او رسيدگي نميكند. بنابراين تصميم داشت معادل 10 برابر سن همسرش برايش مهريه تعيين كند. حتي به او گفتم كه اين مهريه زياد است و سر به سرش گذاشتم، اما با پافشاري آقا محمود خطبه عقد موقت جاري شد.
پس از ثبت اظهارات عاقد پير، ورثه مرحوم گفتند: «همه اين ماجراهاي ساختگي دسيسهاي براي تصاحب ثروت برادر مرحوم ما است. او كه تحصيلكرده بود و وضع مالي خوبي هم داشت در جواني از همسرش جدا شد و فرزندي هم نداشت.
بعد هم به دليل كهولت سن و بيماري با درج آگهي در روزنامه، «افسر» را به عنوان پرستار خانگي استخدام كرد تا كارهاي خانهاش را انجام دهد. حال سؤال اينجاست آيا امكان دارد زن 55 ساله با اين مهريه سنگين به عقد موقت درآمده باشد و... با توجه به اين شرايط تقاضا داريم كارشناس رسمي خط و امضا، اصالت امضاي برادر مرحوممان در عقدنامه را بررسي كند.
ضمن آنكه به نظر ميرسد در صورت درستي اين ادعا، مهريه 55 سكه بوده كه آن را در سند ازدواج جعل و دستكاري كردهاند.»
بدين ترتيب قاضي دادگاه براي روشن شدن موضوع كارشناس خط و امضا را به دادگاه دعوت كرد.
وي پس از بررسي نمونه امضاهاي مرحوم اعلام كرد كه صفر مقابل عدد 55 واقعي و همزمان با ساير كلمات توسط عاقد نوشته شده اما امضاي پيرمرد در سند ازدواجش از نظر ويژگيهاي فني، توان و تسلط قلم و سرعت تحرير با ساير امضاهايش اختلاف اساسي دارد و مشابه آنها نيست.
بنابراين در حالي كه شهود به نفع طرفين پرونده شهادت ميدادند و حقيقت موضوع مشخص نبود، قاضي پرونده براساس نظريه كارشناس، درخواست زن براي مطالبه مهريهاش را نپذيرفت و آن را رد كرد.
پس از صدور اين حكم، عروس سياهپوش به رأي دادگاه اعتراض كرد و خواستار رسيدگي دوباره به پرونده شد. وي در لايحه اعتراضش نوشت: «همسر مرحومم به دليل ناتواني قادر به راه رفتن نبود و «علي آقا» به عنوان راننده خصوصياش او را به محل عقد آورد و شاهد ازدواجمان بود. عاقد هم با تمام گرفتاري و سختيهايش در دادگاه حاضر شد و به نفع من شهادت داد. پس طبيعي است امضاي يك پيرمرد بيمار با توجه به كهولت سن و بيمارياش متفاوت است و اين موضوع ناشي از لرزش دستش بوده است.
بنابراين تقاضا دارم هيأت سه نفره كارشناسي، خط و امضاهاي شوهر مرحومم را بررسي كنند و رانندهاش نيز به دادگاه احضار شود.»
قاضي «محمدرضا اصلاني» - رئيس – و حجتالاسلام «قربانعلي احمدي» - مستشار – شعبه چهل و پنجم دادگاه تجديدنظر استان تهران پس از بررسي پرونده از هيأت كارشناسان رسمي خواستند پس از بررسيهاي لازم نظرات خود را براي تصميمگيري نهايي اعلام كنند.
کد خبر 90051
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۲
- ۰ نظر
- چاپ

ردپای گروگانگیر خشن در 3جنایت فجیع، محاکمه مظنونان به آزار و اذيت يک استاد دانشگاه روي پل سعادت آباد، تاخیر 25 دقيقه اى اورژانس و مرگ کودک 18 ماه، کارآگاه پلیس آخرین طعمه کیف زن حرفه ای و وقتي شوهر سوم در ماه عسل مرد از مهمترین اخبار حوادث هفته گذشته است.