به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «نصرتالله محمودزاده» یکی از نویسندگان پیشکسوت ادبیات دفاع مقدس است. «محمد، مسیح کردستان» تنها یکی از کارهای فاخر این نویسنده محسوب میشود که به گفته وی 15 سال برای نگارش آن زحمت کشیده است. این کتاب زندگینامه داستانی شهید «محمد بروجردی» فرمانده سپاه غرب کشور است که انتشارات روایت فتح آن را به چاپ رسانده است. این نویسنده به نوعی در آثار خود «پشت پرده جنگ» را به تصویر کشیده است.
وی به خاطر پرداخت وفادارانه، ساده و ملموس و پرهیز از هرگونه اغراقگویی آثار بی بدیلی را از خود به یادگار گذاشته است به گونهای که بسیاری از فعالین این حوزه، محمودزاده را «جزیره ناشناخته در اقیانوس ادبیات پایداری» میدانند که از جمله آثار او میتوان به «شبهای قدر کربلای پنج»، «رقص مرگ»، «سنگرساز بی سنگر»، «مسیح کردستان»، «عقیق» ، «سفر سرخ»، «بستر آرام هور»، «فریاد برآور شلمچه»، «پای گلدسته کوهستان»، «بعد از محمدالدوره» و «بام کردستان» اشاره کرد.
محمودزاده این بار در قالب داستان کوتاه جدیدترین کتاب خود را با عنوان «آدم شویی» از سوی انتشارات نیستان روانه بازار نشر کرده؛ داستانهایی که به عوارض جنگ و مشکلات جانبازان 8 سال دفاع مقدس در جامعه میپردازد. خبرنگار ما به بهانه انتشار این مجموعه دستان کوتاه با «نصرتالله محمودزاده» به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید:
**: آقای محمودزاده! بعد سالها نوشتن زندگینامه داستانی با کتاب «آدم شویی» به سراغ داستان کوتاه رفتهاید، علت این انتخاب چه بوده است؟
من تحقیقات گسترده و متنوعی در ابعاد مختلف برای کارهایم درباره شخصیتهای مختلف انجام میدهم؛ به همین واسطه با شخصیتها، موقعیتها و مکانهای مختلف جنگ آشنا میشوم. در این تحقیقات با مسائل مختلف جنگ روبرو میشوم که در دل آنها با حوادث و وقایعی مواجه میشوم که قابل تامل است.
من این سوژهها را گوشه ذهنم قرار میدهم و بخاطر اهمیتی که دارند از راه خاص خودشان وارد میشوم. یکی از همین کارها واقعیت تلخ زندگی جانبازان بعد از جنگ و حتی چگونگی جانباز شدنشان در دل جنگ است که چه شرایط سختی را میگذرانند و بعدا میبینیم به جای اینکه بیشتر دیده شوند، کمتر دیده میشوند.
کنار هم گذاشتن این اتفاقات من را به این نتیجه رساند که برای این قشر از رزمندگان دفاع مقدس باید وقت بگذارم چرا که برای این عزیزان خیلی کم وقت گذاشته شده و الکی مظلوم واقع شدهاند و برخی آنها را تبدیل به پلی برای جایگاه خودشان کردهاند. داستانهای کتاب آدم شویی متمرکز بر جانبازان 2 عملیات والفجر مقدماتی و کربلای 4 است که زندگی تلخی را روایت میکند.
خیلی از جانبازان که کتابهای ما را میخوانند توقع دارند ناگفتهها، گفته شود. احساس کردم دینی بر من است که باید انجام شود و لذا ترغیب شدم تا مجموعه داستانهایی را در قالب کتابی منتشر کنم. این داستانها با اینکه مقداری تلخ است اما لازم بود نوشته شود تا نارضایتیها رفع شود. مشکلات جانبازان نیاز به آرامبخشی قوی داشت که قلابی نباشد به همین خاطر با داستان کوتاه معضلات آنها را نوشتیم.
**: پرداختن به معضلات جانبازان تغییر رویکرد در نوشتن شماست؟
نه، نه! من نمیتوانم فقط زندگینامه داستانی کار کنم چراکه موضوع من همه ابعاد دفاع مقدس است. هر صحنه و اتفاق این رویداد را مینویسم و اگر لازم باشد رمان هم مینویسم همانطور که در گذشته نوشتهام. موضوع سوژه تعیین میکند که من کار را به صورت داستان کوتاه یا زندگینامه، مستند یا زندگینامه داستانی به نگارش در آورم.
حالا چون من بیشتر زندگینامه داستانی بیشتر کار کردهام من را به این قالب میشناسند اما اینطور نیست که من محدود به یک قالب خاص باشم.
**: دنیای زندگینامه نوشتن با داستان کوتاه چقدر با هم متفاوت است؟
در زندگینامهداستانی از اول متعهد میشوید به بیان واقعیتها ولی با قلم نویسنده؛ خواننده وقتی زندگینامهداستانی میخواند واقعاً باید با همان شخصیت روبرو باشد که وجود داشته، این کار سختی است. مخصوصاً اگر بخواهید درونگرایی، برونگرایی و یا ایدئولوگ بودن و عملیاتی بودن فرد را نشان دهید که نیاز به شخصیتسازی است. وفاداری به واقعیت، سختترین و مهمترین کار در زندگینامه نویسی است اما در داستان کوتاه نه، چنین نیست.
در داستان کوتاه یک سوژه وجود دارد؛ و در پردازش دست نویسنده باز است. پرداخت داستان کوتاه با زندگینامه فرق دارد و اینگونه نیست که مربوط شخص خاصی باشد اگرچه با توجه به ارتباط با شخصیتهای بیرونی در پرداخت بهتر میشود عمل کرد و وفاداری ندارد چرا که شخصیت متمرکزی ندارد. در مجموع داستان کوتاه و رمان نیز نباید فاصله چندانی با واقعیت جامعه بیرونی داشته باشد. لذا وفاداری به شخصیت و دنیای بیرونی جامعه که مربوط به جانباز است نیز لحاظ شود.
**: شما داستان کوتاه را ادامه خواهید داد یا اینکه همچنان وفادار به زندگینامه نویسی هستید؟
داستان کوتاه برای من شامل مجموعه سوژههایی است که در دل تحقیقات به ذهن من وارد میشود. نوشتن داستان کوتاه برای من به این دلیل بوده که سوژه قابلیت کار بلند نداشته بلکه سوژه کوچکی است که باید در قالب داستان کوتاه نوشته شود. این سوژهها بعد از مدتی زیاد میشوند و مجموعه داستان میشوند.
من اصلا دنبال داستان کوتاه نیستم اما آن چیزی که احساس میکنم فقط در این قالب نوشته میشود را مینویسم. در واقع سوژه تعیین کننده نوع قالب داستان است.
**: به نظرتان آیا لازم نیست تغییر رویکردی در تولید آثار ادبی جنگ انجام شود؟
در زمان جنگ نوع نگارش فرق دارد اما وقتی جنگ تمام میشود حرفهای متفاوتی باید زده شود و نیاز به ادبیات ماندگار است. این ادبیات ماندگار شامل کارهای تاریخی و مستند است. این کارهای پروژههای درازمدتی هستند که در تحقیقات بعدی به آن استناد میشود.
بله نیاز به رویکرد جدید در ادبیات وجود دارد چراکه نیازمند رمانهایی هستیم که حرف اول را بزنند. موفقیتهای چشمگیری داشتیم اما رویکردی لازم داریم که چطور یک رمان در هر زمانی و هر جامعهای حرف برای گفتن داشته باشد و نو باشد. مثل رمانهای ماندگاری که در روسیه، آمریکا و فرانسه نوشته شده است. این رویکردی است که امروز به آن نیاز داریم؛ رمانهایی بنویسیم که هیچ وقت کهنه نشوند و برای هر نسلی نو باشد. خواننده داشته باشد و عوض شدن خواننده با عوض شدن نسلها تاثیری بر روند آن نداشته باشد.