
در اين نشست، برنامههايي عليه شيعيان به تصويب رسيد که برخي از آنها انجام شده و برخي ديگر در دست اجراست.
اين گزارش، برنامه ضربه زدن به شيعيان را در مراحل مختلف مورد بررسي قرار داده است؛ بر اساس مرحله اول اين طرح جستجو در اماکن اسکان شيعيان و کشف تعداد ساکنان آنها و اوضاع اجتماعي و اقتصادي و همچنين تمرکز بر اختلافات موجود ميان آنها بخشهايي از مرحله اول تعامل آنها با شيعيان بوده است، نحوه ايجاد درگيريها و اختلافات در ميان شيعيان و افزايش شکاف ميان آنها و همچنين دور کردن شيعيان و اهل سنت و ايجاد ترس و نگراني از تفکر شيعه در ميان مردم از ديگر برنامههاي مبارزاتي آمريکا و انگليس عليه شيعيان بوده است.
انقلاب اسلامي ايران متفاوت از ساير انقلابهاي جهان
براندت در ادامه اين گزارش توضيح ميدهد که کشورهاي اسلامي در قرون متمادي تحت سلطه کشورهاي غربي قرار داشتند و با وجود اينکه بسياري از اين کشورها در قرن اخير استقلال خود را باز يافتند اما با اين حال نظامهاي سياسي و اقتصادي و بويژه اجتماعي آنها همچنان تحت سيطره غرب باقي ماند اما در سال 1978، انقلاب اسلامي در ايران پيروز شد که خسارتهاي فراواني به آمريکا وارد کرد.
براندت ميافزايد: ما در ابتدا تصور ميکرديم که اين انقلاب براي پاسخ به نيازهاي مردم طراحي شده و رهبران آن از اين فرصت استفاده کردهاند و بعد از مدتي ما ميتوانيم سياستهاي خود را از طريق افراد مناسب در اين کشور دنبال کنيم، اما با گذشت زمان و گسترش فرهنگ انقلابي و مفاهيم آن و همچنين سرايت اين فرهنگ به کشورهاي منطقه بويژه عراق، پاکستان، لبنان و کويت و ساير کشورها به اين نتيجه رسيديم که اشتباه بزرگي مرتکب شدهايم و تحليل هاي سابق ما درباره اين انقلاب اشتباه بوده است. اين برداشت از اشتباهات گذشته در نشستي ميان اعضاي ارشد سيا و با حضور نمايندهاي از سازمان جاسوسي انگليس بود چرا که اين کشور، تجربه طولاني در سيطره بر کشورهاي اسلامي داشت.
براندت ميافزايد: ما در اين نشست به نتيجه رسيديم که اين انقلاب، تنها به علت شکست سياستهاي شاه به پيروزي نرسيد، بلکه عوامل ديگري نيز در اين زمينه دخيل بود، مانند رهبري ديني و هيبت و شجاعت وي و همچنين استفاده از فرهنگ شهادت که ريشههاي آن به نوه پيامبر اسلام(ص) [امام حسين(ع)] در هزار و 400 سال پيش بازمي گردد که ترويج اين فرهنگ، هر ساله از طريق عزاداريهاي حسيني صورت ميگيرد.
وي ميافزايد: همچنين به اين نتيجه رسيديم که شيعيان، فعال تر و تأثيرگذارتر از ديگر مذاهب اسلامي هستند.
900 ميليون دلار براي تحقيقات غرب درباره شيعه
اين مقام جاسوسي آمريکا ميافزايد: در اين نشست، همچنين مقرر شد پژوهش هاي گستردهتري در زمينه شيعه به انجام برسد و برنامهها و راهکارها، بر اساس اين تحقيقات، تهيه و استخراج شود که براي اين تحقيقات، مبلغ 900 ميليون دلار اعتبار تعيين شد.
بر اساس اين گزارش، مرحله اول تحقيقات جمعآوري اطلاعات بود و در مرحله دوم، اهداف کوتاهمدت نظير فعاليتهاي ضد شيعي و فتنهانگيزي تعيين ميشد و مرحله سوم نيز با تعيين اهداف بلندمدت تعريف ميشد که هدف آن، براندازي کامل مذهب تشيع بود.
قدرت شيعه در کجاست؟
مايکل براندت ميگويد که پس از جمعآوري اطلاعات از تمام نقاط جهان و تحليل و بررسي آنها، نتيجه بسيار مهمي به دست آمد و آن اين بود که منبع قدرت مذهب شيعه، در دست علماي ديني و مراجع تقليد است و آنها مسؤوليت حفاظت از اين مکتب را بر عهده دارند.
وي ميافزايد: ما متوجه شديم که مرجعيت شيعه در طول تاريخ، دنبالهرو هيچ حاکم غيرمسلمان و ظالمي نبوده و با آنها حتي همکاري نيز نکرده است؛ بطور مثال انگليس با فتواي آيت الله شيرازي در ايران شکست خورد و دولت شاه که هوادار آمريکا بود نيز به دست آيتالله خميني برچيده شد.
علاوه بر اينها در عراق نيز صدام با تمام زور خود، نتوانست حوزه علميه را به تسليم در برابر خود وادارد و در همين راستا سالها آن را مورد محاصره و فشار قرار داد. در لبنان نيز امام موسي صدر، ارتشهاي انگليس و فرانسه و اسرائيل را مجبور به فرار از اين کشور کرد و حزبالله لبنان نيز رعشه بر اندام ارتش اسرائيل انداخته و ضربات و خسارات زيادي به آن زد.
چطور بايد شيعه را شکست داد؟
براندت ميافزايد: تحقيقات ما نشان داد که مبارزه با شيعيان بصورت مستقيم غير ممکن است و شکست دادن آنها به اين ترتيب بسيار مشکل است و بنابراين، بايد از پشت پرده فعاليت کرد که راهکار اين فعاليت نيز در ضربالمثل "تفرقه بينداز و حکومت کن" خلاصه ميشد.
وي ميافزايد که در همين راستا، برنامههاي دقيقي تهيه و به اجرا گذاشته شد و برخي شخصيتهاي مسلمان مخالف با شيعيان بگونهاي تحريک شدند که مقوله تکفير شيعه را مطرح کرده و ديگران را به مبارزه با تشيع تحريک کردند و علاوه بر اين، سعي شد تا چهره مرجعيت و علماي ديني، از طريق شايعات و امثال آن تخريب شود و به اين ترتيب تأثيرگذاري آنها در ميان مردم کمتر گردد.
فرهنگ عاشورا و برنامه غرب در تضعيف آن
براندت تأکيد دارد که فرهنگ عاشورا و شهادت طلبي، از مهمترين مسائلي است که سازمان جاسوسي آمريکا و انگليس بايد بر آن تمرکز کرده و روي آن حساب خاصي باز کند، چرا که اين فرهنگ، بر اساس تعبير براندت "روشنگر و انگيزه بخش" است و هر ساله هم تکرار ميشود.
بر اساس اين گزارش، طرح سازمانهاي جاسوسي آمريکا و انگليس در مورد عزاداريهاي حسيني اين بود که با استفاده از تعدادي از مردم کم بصيرت و همچنين افراد عالم مغرض، شعائر اين فرهنگ مورد تخريب قرار گرفته و جايگاه آن در ميان افکار عمومي پايين آورده شود که در اين راستا، سعي شد تا اين گونه القا شود که عزاداري حسيني اقدامي است که تنها افراد نادان و اوباش آن را انجام ميدهند.
وي ميافزايد: به اين ترتيب، تصميم گرفتيم که عقايد شيعه را تضعيف کرده و فساد را در ميان آنها دامن بزنيم و علاوه بر اين، فرهنگ شهادت و شهادت طلبي را به بازي گرفتيم و سعي کرديم تا آن را با خرافه پرستي تعبير کنيم.
بر اساس اظهارات اين مقام جاسوسي آمريکا، اين اقدام از طريق حمايت مالي از برخي از خطبا، مداحان و برپاکنندگان مجالس عاشورايي صورت گرفت که علاقه زيادي به شهرت و منفعتطلبي داشتند.
تخريب مراجع شيعه
بر اساس اين گزارش، در مرحله بعد، آمريکا و انگليس سعي دارند تا براي از بين بردن شيعيان، مراجع را از بين ببرند که قرار شد اين کار نيز از طريق زبان و قلم دنبال شود و طوري رفتار گردد که خود شيعيان، مراجع را کنار بزنند و به دست علماي ساير مذاهب اسلامي نيز طرد شوند چون تنها در اين صورت است که ميتوان تير خلاص را به اين مذهب و فرهنگ آن شليک کرد.
اختلاف ميان شيعه و سني
اين گزارش در پايان تأکيد ميکند که مقابله مستقيم با شيعيان همواره شکست ميخورد و حتي آنها را تقويت مي کند و تنها گزينه در برابر شيعيان، گزينه تفرقهافکني است که از دو محور اختلاف افکني ميان خود شيعيان و تفرقه ميان آنها با اهل سنت صورت ميگيرد.
بر اساس اين گزارش، اين اقدام نيز تنها از طريق حمايت مالي از گروههاي افراط گراي سُني و جمعيتهاي تروريستي براي ايجاد جنگ داخلي عليه شيعيان صورت ميگيرد که اين همان چيزي است که در پروژههاي طالبان در افغانستان و سپاه صحابه در پاکستان و گروههاي تکفيري در ديگر کشورهاي عربي روي داده است.