به گزارش مشرق، « محمدحسین محترم» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
فضای هیجانی و احساسی که در رسانهها و محافل سیاسی جهان قبل و بعداز نشست سنگاپور ایجاد شده بود، خیلی زودتر از آنچه انتظارش میرفت، فروکش کرد و نشان داد فضاسازی آمریکاییها یک حباب بیش نبود!. با فروکش کردن فضای روانی آنچه که در هتل کاپلای سنگاپور اتفاق افتاد، بیشتر قابل درک است.
بیشتر بخوانید:
تضمین امنیتی ترامپ به کره شمالی، وعده نسیه؟
۱- دیدار سران کره شمالی و آمریکا گرچه «تاریخی» بود اما نمیتوانیم آن را «تاریخ ساز» بنامیم.چون نتوانست به «۷ دهه خصومت» پایان دهد و امکان پیشرفت فوری و موفقیت ملموس و پایدار این نشست بهدلیل اینکه درک مشترکی از «خلع سلاح و صلح» میان دو طرف وجود نداشت، در افکارعمومی و اذهان تحلیلگران و کارشناسان بینالمللی خیلی زود زیر سؤال رفت. همانگونه که برخی مقامات آمریکایی اذعان کردند«نشست سنگاپور بهمعنی موفقیت در حل مسئله شبه جزیره کره نیست».
۲-کره شمالی با مدیریت صحنه تلاش کرد این حباب روانی ایجاد شده را از بین ببرد و انتظار آمریکا برای رسیدن به پیشرفت فوری مورد نظرش را پایین بیاورد. به اذعان رسانههای آمریکایی هنگام دست دادن سران دو کشور برای نخستین بار،«هیجان زدگی» در چهره ترامپ و «ابتکار جسورانه» در چهره کیم جونگ اون مشهود بود. آنگونه که رسانهها بخصوص نیویورک تایمز درباره واکنشهای مبالغه آمیز رئیس جمهور آمریکا هشدار دادند، ترامپ تلاش داشت هنگام رو در رو شدن با کیم و همچنین با سخنان احساسی و تملق آمیز قبل و بعداز نشست سنگاپور، فضای عادیسازی روابط دو کشور را با فضاسازی رسانهای–سیاسی به مخاطبان و افکارعمومی القاء کند.
اما رفتار رهبر کره شمالی نشان داد به نتیجه این دیدار خوشبین نیست و همچنان به آمریکا بیاعتماد است که این موضوع بهخوبی حتی در استریل کردن خودکار رهبر کره شمالی توسط دستیارش و دادن خودکار دیگری به کیم برای امضاء توافق با ترامپ آشکار بود.ثانیا علیرغم امضاء توافق بیمحتوای چهارمادهای، خبرگزاری رویترز تاکید کرد «مذاکرات آنگونه که آمریکا انتظار و تصورش را داشت، پیشرفتی نداشت».براساس گزارش بلومبرگ ترامپ قرار بود درصورت پیشرفت مذاکرات، اقامت خود را در سنگاپور تمدید کند، اما بعداز اینکه کیم جونگ اون بدون توجه به درخواستهای آمریکاییها، قبل از ترامپ سنگاپور را ترک کرد، ترامپ نیز مجبور شد یک روز زودتر سنگاپور را ترک کند.
ثالثا ترک صحنه از سوی کیم بلافاصله بعداز دست دادن با ترامپ و تنها ماندن رئیسجمهور آمریکا جلو دوربین خبرنگاران با قیافهای متعجب که چه باید بکند،و همچنین تعیین ضرب الاجل برای پایان نشست از سوی کیم نیز از اقداماتی بود که نشان داد رهبر کره شمالی با مدیریت مذاکرات، براساس برنامهریزی آمریکاییها حرکت نمیکند. رابعا مقامات آمریکایی ازجمله جان بولتون و پمپئو خیلی تلاش کردند در یک برنامهریزی از قبل طراحی شده، صحنه قدم زدن کری با ظریف در خیابانهای ژنو را باز طراحی کنند تا ترامپ با اون به تنهایی جلوی دوربین خبرنگاران در جزیره تفریحی سنتوسا قدم بزند، اما کیم با بازی نکردن در این میدان، آمریکاییها را ناگام گذاشت و اجازه نداد آنها با فضاسازی سوءاستفاده کنند.خامسا کیم حتی برنامهریزی آمریکاییها برای گفتوگوی خصوصی دو ساعته را هم بهم زد و پس از۴۵ دقیقه، گفتوگوی خصوصی را پایان داد.
سادسا عدم شرکت کیم جونگ اون در نشست خبری مشترک با ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را بیشتر سردرگم کرد و مجبور شد به تنهایی در نشست خبری حاضر شود و با تملق بگوید «آنچه اتفاق افتاد در حد تخیل بود»!. سابعا ترامپ مجبور شد در واکنش به این مدیریت صحنه توسط اون، روند مذاکره با پیونگیانگ را علیرغم اینکه گفته بود «خلع سلاح از همین فردا آغاز میشود»، یک فرایند طولانی توصیف کند و رسانههای آمریکایی هم با تغییر خط خبری خود، افکارعمومی داخل آمریکا و اذهان مخاطبان خود را به نتیجه مورد نظر در یک روند دراز مدت امیدوار کردند.
۳- دیدار کیم و ترامپ یک «مشروعیت بینالمللی» به کره شمالی داد. پیونگیانگ بدون دادن هیچ امتیازی، امتیازات فوقالعادهای از آمریکا گرفت، از مشروعیت سیاسی و بینالمللی تا اثبات موقعیت برابر و تقویت کیم جونگ اون در داخل و خارج این کشور و همچنین کاهش سطح انتظار آمریکا، بهطوری که رسانههای جهان اذعان کردند «تنها یک چیز مشخص بود که کیم جونگ اون از اجلاس سنگاپور با دست پر خارج شد». البته هنوز معلوم نیست اون در ازای چیزی که دریافت کرده، آیا چیزی هم میدهد؟. در حالیکه تا قبل از این آمریکا اعلام کرده بود هرگز کره شمالیِ بویژه دارای سلاح هسته ای را به رسمیت نمیشناسد!، دیدار رئیس جمهور آمریکا با رهبر کره شمالی در حقیقت به معنی به رسمیت شناخته شدن کره شمالی از طرف آمریکا بخصوص بعداز هستهای شدن بود که نخستین بار از سال ۱۹۵۳ بعداز پایان جنگ کره رخ داد.
از سوی دیگر دیدار با رهبرکره شمالی به تنهایی برای ترامپ نمیتواند دستاورد باشد، چون سه رئیس جمهور دموکرات و جمهوریخواه قبل از ترامپ به همراه کارتر نیز چنین فرصتی داشتند اما بدلیل اینکه میدانستند کره شمالی«لقمه گلوگیری» است، تلاش هر چهار نفر برای به زانو درآوردن کره شمالی در زمینه هستهای و موشکهای بالستیک ناکام ماند و اکنون نیز کارشناسان آمریکایی نگرانند که در گلوی ترامپ گیر کند و رسوایی برای آمریکا به بار بیاورد. لذا ترامپ باید کاری را انجام دهد که چهار رئیس جمهور قبل از وی نتوانسته بودند، اما به اذعان تحلیلگران و رسانههای بینالمللی«این تقریبا ماموریتی غیرممکن است». همچنین کره شمالی با ایجاد یک قدرت بازدارندگی قوی، به دنیا نشان دادعلیرغم فضاسازیهای رسانهای و سیاسی آمریکا، اهل گفتوگو و کاهش تنش است و توانایی تبدیل کردن یک تهدید به فرصت، حتی با گفتوگویی بیمحتوا را دارد.
۴- آغاز نشست سنگاپور بدون حضور متخصصان حوزههای مورد تنش و اختلاف دو طرف نشان داد هدف واقعی ترامپ، ایجاد چشماندازی مثبت برای کاهش تنشها در عرصه جهانی و نوشتن جزئیات توافقی دو جانبه نیست، بلکه فضاسازی برای القاء پیروزی متوهمانه است. لذا اولا ترامپ تلاش داشت در یک جنگ روانی القا کند توانسته با نابودی یک روزه صنعت هستهای کره شمالی! کیم جونگ اون را به زانو درآورد و خود را قهرمان معرفی کند، اما به اذعان ویکتور دچا، از مقامات سابق مذاکرهکننده آمریکایی با کره شمالی«ترامپ حتی نمیتواند از مرحله نخست عبور کند»ثانیا ترامپ امیدوار بود وقتی از اجلاس سنگاپور بیرون می آید توافقنامه عاری شدن جزیره کره از تسلیحات هستهای را جلوی دوربین خبرنگاران به دنیا نشان دهد و خود را شایسته دریافت جایزه صلح نوبل معرفی و با ریگان مقایسه کند که در دیدار تاریخی سال ۱۹۸۶ با گورباچف به جنگ سرد پایان داد. ثالثا قصد داشت نشان دهد برخلاف اوباما که برجام را امضاء کرد و به اعتقاد او توافق بدی بود، به توافقنامهای کارآمدتر با کره شمالی دست یافته است. همچنین القا کند تحریمهای شدید در قبال کره شمالی موثر بوده و در مورد ایران نیز موثر خواهند بود و حق داشته از برجام خارج شود. رابعا تلاش داشت با القاء حضور آمریکا در شرق آسیا ، شکست خود در غرب آسیا را که در سایه بازگشت نسبی امنیت با اقتدار محور مقاومت رخ داده، تحتالشعاع قرار دهد.
۵- اما رئیسجمهور آمریکا در تمام این اهدافش شکست خورد و تحلیلگران بینالمللی به دلایل متعدد نتوانستند خود را قانع کنند که به نتایج این نشست خوشبین باشند. زیرا اولا بزرگترین مشکل آمریکاییها عدم اعتماد کره شمالی به آنهاست. کرهایها قبل از این چهار بار با آمریکاییها مذاکره کرده و به توافقات متعددی رسیده بودند اما با بدعهدی و نقض توافقات از سوی آمریکا در دولتهای مختلف دموکرات و جمهوری خواه روبهرو شدند.
ثانیا مانع اصلی در مذاکرات این بود که اول چه چیزی باید مورد بحث قرار گیرد؟ برنامه هستهای و موشکهای بالستیک قاره پیمای کره شمالی یا حضور نظامی و هستهای آمریکا درشبه جزیره کره و شرق آسیا !.
ثالثا کف خواستههای کرهشمالی برداشته شدن یکجای تحریمها و سقف خواستههای آمریکا خلع سلاح کامل و غیرقابل برگشت کره شمالی در سایه ادامه تحریمها است.
لذا پیونگ یانگ که «سیاست گام به گام و برداشته شدن اولین گام از سوی آمریکا» را در پیش گرفته، هیچگاه خلع سلاح را یکجا نخواهد پذیرفت، گرچه اولین گام نباشد.
هرچند آمریکاییها هم حاضر نبودند ضمانت مستحکمی که مقامات کره شمالی میخواستند، بدهند و در مقابل آمریکا هم نتوانست از مقامات کره شمالی تعهد اساسی در مورد خلع سلاح هستهای بگیرد که خواسته اصلی ترامپ بود.در نتیجه خواسته حداکثری آمریکا از زبان بالاترین مقام این کشور که خود یک قمارباز حرفهای است و روی چیره شدن بر«مرد موشکی» شرط بسته، مذاکرات را به یک «قمار سیاسی» تبدیل کرده است.
رابعا علیرغم چهره خندان رهبر کره شمالی،کیم جونگ اون بخوبی میداند که بر سر معمر قذافی در لیبی که سال ۲۰۰۴ تسلیحات هستهای خود را تحویل داد، چه آمد؟ و اکنون نیز شاهد است که بر سر توافق هستهای ایران، بیانیه گروه هفت، پیمان آب و هوایی و... چه آمده است. پیونگ یانگ بدلیل اینکه تاریخی طولانی از دادن وعدههایی که هرگز محقق نشدند، در ذهن خود دارد، بیش از پیش متقاعد شده که نمیتواند به آمریکا اعتماد کند. برهمین اساس از یک سو کیم جونگ اون خیلی محتاطانه و کم حرفتر از ترامپ در این دیدار حضور یافت و از سوی دیگر به اذعان نیویورک تایمز «دلیل حضور ترامپ پای میزه مذاکره، موشکهای بالستیک هستهای قاره پیمای کره شمالی بود نه تحریمها». لذا قرار نیست کیم جونگ اون خیلی زود چیزی را از دست بدهد چرا که به اذعان کریستوفرهیل مذاکرهکننده پیشین آمریکا در مذاکرات شش جانبه: «آمریکا مجبور است با کره شمالی که دارای موشکهای قاره پیمای هستهای است تعامل کند، نه جنگ!»