به گزارش مشرق، کتاب «الف لام خمینی» اثر هدایتالله بهبودی که انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را منتشر کرده اثری روان و خواندنی از کودکی تا چند ماه پس از انقلاب اسلامی است.
بیشتر بخوانید:
روایت یک طلبه از «رمان» و «رماننویسی»
در این گزارش بخشهایی از این کتاب مربوط به روزگار دیدار با علما و اساتید امام خمینی(ره) را مرور کردهایم:
*در خانه آیتالله
آن شب به خانه یکی از علمای قم دعوت شد تا او را ببیند. شنیده بود که آیتالله محمدعلی شاهآبادی از تهران به قم آمده است و چه بسا میدانست که ابن فقیه عارف، پس از یازده ماه تحصن در اعتراض به سیاستهای رضاخان، از زاویه مقدسه شاهعبدالعظیم علیهالسلام راه به قم گشوده است. خود را به خانه آیت الله رساند. درباره مسائل گوناگون گفتوگو شد. جلسه رفته رفته تُنُک شد و محفل جنبه خصوصی گرفت.
*اصرار برای پذیرش به عنوان شاگرد
آیتالله شاهآبادی درباره شأن نزول آیه انا انزلناه فی لیله القدر سخن گفت و آن را تفسیر کرد. «در اولین جلسهای که به حضورش شرفیاب شدم و از چگونگی وحی الهی در خصوص این آیه پرسیدم، فرمود: هاء در انا انزلناه اشاره به حقیقت غیبی نازل شده در بنیه محمدیه دارد که همان حقیقت لیله القدر است... من بسیار لذت بردم و احساس کردم ایشان مطلب زیادی برای گرفتن دارند. هنگام ترک جلسه در کوچه و خیابان دنبال ایشان راه افتادم و از چگونگی وحی به پیامبر پرسیدم. هنگامی که خواستم از ایشان جدا شوم، خواهش کردم برای من درس خصوصی بگذارند. ایشان نپذیرفت و من اصرار کردم تا سرانجام راضی شدند.» آقای شاهآبادی گمان برده بود این طلبه سمج خواهان آموزش فلسفه است. «گفتم فلسفه خواندهام و برای فلسفه نزد شما نیامدهام. میخواهم عرفان بخوانم؛ شرح فصوص [الحکم]. ایشان بار دیگر ابا کردند، ولی از بس اصرار کردم قبول کردند.»
*شرح بر دعای سحر اولین اثر آقا روحالله
شرح دعاءالسحر اگر نخستین اثر آقاروح الله در شکل و شمایل یک کتاب باشد، شرح حدیث رأسالجالوت نخستین تألیف اوست. «گمان میکنم اولین کتاب و یا بهتر است بگویم اولین چیزی که نوشتم حاشیه بر رأس الجالوت بود.» زمان پایان نگارش التعلیقه علی الفوائد الرضویه یا شرح حدیث رأسالجالوت 27 مرداد 1308 و امضایش بر این پایان، سیدروحالله خمینی است.
دومین حاشیهنگاری آقا روحالله، بر کتاب مفاتیحالغیب همزمان با شروع درسآموزی آن نزد آیتالله شاهآبادی بود. «ایام تعطیل و روزهای پنجشنبه و جمعه نزد ایشان مفاتیحالغیب را خواندم و در همان موقع که شرح فصوص [الحکم] و مفاتیحالغیب را میخواندم بر مفاتیحالغیب حاشیه زدم».
*دیدار با آیتالله کاشانی
خانههای شیخ محمدثقفی و آقا سیدابوالقاسم مجتهد کاشانی در یک کوچه بود. آن دو با هم آشنا، بلکه دوست بودند. رفت و آمد داشتند. در یکی از همین روزهای اقامت آقا روحالله در تهران، کاشانی سری به خانه دوستش زد. آقا روحالله و کاشانی آنجا یکدیگر را دیدند و حتماً حرفهایی رد و بدل کردند. آقا روحالله چه گفت و کاشانی چه شنید؟ روشن نیست، اما کاشانی، این روحانی سیاستپیشه تهران، نتیجه ملاقاتش را اینچنین به ثقفی باز گفت: «این اعجوبه را از کجا پیدا کردی؟»