فیلم فجر

یک مشکل جشنواره جهانی فیلم فجر، رویکرد خنثی و منفعل است. در حالی که مراسم و جشنواره‌های سینمایی مطرح در جهان، همه یک مرامنامه یا استراتژی تهاجمی دارند.

به گزارش مشرق، از چهار سال پیش، دو بخش ملی و بین‌المللی جشنواره فیلم فجر از هم تفکیک شدند؛ بخش ملی که شامل فیلم‌های ایرانی است، طبق روال و همزمان با دهه فجر برگزار می‌شود و بخش جهانی، در قالب یک جشنواره مستقل، اردیبهشت ماه و با نمایش آثار خارجی و چند فیلم ایرانی به مرحله اجرا می‌رسد. هدف از چنین تفکیکی، افزایش نفوذ و وجهه جشنواره فجر، به منزله مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران در سطح جهان بوده است. استدلال مدیران جشنواره فجر این است که چون در دهه فجر، توجه همه به فیلم‌های داخلی معطوف می‌شود، بنابراین بخش بین‌الملل جشنواره در حاشیه قرار می‌گرفت و تحت تأثیر بخش ملی، برنامه‌های آن به چشم نمی‌آمد. پس بخش بین‌الملل این جشنواره از سال 93 به استقلال رسید تا اتفاقات و برنامه‌های آن بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

بیشتر بخوانید:

همه توهمات یک مدعی سینما

اما اتفاقی که افتاده، این است که بخش مهمی از فضای جشنواره جهانی را نیز فیلم‌های ایرانی در بر گرفته است؛ یعنی وقتی به جدول نمایش آثار این جشنواره نگاهی می‌اندازیم، می‌بینیم که گروهی از فیلم‌های بازمانده از جشنواره ملی فجر همراه با تعدادی از فیلم‌هایی که قبلاً به نمایش درآمده بودند، این جدول را پر کرده‌اند؛ اما نکته قابل توجه این است که باز هم توجه مردم و رسانه‌ها، بیش از آثار خارجی حاضر در این جشنواره به فیلم‌های ایرانی جلب شده است. مسئله دیگر، باری به هر جهت بودن فیلم‌های داخلی حاضر در جشنواره جهانی فیلم فجر است. با توجه به حضور مهمانان خارجی در این گردهمایی، اصولاً باید فیلم‌هایی برای نمایش در این جشنواره انتخاب می‌شد که نماینده واقعی فرهنگ و هنر ایران باشند؛ اما آثار داخلی بدون هیچ معیار و ملاک مشخصی به این جشنواره راه یافته‌اند؛ یعنی مدیران جشنواره جهانی فجر، هر فیلم بازمانده از جشنواره ملی فجر یا آثاری را که به تازگی تولید آنها تمام شده است، به فهرست نمایش‌های این جشنواره افزوده‌اند. در سال‌های گذشته هم این اتفاق افتاده بود؛ برای نمونه، فیلم «دلم می‌خواد» بهمن فرمان‌آرا پس از اینکه از جشنواره فیلم فجر رد شد، به جشنواره جهانی راه یافت؛ فیلمی که پس از آن نیز اصلاً مجوز اکران عمومی نگرفت!

امسال هم شاهد آثاری از سینمای ایران در این جشنواره هستیم که بسیاری از آنها فیلم‌هایی ضعیف و فاقد محتوای قابل توجهی هستند. مانند فیلم جدید کمال تبریزی با عنوان «مارموز» که به زحمت می‌توان آن را به منزله یک فیلم سینمایی پذیرفت، چه برسد به اینکه نماینده سینمای ایران در یک جشنواره جهانی باشد. «مارموز» یک بسته تصویری، از مجموعه شوخی‌های فضای مجازی است. کمال تبریزی که روزگاری یک فیلمساز صاحب سبک شناخته می‌شد و آثار درخشانی، چون «لیلی با من است» را در کارنامه خود ثبت کرده بود، با فیلم «مارموز» به ورطه یک فیلم فارسی سطح پایین و مبتذل سقوط کرد. متأسفانه، جشنواره جهانی فیلم فجر هم به جای اینکه فرهنگ و هنر یا حداقل محتوای خوب را معیار قرار دهد، دوستی و رفاقت را ملاک پذیرش آثار قرار داده است؛ یعنی فیلم «مارموز» به این دلیل به جشنواره جهانی فیلم فجر راه یافته که کمال تبریزی، دوست صمیمی رضا میرکریمی، دبیر این جشنواره است! 

اما مشکل دیگر جشنواره جهانی فیلم فجر، رویکرد خنثی و منفعل است. در حالی که مراسم و جشنواره‌های سینمایی مطرح در جهان، همه یک مرامنامه یا استراتژی تهاجمی دارند، جشنواره جهانی فیلم فجر، هنوز هم در نوعی سرگردانی به سر می‌برد. جشنواره‌هایی چون کن و برلین و مراسمی مانند اسکار، با اتخاذ راهبردهای بین‌المللی توانسته‌اند ایدئولوژی و مقاصد خود را به جهان تحمیل کنند؛ به همین دلیل هم بسیاری از فیلمسازان جوان در جهان، از جمله در کشور ما سعی می‌کنند براساس شاخصه‌های دیکته شده در این جشن‌ها و جشنواره‌ها فعالیت کنند تا شاید کارشان دیده شود و جایزه بگیرند. اما جشنواره جهانی فیلم فجر، هویت و سیاست‌گذاری منسجمی ندارند؛ به همین دلیل هم برخلاف جایگاه جریان‌ساز و تأثیرگذار جمهوری اسلامی ایران در جهان، جشنواره سینمایی رسمی این نظام، این گونه نیست. البته امسال بخشی با عنوان «زیتون‌های زخمی»(پنجره‌ای به تحولات روز جهان اسلام) طراحی شد که آثاری درباره فلسطین، سوریه، یمن، میانمار و... در آن به نمایش درآمد. به جز این بخش، دیگر فیلم‌هایی که طی 10 روز در جشنواره جهانی فیلم فجر اکران شد، آثاری خنثی و بدون محتوای استراتژیک بودند. برای نمونه، در بخش‌های اصلی جشنواره، عمدتاً آثاری از کشورهای قزاقستان، ترکیه، سوئد، فرانسه و... روی پرده رفت که مضامینی معمولی و خنثی داشتند. 

بخش‌های فرعی سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، به جز بخش زیتون‌های زخمی که معرفی شد، به این شرح بود: مروری بر آثار سینمای ایتالیا، مروری بر آثار سینمای گرجستان، با جشنواره‌های فیلم کوتاه آلمان، نمایش فیلم‌های کلاسیک مرمت شده، فانوس خیال (نمایش‌های نیمه شب فیلم‌های نوآور در گونه‌های متفاوت سینمایی) و... . از همین اسامی کاملاً واضح است که در این بخش‌ها، هیچ گونه نوآوری و جریان‌سازی دیده نمی‌شود. مقصود ما این نیست که چنین فیلم‌ها یا بخش‌هایی در محافل سینمایی ایران نباید وجود داشته باشد، بلکه منظور این است که مهم‌ترین جشنواره سینمایی نظام جمهوری اسلامی که هم ملقب به فجر است و هم عنوان جهانی را یدک می‌کشد، باید بودجه، امکانات و فضای خود را برای مسائلی هزینه کند که در اولویت سیاست خارجی ما هستند. برای نمونه، در سینمای کشورهای آمریکای لاتین، فیلم‌های بسیاری علیه آمریکا و نظام سلطه جهانی ساخته می‌شود؛ جای این آثار در جشنواره جهانی فیلم فجر کجاست؟ آیا بهتر نبود در کنار سینمای گرجستان و فیلم‌های نوآر و... بخش‌هایی را به آثار هنرمندان ضدصهیونیست سطح جهان اختصاص داد؟ 

امسال الیور استون، فیلمساز هالیوودی که منتقد دولت آمریکاست، به ایران سفر کرد و در نشست‌های خود، در نقد سیاست‌های سلطه‌گرانه غرب سخن گفت؛ اما این یک سؤال جدی است که چرا بخشی به نمایش فیلم‌های انتقادی این کارگردان اختصاص نیافت؟

خلاصه اینکه، جشنواره جهانی فیلم فجر تنها زمانی می‌تواند با جشنواره‌هایی، چون کن و برلین یا مراسمی، مانند اسکار رقابت کند و در سطح سینمای جهان جریان‌ساز باشد که مأمن و محل خودنمایی فیلم‌ها و فیلمسازهای ضد استعماری و استکبارستیز و انقلابی جهان بشود.

منبع: هفته نامه صبح صادق

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس