*اشك هاي 2 مادر براي چشمان فرزندان
به گزارش گروه خواندنی های مشرق، ظهر 31 فروردين امسال پسر 16 سالهاي به نام علي پس از برداشتن تفنگ ساچمهاي، از خانهشان در حوالي خرمدشت كرج خارج شد تا پرنده شكار كند.
او 10 سال قبل پدرش را از دست داده و در كنار مادر و خواهر كوچكترش به سختي روزگار ميگذراند. او كه به تازگي با عيديهايش يك تفنگ ساچمهاي خريده بود، حالا ديگر آرزوي بزرگي در دل نداشت.
علي با شور و هيجان همراه دوستانش به كوچهاي خاكي و خلوت رفت تا در شكار پرنده مسابقه بدهند و تواناييهايش را هم نمايش دهد. آنها سپس خود را كنار يك خاكريز، درست همان جايي كه تعداد زيادي پرنده روي شاخههاي يك درخت جا خوش كرده بودند، رساندند اما چند پسربچه بازيگوش زير درخت سرگرم بازي بودند.
علي كه نميخواست سر و صداي بچهها، پرندهها را فراري دهد، با صداي بلند به آنها اخطار داد و ناگهان پس از سه شماره، شليك كرد اما نميدانست با اين شليك تا ابد دنياي رنگارنگ «محمد»- 11 ساله- را تيره و تاريك خواهد كرد و...«محمد» در حالي كه از ناحيه چشم چپ بشدت مصدوم شده بود، از سوي والدينش به بيمارستان فارابي تهران منتقل شد اما به خاطر شدت جراحت و خونريزي، پزشكان ناچار به تخليه چشم چپ پسرك شدند.
او در عين حال بر اثر عوارض چشمي و درد شديد، از تحصيل در كلاس پنجم دبستان باز ماند و نتوانست در امتحانات نهايي شركت كند. از طرف ديگر با ارسال پرونده شكايت اين ماجرا به شعبه 12 بازپرسي دادسراي كرج، «علي»- 16 ساله- به اتهام ايراد ضرب و جرح عمدي منجر به كوري چشم شاكي، بازداشت شد و بازپرس براي آزادياش قرار وثيقه صادر كرد.
پس از تحقيقات محلي، پرونده اين ماجراي تلخ با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان البرز فرستاده شد. پدر و مادر كودك نابينا نيز خواستار قصاص و كوري چشم پسر نوجوان شدند.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز به رياست قاضي هدايت رنجبر و با حضور 4 قاضي مستشار- بصيرنيا، آصف الحسيني، سهرابي درخشان و عبدي- برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان با تشريح حادثه، خواستار مجازات قانوني و تشديد قرار وثيقه متهم شد.
سپس پدر و مادر پسر نابينا با تكرار شكايتشان، خواستار قصاص- كوري چشم چپ متهم- شدند. در ادامه دادگاه «علي» در دفاع از خود گفت: به خدا قسم نميدانم اين اتفاق چگونه افتاد. آن روز به بچهها اخطار دادم كنار بروند اما توجهي نكردند. البته حدود 100 متر با آنها فاصله داشتم كه شليك كردم و فرياد زدم:«فرار كنيد» اما افسوس كه...
در اين لحظه «محمد» كه با چشمبند در دادگاه حضور داشت، با گريه فرياد زد: «آقا دروغ ميگويد. او تهديد كرد اگر از آنجا دور نشويم، ما را با تفنگ ميزند. من هم در حال فرار از ترس به پشت سرم نگاه ميكردم كه يكدفعه چشمم سوخت و به زمين افتادم.»
در ادامه جلسه، وكيل متهم گفت: پزشكي قانوني به وجود ساچمه داخل چشم اشاره نكرده و در محل حادثه نيز ساچمه خونآلود كشف نشده است. بنابراين به نظر ميرسد ساچمه با سنگريزه برخورد كرده و سپس سنگ به چشم مصدوم خورده است كه بايد به دقت بررسي شود.
با اين حال مادر پسر مصدوم با اعتراض به وكيل متهم گفت: پزشكان بيمارستان پس از تخليه چشم چپ پسرم، ساچمه را كه تا نزديكي مغزش نفوذ كرده بود، خارج كردند و نشان ما دادند. دادگاه هم ميتواند پرونده پزشكي را بررسي نمايد. در حالي كه خانواده شاكي اصرار بر قصاص داشتند، قاضي«علي بصيرنيا» با دعوت طرفين پرونده به سازش گفت: در اين پرونده شاكي ميتواند خواستار اجراي حكم قصاص شود كه در نتيجه 2 پسر نوجوان ميبايست يك عمر به سختي و با مشكلات فراوان زندگي كنند.
در همين حال شاكي ميتواند با دريافت ديه، رضايت دهد و به آرامش دروني و قلبي برسد كه به طور قطع درهاي ديگر رحمت خداوند به سوي پسر آسيب ديده گشوده خواهد شد. مادر متهم نيز در حالي كه بشدت بيتابي ميكرد، گفت: از پدر «محمد» تقاضاي بخشش دارم. پسرم 6 ساله بود كه يتيم شد و در مستأجري روزگار سختي را پشت سر گذاشتهايم. در اين سالها به دليل مشكلات فراوان، دچار بيماري عصبي شدم و وقتي اين حادثه اتفاق افتاد، از شدت ناراحتي و افسردگي تصميم به خودكشي گرفتم. حالا هم از شما ميخواهم به خاطر خدا در ماه محرم، چشم پسرم را به او هديه كنيد و از خونخواهي بگذريد.
در حالي كه مادر متهم از شدت بيتابي روي زمين افتاده بود و التماس ميكرد، مادر مصدوم به كمك او شتافت و دادگاه با صداي گريه و نالههاي دو مادر در آغوش هم پايان يافت. به گزارش خبرنگار ما، قاضي رنجبر پس از اعلام ختم جلسه، دستور داد پرونده باليني پسر آسيب ديده از بيمارستان به دادگاه منتقل شود و به طرفين پرونده نيز توصيه كرد با هم مذاكره كنند. متهم نيز با قرار وثيقه 50 ميليون توماني روانه كانون اصلاح و تربيت شد.
*مرگ مرموز نوعروس در خانه همسر سابقهدار
حدود ساعت 2 بامداد ديروز مأموران كلانتري 157 مسعوديه در پي تماس امدادگران اورژانس از مرگ مشكوك زن جواني به نام مژگان در خانهاش باخبر شدند.
دقايقي بعد مأموران كلانتري با حضور در خانه مورد نظر و به محض ورود به آپارتمان طبقه دوم با جسد زن جواني روبهرو شدند كه چادر سفيد گلداري دور گردنش گره خورده بود. از سوي ديگر مأموران با مشاهده همسر مژگان بلافاصله او را شناسايي كرده و دريافتند مرد 30 ساله سارق حرفهاي لوازم داخل خودرو است كه بارها به اتهام دزدي دستگير شده است.
بدينترتيب با اعلام خبر مرگ مشكوك زن جوان به قاضي شاهنگيان - بازپرس كشيك ويژه قتل - تيم ويژه جنايي راهي محل حادثه شده و تحقيقات جنايي كليد خورد.
فريدون كه منكر قتل همسرش بود، گفت: حدود ساعت 11 شب خوابيديم، اما نيمه شب با شنيدن صدايي از خواب پريدم و با مشاهده جسد حلقآويز همسرم از سقف، شوكه شدم و وحشتزده او را پائين كشيدم. اول به مادرم تلفن كردم و بعد با اورژانس تماس گرفتم، اما اورژانس پس از معاينه گفت همسرم مرده!
در ادامه تحقيقات كارآگاهان دريافتند زوج جوان از عصر روز گذشته با هم درگيري داشتهاند و همسايهها نيز صداي مشاجره آنها را شنيدهاند. اما فريدون در حالي كه منكر درگيري با همسرش بود، از سوي بازپرس جنايي بازداشت شد و براي تحقيقات بيشتر دراختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت. جسد زن جوان نيز براي تعيين علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت.
يكي از ساكنان ساختمان گفت: زن و شوهر حدود يك سال قبل ازدواج كرده و در اين خانه مستأجر بودند. مژگان به همسرم گفته بود اهل يكي از شهرستانها است و حدود دو سال عقدكرده شوهرش بوده است. او هميشه از اعتياد شوهرش گلايه داشته و اغلب شبها نيز مشاجره و درگيري داشتند.
چند ماه قبل نيز پدر و مادر مژگان با اطلاع از شرايط سخت زندگي دخترشان به تهران آمده بودند تا تكليف او را روشن كنند، اما سرانجام آنها را آشتي داده و بازگشته بودند. اما پس از مدتي دوباره اختلافهاي عروس و داماد شروع شد. من هم بارها با مرد جوان صحبت كرده و از او خواسته بودم همسرش را اذيت نكند، اما توجهي نميكرد.
شب گذشته هم صداي دعوايشان به گوش ميرسيد، اما به همسرم گفتم ديگر دخالت نكند. تا ساعت يك هم صدايشان ميآمد، ولي يك دفعه همهجا آرام شد تا اينكه يكي دو ساعت بعد متوجه شديم زن جوان مرده!
*متلاشی شدن شبکه بزرگ اغفال دختران و سرقت خودرو
۱۴ عضو يک شبکه بزرگ سرقت و اغفال دختران که در قالب چند باند فعاليت مي کردند، با تلاش ماموران کلانتري آبکوه مشهد در حالي دستگير شدند که تلاش پليس براي دستگيري اعضاي ديگر اين شبکه همچنان ادامه دارد.
فرمانده انتظامي مشهد روز گذشته با بيان اين مطلب گفت: در پي اعلام چند فقره سرقت از داخل خودروهاي مدل بالا در اطراف مراکز تجاري مهم مشهد، گروه ويژه اي از ماموران گشت و تجسس کلانتري آبکوه تلاش خود را براي دستگيري سارقان آغاز کردند.
سرهنگ پاسدار احد کريمي افزود: گروه ويژه که با نظارت مستقيم سروان بهرام زاده (رئيس کلانتري) فعاليت هاي اطلاعاتي و عملياتي خود را ادامه مي دادند، در ادامه پي گيري اين پرونده متوجه شدند که با يک باند حرفه اي طرف هستند و اعضاي باند سرقت هاي خود را در اوايل شب انجام مي دهند.
وي افزود: ماموران انتظامي پس از گذشت چند روز به ۲ جوان که در حال سرقت از داخل يک خودرو پژوپارس در اطراف مرکز تجاري در بولوار جانباز بودند، مشکوک و موفق شدند يکي از سارقان را قبل از آن که بتواند با استفاده از خودرو پرايد پارک شده فرار کند، دستگير کنند.
رئيس پليس مشهد ادامه داد: با انتقال متهم دستگير شده به کلانتري بازجويي از وي به شيوه پليسي آغاز و مشخص شد که خودرو پرايد نيز مسروقه است و سارقان چندي قبل آن را سرقت کرده اند.
سرهنگ کريمي با اشاره به اين که متهم دستگير شده در بازجويي هاي اوليه به ارتکاب ۱۸ فقره سرقت از داخل خودروها اعتراف کرده است، افزود: در بازرسي از داخل پرايد مسروقه نيز تعداد زيادي کارت هاي سوخت، عابربانک و اسناد و مدارک سرقتي ديگر به دست آمد که مشخص شد سارق دستگير شده از اعضاي يک شبکه بزرگ سرقت است که در قالب چند باند در مشهد فعاليت مي کنند. بنابراين دستور داديم تا اين پرونده به طور ويژه در دستور کار قرار گيرد و تمامي عوامل سرقت ها دستگير شوند.
وي گفت: متهم دستگير شده همچنين در اعترافات خود عنوان کرد که در برخي از سرقت ها ۲ تن از همدستانش که يکي از آن ها در حال تحمل کيفر در زندان است با او همکاري داشته اند.
بنابراين ماموران انتظامي با هماهنگي مقام قضايي جوان ۲۳ ساله اي به نام رضا را از زندان تحويل گرفتند و تحت بازجويي قرار دادند.
فرمانده انتظامي مشهد خاطرنشان کرد: اين متهم سابقه دار ۲ مخفيگاه ديگر اعضاي شبکه را در بولوار فرهنگ و انديشه به ماموران معرفي کرد که ماموران با هماهنگي قضايي وارد مخفيگاه سارقان شدند اما کسي در اين مخفيگاه حضور نداشت.
سرهنگ پاسدار احد کريمي تصريح کرد: ماموران در ادامه رسيدگي به اين پرونده و با انجام فعاليت هاي اطلاعاتي مخفيگاه ديگر اعضاي اين شبکه را در چهارراه خواجه ربيع شناسايي کردند و با کسب مجوزهاي قضايي اين محل را به محاصره در آوردند.
در بازرسي از اين منزل مقاديري اموال مسروقه به همراه يک دستگاه چرخ خياطي سرقتي کشف شد و ۳ مرد جوان و يک دختر ۱۸ ساله فراري دستگير شدند. يکي از متهمان دستگير شده در اين مخفيگاه اعتراف کرد که چرخ خياطي مسروقه را ۲ تن از اعضاي باند به نام هاي کاظم و محمد به اين جا آورده و اظهار داشته اند که يک کارگاه خياطي را مورد دستبرد قرار داده اند.
دختر ۱۸ ساله نيز مدعي شد که به تازگي از زندان آزاد شده ام و جا و مکاني براي زندگي ندارم به همين دليل با يکي از اعضاي باند دوست شدم.
رئيس پليس مشهد اضافه کرد: با بررسي سوابق کاظم و محمد مشخص شد که اين دو نفر به همراه يکي از همدستانشان روز گذشته در حالي که سوار بر يک دستگاه پرايد مسروقه بوده اند موردظن ماموران کلانتري خواجه ربيع قرار گرفته و هنگام فرار با شليک پليس مواجه شده اند که در نهايت ۳ جوان ياد شده با رها کردن خودرو مسروقه گريخته اند که خودرو نيز به کلانتري منتقل شده است.
وي افزود: ماموران کلانتري آبکوه پس از تبادل اطلاعاتي با ماموران کلانتري خواجه ربيع موفق شدند مخفيگاه ديگر اعضاي اين شبکه را شناسايي کنند و در يک عمليات غافلگير کننده وارد اين مکان شوند.
وي گفت: در اين منزل نيز ۸ مرد به همراه يک دختر ۱۶ ساله فراري نيز دستگير شدند و مشخص شد که اعضاي اين باند اين منزل را به طور مجردي و براي انجام اعمال غيرقانوني خود اجاره کرد ه اند. اين دختر نوجوان نيز که پدر و مادرش زنداني هستند عنوان کرد که مورد اغفال اعضاي باند قرار گرفته است.
سرهنگ کريمي تصريح کرد: با انجام تحقيقات از متهمان دستگير شده همچنين مشخص شد که آنان چندي قبل يک خودرو پرايد ديگر را سرقت کرده اند که در يکي از پمپ بنزين هاي جاده قديم قوچان مالباخته خودرو خود را در حالي که دختر و پسر جواني داخل آن بودند شناسايي مي کند اما جوان ياد شده براي فرار از چنگ شاکي او را با ضربه چاقو مجروح و از محل به همراه دختر جوان فرار مي کند.
وي گفت: اين در حالي بود که تصوير سارق توسط دوربين هاي پمپ بنزين ثبت شده بود که شاکي پرونده نيز با حضور در کلانتري آبکوه سارق را شناسايي کرد.
وي ادامه داد: محمد يکي از متهمان دستگير شده اين پرونده نيز چندي قبل به اتهام سرقت دستگير شده بود که با سپردن قرار وثيقه تا زمان رسيدگي به پرونده اش آزاد شده بود.
سرهنگ کريمي گفت: متهمي که با مالباخته درگير شده بود نيز ضمن اعتراف به سرقت خودرو گفت: دختري که همراهم بود از دختران فراري است که مدتي است از يکديگر جدا شده ايم.
رئيس پليس مشهد در پايان اضافه کرد: تاکنون ۱۴ عضو اين شبکه دستگير شده اند که تلاش پليس براي دستگيري ديگر متهمان فراري و کشف اموال مسروقه همچنان ادامه دارد.همچنين به گزارش پايگاه اطلاع رساني پليس خراسان رضوي، فرمانده انتظامي مشهد از متلاشي شدن يک باند فساد و سقط جنين خبر داد.
*کلاهبرداری روانپزشک از 3 دکتر زن و مرد
روانپزشک کلاهبردار به بهانه سرمایهگذاری در برجهای دوبی یک میلیارد تومان 3 پزشک را به جیب زد. 2 خانم دکتر و یک پزشک مرد طعمههای این کلاهبردار آشنا بودهاند.
آبانماه سال جاری پروندهای برای رسیدگی تخصصی و دستگیری یک روانپزشک بهخاطر کلاهبرداری از یک خانم دکتر داروساز و با دستور بازپرس شیوایی از شعبه پنجم دادسرای ناحیه 6 تهران در اختیار پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. خانم دکتر در تحقیقات پلیسی به کارآگاهان گفت: «از چند سال پیش «ناصرـ 45 ساله» که یک دکتر روانپزشک است، در ساختمان محل کارم مطب دارد و به همین دلیل وی را میشناختم و به پیشنهاد سرمایهگذاری وی در زمینه برجسازی در دوبی به او اعتماد کردم.
وی چند ماه پیش با اعلام اینکه یکی از بستگانش در دوبی درحال ساخت برج است و خودش هم در نظر دارد تا در این پروژه پرسود شرکت کند، از من هم خواست تا مثل او در این سرمایهگذاری شرکت کنم. وی بعد از چندین بار تبلیغ در این رابطه توانست راضیام کند. برای این کار در چند مرحله و با تنظیم قرارداد و گرفتن رسید و در حضور شاهدان همکار، 450 میلیون تومان به وی پرداخت کردم. بعد از مدتی متوجه شدم وی آدرس مطب خود را تغییر داده و تلفنهایش نیز خاموش است».
با تحقیقات کارآگاهان مشخص شد که این روانپزشک کلاهبرداریهای دیگری نیز داشته که همگی از پزشکان بوده و با توجه به اینکه خود وی دارای مدرک دکتراست و مطب روانپزشکی دارد، توانسته به بهانه سرمایهگذاری در پروژههای برجسازی در دوبی چند تن دیگر را نیز وسوسه کرده و پس از دریافت مبالغ چندصد میلیون تومانی متواری شود. 2 پزشک زن و مرد نیز در بازجوییها ادعاهای مشابهی مطرح کردند. آنان نیز به همین شیوه فریب چربزبانیهای «ناصر» را خورده و هریک چندصد میلیون تومان را با قرارداد به وی پرداخت کردهاند. جمع مبالغ پرداختی این 3 مالباخته بیش از یک میلیارد تومان است.
کارآگاهان که خود را در برابر کلاهبرداری یک میلیاردی میدیدند برای شناسایی مخفیگاههای احتمالی این روانپزشک فراری، نشانههایی از حضور وی در شهرها و استانهای مختلف به دست آوردند. سپس برای شناسایی و دستگیری وی وارد عمل شدند که همه شاخههای عملیاتی به بنبست خورد.
در اواخر آبانماه و با پیگیریها و تلاش شبانهروزی کارآگاهان، «ناصر» در خیابان دکتر شریعتی و در محدوده پل رومی شناسایی شد و روز 25 آبانماه وی در عملیاتی غافلگیرانه و در حالی که در یک آپارتمان زندگی مخفیانهای داشت دستگیر شد.
ناصر پس از دستگیری در اعترافات خود گفت: یکی از بستگان نزدیکم در دوبی زندگی میکند و با توجه به اینکه درباره سرمایهگذاری در برجهای دوبی با هم صحبت کرده بودیم، وسوسه شدم تا هرطوری شده در آنجا سرمایهگذاری کنم. چون چنین پولی را خودم نداشتم و با توجه به اینکه خودم دکتر هستم تصمیم گرفتم از جایگاه شغلیام استفاده کرده و از همکارانم که به من اعتماد میکردند پول این سرمایهگذاری را به دست آورم و در فرصت مناسب از کشور فرار کنم. به هیچوجه فکر نمیکردم که به همین راحتی دستگیر شوم.
سرهنگ ذاکر استقامتی، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران با بیان جزئیات این کلاهبرداری گفت: از آنجایی که احتمال دارد ناصر از پزشکان دیگری نیز کلاهبرداری کرده باشد کسانی که چنین سرنوشتی داشتهاند میتوانند به پایگاه سوم مراجعه کنند.
سرهنگ استقامتی در پایان گفت: شیادان فرصتطلب در هر شغل و موقعیتی همواره منتظر به دست آوردن پولهای بادآورده هستند پس در هر کار و پیشنهاد سرمایهگذاری باید با مشورت با افراد مطلع مورد اعتماد، سرمایه و زحمات چندین ساله خود را در جایی مطمئن هزینه کرد.