به گزارش مشرق، پرستو صالحي بازيگر سينما و تلويزيون يك استقلالي دو آتشه است. تعصبي كه اين بار براي او دردسرساز شده است. حاشيهسازيهايي كه در مورد حضور او در پروژه «بچههاي آسمون» منتسب به باشگاه استقلال ايجاد شده او را دلخور كرده. صالحي با 90 گفتوگو كرد تا حقيقت روشن شود.
خانم صالحي خبرساز شديد.
اين حاشيهسازيها حاصل فريبكاري شخصي است كه نه دنياي سينما و موسيقي را ميشناسد و نه از فوتبال و مناسبات آن آگاه است.
توضيح ميدهيد؟
حدود دو سه ماه پيش شخصي پيشنهاد حضورم در پروژهاي را داد كه مربوط به استقلال ميشد. اين شخص با نام بردن از احسان خواجهاميري و چندين و چند خواننده مطرح ديگر در كنار بازيگراني چون امير جعفري و سام درخشاني و نيما شاهرخشاهي و... از من هم دعوت به كار كرد. من هم گفتم بايد كار را بشنوم تا پس از آن در مورد دكلمه اشعار و يا بازي در «موزيك ويدئو» پاسخ بدهم. كار را شنيدم كه البته خبري از آقاي خواجه اميري نبود و با وجود احترام زيادي كه براي خوانندههاي اين اثر قائل هستم به شدت ضعيف بود، هم شعر و هم موسيقي و هم تنظيم آن غيرقابل دفاع بود. متاسفم بگويم كه اين قطعه آنقدر ريتميك بود كه روي دست «شش و هشت»هاي لوسآنجلسي زده بود. به هر حال اين قطعه نه در شان باشگاه بزرگي چون استقلال بود و نه رضايت مرا جلب كرد. بايد بگويم اين اثر به عقيده من توهيني به استقلال با اسطورههايي چون ناصر حجازي بود. اسطورهاي كه براي من عشق دوران كودكي و دليل اصلي جذب شدن به فوتبال بوده است. به همين دليل پاسخ منفي دادم.
بعد چه شد؟
با وجود پيشنهادهاي مالي بالا راضي به حضور در اين مجموعه نشدم. بگذريم كه چند وقت بعد تهيهكننده اين اثر حاشيهسازي كرد و از قول من گفت كه صداي خوانندههاي قطعه بد بوده و چنان و چنان. باز هم ميگويم من براي اجراكننده آن قطعه احترام قائل هستم اما نظرم اين بود كه ترانه و موسيقي و تنظيم آن قطعه اصلا مناسب و در شان استقلال نبود. بعد از آن اين آقا از طريق باشگاه دوباره وارد شد. اين بار گفته شد كار به شكل آبرومندانهاي خواهد بود و قابل دفاع. من هم دوباره تاكيد كردم بايد كار را ببينم و بعد پاسخ قطعي بدهم.
يعني بحث مالي مطرح نبوده؟
بعد از اينكه من موافقت ضمني خودم را اعلام كردم اين شخص بحث قرارداد را پيش كشيد و حتي گفت سقف قرارداد 25 ميليون تومان است كه ما اين سقف را براي شما در نظر گرفتهايم. من هم موافقت كردم حال آنكه اين رقم براي 7 كليپ و 7 ترانه برخلاف ادعاي اين آقا نجومي نيست. اما مشكل بعد از اين توافقها بود چرا كه برخلاف انتظار همه اصلا مجوزي در كار نبود.
مگر ميشود؟ چطور؟
وقتي آماده كار شديم در نشستي كه با حضور آقايان فتحالهزاده، نظري جويباري و خواهاني برگزار شد تازه دريافتيم اصلا مجوز اين پروژه از وزارت ارشاد كسب نشده و ناآشنايي اين آقا باعث خنده همگان شد. ايشان كه ظاهرا دامپزشك هستند هيچ آشنايي با مراحل اين كار نداشتهاند و نميدانند بدون اخذ مجوز اصلا نميشود توليد را شروع كرد. به هر حال با شاهكار اين شخص همه چيز منتفي شد. اما ايشان به جاي بيان واقعيت، حاشيهسازي كرد و مثلا گفت پرستو صالحي طلب 75 ميليون تومان كرده! متاسفم كه افراد مجهولالهويه اين اجازه را مييابند بدون آشنايي وارد عرصه هنر و فوتبال شوند.
يعني باشگاه استقلال مقصر نيست كه پروژه را به چنين آدمي سپرده كه به قول شما ناآگاه و نابلد است؟
اصلا پروژه باشگاه استقلال نبوده. اين شخص خودش پيشنهادي داده كه با هزينه شخصي چنين مجموعهاي را توليد كند همين. به هر حال چنين اقداماتي بايد از سوي كساني صورت بگيرد كه اول از همه به اين عرصه عشق داشته باشند و بعد از آن به كار وارد باشند. نه اين آقا كه نه سينما و موسيقي و هنر را ميشناسد و نه فوتبال را. وقتي فرق پيراهن آبي و قرمز را نميداند چگونه ميخواهد براي باشگاهي چون استقلال چنين اثري توليد كند؟ باور كنيد اين آقا اصلا مفهوم تعصب و مناسبات فوتبال را درك نميكند و خودش هم معترف است كه از فوتبال چيزي نميداند. حال چه اصراري است كه وارد اين پروژههاي حساسيتبرانگيز شود خدا ميداند. من كه نامش را فريبكاري ميگذارم. توليد اثري اين چنين بزرگ و مهم بدون حتي يك برگه مجوز نامي ديگر دارد؟
از داربي بگوييد. انتظار اين پيروزي قاطع را داشتيد؟
بينظير بود هر چند كه انتظار يك پيروزي آسان و شيرين را داشتم. هر چند اعتراف ميكنم دلم براي استيلي سوخت.
چرا؟
چون همه تقصيرات را به گردن او انداختند. انگار استيلي تنها مقصر اين وضعيت بود. نيمكت پرسپوليس نشان ميداد كه استيلي دستان بستهاي دارد. مگر او «مسي» را داشت و به ميدان نفرستاد كه اينگونه او را تخريب ميكنند؟ نبايد ناجوانمردانه او را بزنند. همان طور كه پيروزي استقلال فقط سهم پرويز مظلومي نيست، شكست هم در پرسپوليس فقط يك مقصر ندارد.
ستاره استقلال چه كسي بود؟
همه خوب بودند اما جباري عالي بود. من كه از غيرت و تعصب همه استقلاليها به وجد آمدم. اعتراف ميكنم قبل از بازي دوست داشتم پرسپوليس را اين بار 6 تايي كنيم اما بعدش دلم به حال استيلي سوخت و ديدار با همان 3 گل هم كافي بود (ميخندد). به پرسپوليسيها هم توصيه ميكنم آنقدر آويزان طناب پوسيده سال 52 نشوند و مثل ما استقلاليها به سال 90 و سالهاي پيش رو فكر كنند.
شما براي مظلومي كه لقب نساختيد؟
(ميخندد) اين كريخوانيها نمك فوتبال است ديگر. البته بايد بگويم كه نبايد اين جذابيتها به هتك حرمت بينجامد و خداي نكرده به بيادبي و توهين برسد. متاسفانه گاهي چيزهايي ميبينيم و ميشنويم كه نه در شان ادب ايراني است و نه شايسته روح فوتبال.
و حرف پاياني.
اميدوارم هنر و فوتبال كه از جهاتي به هم شبيه هستند از آلودگيها پاك شوند و كار دست نااهلان نيفتد. آدمهايي در اين عرصهها صاحب مسئوليت شوند كه عاشق هستند و درك درستي از آن دارند. قبول كنيم «عشق» هم سلامتي ميآورد و هم حرفهايگري.
همان طور كه هم در هنر و هم در فوتبال كارها گروهي به ثمر ميرسند، بايد پاسها سالم داده شود تا در نهايت يكي گل بزند. اين آرزو و آرمان من براي هنر و فوتبال است.