سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مسعود دهنمکی نویسنده و کارگردان سینما یکشنبه شب در برنامه پیش رو حضور پیدا کرد و در برنامه پیش رو به آسیب شناسی مفهوم نقد سینمایی و سینمای منتقد پرداخت. دهنمکی در این برنامه گفت: کسانی از سر دلسوزی نقد میکنند باید واقع نمایی کنند. من مسائل درون مستند فقر را و فحشا را قبلا در نشریات مختلف مینوشتم اما آنزمان متهم به افراطیگری و تندروی میشدم. این چگونه تندروی است که شما سی سال بعد همان حرفها را دارید در تریبونهای رسمی میزنید.
الان در تریبون های رسمی راجع به اختلاس، فساد و اشرافیگری حرف میزنند، آن زمان (بیست و اندی سال قبل) من در نشریاتم این حرفها را میزدم و متهم به افراط میشدم. این مسئله نشان میداد منتقدان ما کند میرفتند و ما تند نمیرفتیم. در نشریه شلمچه یا جبهه من خیلی صریح انتقاد کردم. روایت هست وقتی وارد نمازجمعه میشدند گرد مینشستند و جایگاه پیامبر غیر قابل تشخیص بود. ما در نمازجمعههای خودمان بر اساس کدام مترو و معیاری نرده و سیمخاردار میکشیم و طبقات را از هم جدا میکنیم. این فاصله انداختن میان مردم و مسئولان یک تبختری و تکبری ایجاد میکند و به مرور آسیبهای خودش را نشان میدهد. من این حرفهارا سال ۷۷ میزدم و نشریه من اجازه پخش در نمازجمعهها را نداشت.
در ادامه این برنامه بیژن نوباه از مسعود ده نمکی پرسید مستند فقرو فحشا را با چه جراتی ساختی؟ کارگردان اخراجیها پاسخ داد: با همان جراتی که یک روزی آرپیجی دستمان میگرفتیم و جلوی دشمن میجنگیدیم. جرات را به ما انقلاب داده است. امام در سال ۶۷ حکم انقلابی اعدام سلمان رشدی را صادر کرد. افراد وقتی پیرتر میشوند محافظهکارتر میشوند امام بر عکس بود. ایشان در ماههای آخر حیات خودشان انقلابیتر شدهاند. نقد انقلابی همواره هزینه دارد و برایش فرش قرمز پهن نمیکنند.
ده نمکی در ادامه درباره نقد آثار خودش اشاره کرد : اولا هیچ کس بدون عیب نیست. فضای نقد جامعه امروز ما مسموم است. یعنی همان نگاه اشرافی که در حوزه سیاست بود و نقدهای آنزمان ما را بر نمیتابید الان اگر در اثر سینمایی نقدشان کنید چه تفکر، چه جریان سیاسی، باز هم فیلم را برنخواهند تابید. اصلا حوزه نقد فیلم منتسب به یک جریان فکری خاص است. شبه روشنفکری بر حوزه نقد فیلم سایه افکنده است و اشرافگریدر این حوزه وجود دارد و باهم بده بستان دارند اینها علم نقد را بلند کنند. و به اسم نقد ساختاری محتوا را میکوبند. به نظرم در جامعه ما وفور منتقد وجود دارد چه در حوزه سیاست، چه حوزه سینما، همه منتقد هستند. فیلمسازان ما فیلمی را که عرضه میکنند و نمایش داده میشود در مظان نقد قرار دارد.
او در ادامه اشاره کرد: اینکه بگویید فیلم را نقد نکنید نگاهی کاملا دیکتاتوری است. همه ما فرعون هستیم فقط مصرهایمان کوچک است. طرف رئیس جمهور است، مصر او به اندازه وزارتخانههایش است. مصر کارگردان سینما به اندازه فیلم اوست. مسئله این است که نقد سینمایی ما با نقدهای دهه شصت بسیار متفاوت است. نقدهای شهید آوینی کجا، نقدهایی که در مجله دهه شصت نوشته میشدکجا، نقدهایی که الان نوشته میشود کجا؟ برخی از منتقدان روابط عمومی فیلمهای سینمایی هستند. هرکسی که میخواهد ثابت کند منتقدسینماست اول باید ده نمکی را بکوبد. یعنی حزباللهیها سینمایی نویس برای اینکه به روشنفکران ثابت کنند ما سینما را میفهمیم اول شروع میکنند به ده نمکی حمله کردن. طوری رفتار میکنند تا ثابت کنند دهنمکی از ما نیست. شما ببیند در ارزش گذاریهایشان اصلا فیلمهای مرا به رسمیت نمیشناسند و تلاش میکنند ثابت کنند ده نمکی نماینده تفکر ما نیست از آنطرف هم روشنفکران با هزار قصد و نیت خیر میکوبند.
ده نمکی در مورد اقبال گسترده مردمی آثارش به نوباه گفت: من در فیلمهایم حرفهایی را میزنم که دیگران نمیزنند. فیلمهای من به همان دلیلی که مستندهایم پر مخاطب بود، پرفروش است. به همان دلیلی که نشریاتم پر مخاطب بود. هفت الی هشت سال من پر مخاطبترین هفته نامه ایران را منتشر کردم. شلمچه توقیف میشود، جبهه توقیف میشود، به هفته نامه صبح با آن مشکلات مالی، آنقدر فشار میآورند که تعطیل شود. من برخی وقتها دادگاه داشتم ۱۸ تا شاکی داشتم، از رئیس جمهور تا چند تا وزیر چپ و راست. در حوزه روزنامهنگاری نیروهای انقلابی گوشت قربانی بودند هر وقت میخواستند ثابت کنند بی طرف هستند چند تا از نشریات نیروهای انقلابی را تعطیل میکردند. با من هم اینگونه تا می کردند. وقتی شلمچه تعطیل شد شما ببیند در جریان نشریات اصولگرای آنزمان هیچ کس حمایت نمیکند، یک جور خوشحالی زیرپوستیهم دارند. میخواستند یک جور سفره خودشان را جدا کنند. الان تیترهای برخی نشریات اصولگرایی که تریبون رسمی نظام هستند از تیترهای شلمچه بیست سال پیش استفاده میکند و عقبتر از زمان خودشان هستند.
ادامه این گفتگوی جنجالی را در فیلم زیر ببیند: