به گزارش مشرق، «عباس حاجی نجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
موضوع گسترش نفوذ ایران در منطقه و تلاش غرب برای مهار آن به کلیدواژه اصلی جنگ روانی دستگاههای رسانهای و دیپلماسی غربی، صهیونیستی و سعودیها تبدیل شده است، آنها تلاش دارند با تهدیدنمایی نفوذ ایران و القای شکلگیری امپراتوری شیعه دیگر مسلمانان جهان را تحریک و با تروریست مخاطب کردن گروههایی نظیر حزبالله و یا سپاه پاسداران انقلاب، جنایات و یا مداخلات غربیها در امور منطقه را توجیه کنند. این نگرانی البته در فضای تبلیغی و عملیات روانی خلاصه نشده و در عرصه عمل نیز به تبلیغ و دامن زدن به تفکر تکفیری و ایجاد گروهکهایی نظیر، القاعده، طالبان، داعش و بوکوحرام انجامیده که البته محصول آن تحمیل هزینههای سنگینی بر جهان اسلام بوده است. اعتراف اخیر محمدسلمان ولیعهد عربستان سعودی به تبلیغ و نشر تفکر تکفیری توسط پادشاهان قبلی آلسعود برای جلوگیری از گرایش مردم به سمت انقلاب اسلامی پس از سالهای اولیه پیروزی انقلاب، نشانگر این است که نگرانی از نفوذ انقلاب و گفتمان امام و ممانعت از گسترش آن قدمتی به درازای عمر انقلاب دارد.
در مورد شکلگیری این جبهه و پیامدهای آن نکاتی چند قابل ذکر است
۱ـ نظام سلطه و متحدان منطقهای آن تاکنون استراتژیهای متعددی را طراحی و به اجرا درآوردهاند که هر کدام به فرصتی برای انقلاب اسلامی تبدیل شدهاند، محصول دکترین اقدام پیشدستانه و حمله امریکا به عراق و افغانستان شگلگیری دو دولت اسلامی افغانستان و عراق است که اولی کماکان وضعیت بحرانی دارد و عراق نیز به اذعان امریکاییها به یک جمهوری اسلامی نظیر ایران تبدیل شده است، طرح خاورمیانه بزرگ به تثبیت موقعیت حزبالله لبنان و حماس و تزلزل رژیم صهیونیستی انجامید و محصول جنگ نیابتی هم تکرار شکست متحدان منطقهای امریکا بود و پیروزی مقاومت در برابر داعش به جهانی شدن آن کمک کرد و در سناریوی تجزیه که در کردستان عراق اجرایی شد موقعیت ایران و متحدانش تثبیت شد. استراتژیهای امریکا برای عرصه داخلی نظیر تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی و یا حمایت از فتنهگران داخلی برای تغییر نظام نیز تنها به استحکام بیشتر نظام اسلامی انجامید.
۲ ـ در ماجرای اخیر و برخورد رژیم عربستان با دولت قانونی لبنان، چند هدف عمده دنبال میشد. محمدسلمان تلاش داشت با تحریک جامعه اهل سنت لبنان علیه حزبالله به جنگ شیعه و سنی در لبنان دامن بزند، فلسطینیان اردوگاه عینالحلوه را علیه حزبالله بشوراند، صهیونیستها را به اقدام نظامی علیه حزبالله به صحنه بکشاند، اما به رغم تصور سعودیها نه تنها این حوادث به وقوع نپیوست، بلکه خویشتنداری سیدحسن نصرالله و تدبیر او در مواجهه با این مسئله سبب شد که حتی بیبیسی نیز بر این نکته تأکید کند که فراخوان فوری سعد حریری به ریاض و اعلام استعفای او با هر نیتی که انجام شده باشد، نتیجهاش تاکنون دلزدگی دوستان عربستان در لبنان بوده و تقویت جایگاه حزبالله، تا آنجا که هم آنانی که در مراسم اربعین شرکت جستند، برای سید حسن نصرالله ندای لبیک سر دادند و هم جوانانی در عشرتکدهها با آواز خواننده رقصیدند که میخواند اگر عربستان بهزور حریری را برنگرداند، سید او را بر میگرداند.
۳ ـ مدیریت و پیشبرد جنگ با داعش و شکست هزیمت آن سبب شد که مقاومت به الگویی نه تنها برای کشورهای مسلمان بلکه به دلیل دفع تهدید داعش، جایگاه ویژهای در میان دیگر ملل جهان پیدا کند، چراکه به رغم سرمایهگذاریها و حمایتهای گذشته و حال امریکا و متحدانش علیه این گروههای تکفیری که هزینههای زیادی را به جهان اسلام، تخریب چندین شهر بزرگ اسلامی، کشته و مجروح شدن و آواره شدن میلیونها نفر تحمیل کردند، توفیق نیروهای مقاومت در سرکوب و از بین بردن آنها نشان از ظرفیت و توانایی نیروهای این جبهه دارد.
۴ ـ راهپیمایی عظیم اربعین نماد دیگری از ظرفیت و بالندگی و عقبه این جبهه است که نشان از سلامت، تحملپذیری و در عین حال آمادگی این جبهه دارد، مقام معظم رهبری در دیدار هفته گذشته مسئولان فرهنگی چند استان در توصیف این راهپیمایی عظیم آن را نشانه گسترش روح مبارزه و مجاهدت در راه خدا و آمادگی برای شهادت، در همه دنیای اسلام دانستند و افزود: حضور این جمعیت عظیم از نقاط مختلف دنیا با وجود تهدیدات تروریستی، پدیدهای عظیم و نشاندهنده اوج گرفتن تفکر مبارزه در راه خدا و آمادگی عمومی و همگانی در این راه است.
۵ـ کارآمدی و تأثیر میدانی نیروهای این جبهه در عرصههای لبنان، سوریه، عراق و ... سبب تمسک امریکاییها و صهیونیستها و سعودیها و حتی اروپاییها به اتخاذ روشهایی برای مهار و البته انحراف آنها از طریق نفوذ و تطمیع برخی چهرهها و نیروهای اثرگذار شده است، تلاش امریکا و عربستان برای ایجاد تفرقه در بیت شیعی عراق، با هدف یافتن میدانی برای نفوذ و مدیریت دولت آینده عراق، سناریوی محمد سلمان برای لبنان و ... نشانگر آن است که آنها هنوز به مدیریت جریانهای داخلی، برای جبران ناکامیها و نفوذ و اثرگذاری برای تغییر در نقطه کانونی این جبهه یعنی ایران اسلامی امیدوارند، اگر چه حضور و هوشیاری نیروهای انقلاب عملاً نقطه کانونی جبهه را مستحکم کرده است.
۶ ـ نتیجه آنکه با توجه به همه تلاشهای نظام سلطه و متحدان آن، جبهه مقاومت با محوریت ایران شکل گرفته و پایگاه گستردهای در میان مسلمانان جهان یافته است، اما به رغم اتهامات آنها نیروهای این جبهه نه تنها تروریست نیستند، بلکه در عین برخورداری از پایگاه مردمی، حامی مستضعفان و محرومین منطقه و واجد گفتمانی برای نجات محرومان و مستضعفان جهان از ذیل سلطه قدرتهای استکباری هستند و عملاً به واقعیتی انکارناپذیر در جهان تبدیل شده که سلطهگران را چارهای جز پذیرش واقعیت آن نیست و در نقطه مقابل سکوی پرشی برای دستیابی به آرمانهای بلند امام (ره) مبتنی بر ارزشهای ناب اسلامی است.