کتابفروشی

قرار است به جای کتاب‌های این فروشگاه‌ها فلافل‌ها جایگزین شوند تا به قول معروف صاحب مغازه دیگر از این به بعد غصه چک‌هایش را نداشته باشد.

گروه فرهنگ و هنر مشرق - کارگرها در حال کار هستند، کتاب‌ها را درون کارتن می‌گذارند، نگاهی از بیرون فروشگاه به داخل می‌اندازم. بی‌آنکه اجازه بگیرم به داخل می‌روم، قفسه‌ها یک به یک در حال خالی شدن است، با وجود اینکه کتاب‌ها جدید است اما به خاطر فعالیت کارگران خاک زیادی روی آنها نشسته و احساس می‌کنی که کتاب‌ها خیلی قدیمی است، یکی از کارگرها با کنجکاوی کتاب‌ها را نگاه می‌کند و ورقی می‌زند و بعد به درون کارتن می‌گذارد.

فروشگاه حدودا 60 متر است، دیوارهای رنگ‌ورو رفته‌اش نشان می‌دهد که مغازه قدیمی است، قبلا که کتاب‌ها درون قفسه بود کوچک‌تر به نظر می‌رسید اما با خالی شدن قفسه‌ها بزرگ‌تر شده، نگاهم مات کتاب‌هایی است که آرام‌آرام به درون کارتن‌ها می‌رود که کارگری با برخورد کارتن کتاب به من، کتاب‌ها را نقش بر زمین می‌کند و در حالی که غر می‌زند که چرا سر راهش ایستاده‌ام کتاب‌ها را جمع می‌کند.

می‌خواهم مدیر فروشگاه را ببینم که کارگرها می‌گویند هنوز نیامده، از کارگری که کتاب‌ها را ورق می‌زد می‌پرسم قرار است کتاب‌ها را کجا ببرند؟ می‌گوید آدرسی که به ما دادند یک انبار است در نزدیکی همین انقلاب. دقیقا همین چند ماه پیش کتاب‌های یک کتابفروشی دیگر را هم به همین انبار بردیم. انگار همه تصمیم گرفته‌اند مغازه‌هایشان را تغییر بدهند. شاید هم حق دارند بالاخره پول در کتاب نیست. مثل من با حسرت کتاب‌ها را نگاه می‌کند و سرش را تکان می‌دهد و کتاب را داخل کارتن می‌گذارد.

قرار است به جای کتاب‌های این فروشگاه‌ها فلافل‌ها جایگزین شوند تا به قول معروف صاحب مغازه دیگر از این به بعد غصه چک‌هایش را نداشته باشد.

این داستان برای بیشتر کتابفروشی‌ها در حال تکرار است؛ غصه تلخی که جایگزین یار مهربان می‌شود ساندویچ و بستنی و آب میوه... .

به اولین کتابفروشی در میدان انقلاب که می‌رسم وارد مغازه می‌شوم. یکی از فروشنده‌ها با چند دانشجو سرگرم است و کتاب‌هایشان را پیدا می‌کند. دو فروشنده دیگر دست‌شان را زیر چانه‌هایشان زده‌اند و بیرون را نگاه می‌کنند.

به سمت‌شان می‌روم و خودم را معرفی می‌کنم و از اوضاع کسب‌وکارشان می‌پرسم. می‌گوید: «معمولی است، اوایل مهر و سال تحصیلی که می‌شود خیلی خوب است. دانشجوها برای خرید کتاب‌هایشان به اینجا می‌آیند. البته دانشجویان ترم اولی! اما خب از ترم‌های بعدی دیگر همین کتاب‌ها را هم نمی‌خرند و به همان جزوه‌ها بسنده می‌کنند. برای همین شاید فروش کتاب برایمان در همین اول سال باشد یا برای کسانی که عشق کتاب هستند به دنبال کتاب‌های غیردرسی می‌گردند.»

از تغییر کاربری کتابفروشی‌ها می‌پرسم که در این چند سال با توجه به فروش کم کتاب بسیار اتفاق افتاده است. می‌گوید: «یادم می‌آید سال گذشته صاحب مغازه آمد و گفت که یک نفر از او خواسته تا مغازه‌اش را واگذار کند و اجاره‌ بهای خوبی هم می‌دهد. انگار می‌خواست کافی شاپ بزند ولی با وجود اجاره خوب قبول نکرد چون معتقد است که کتابفروشی هر چه باشد پولش برکت دارد. اما همه این اعتقاد را ندارند. همین کنار مغازه ما یک کتابفروشی بود اما حالا ساندویچی شده و مشتری‌های زیادی هم دارد.»

از کتابفروشی بیرون می‌آیم و به سمت ساندویچی می‌روم که مشتری‌هایش صف کشیده‌اند و همه صندلی‌های مغازه‌اش پر است. از یکی از فروشنده‌ها سراغ صاحب مغازه را می‌گیرم که می‌گوید: «نیست و معلوم نیست کی بیاید!» می‌گویم: «چند سوال دارم» اما می‌شنوم: «خانم مگر نمی‌بینی چقدر شلوغ است؟! با کسی که پشت صندوق نشسته، صحبت کن.» به سمت صندوق می‌روم، خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم: «از کارتان راضی هستید؟»

می‌گوید: «با این همه مشتری مگر می‌شود ناراضی باشیم.» می‌پرسم: «می‌دانستید که قبل از شما اینجا کتابفروشی بود.» می‌گوید: «بله، خودم کارتن‌های کتاب را بار کامیون کردم! دیگر کسی کتاب نمی‌خرد اما کسی از غذایش نمی‌زند برای همین این مغازه را که در جای مناسبی از خیابان انقلاب است از صاحبش اجاره کردیم.»

نزدیک ظهر است و برای همین مشتریان مغازه بیشتر هم می‌شوند. کتابفروشی‌های کنار مغازه ساندویچی کم‌وبیش مشتری دارند و فروش‌شان هم بیشتر شاید برای لوازم التحریر باشد تا کتاب. به غیر از مغازه‌های خوراکی کتابفروشی‌ها به مغازه‌های فروش قاب یا وسایل تزئینی هم تبدیل می‌شوند.

این مشکل فقط گریبانگیر خیابان انقلاب و فقط تهران نیست.

کتابفروشی‌های خیابان کریم‌خان هم در چند سال گذشته با همین مشکل مواجهند. در شهرستان‌ها هم مشکل نخریدن کتاب بسیار کتابفروش‌ها را اذیت می‌کند تا آنجا که شاهد تعطیل شدن کتابفروشی‌ها هستیم. باید دید در دوره جدید وزارت ارشاد آیا فکری برای کتابفروشی‌ها می‌شود تا دیگر کتابفروشی به فست‌فود و بستنی فروشی تغییر کاربری ندهد؟!

* روزنامه فرهیختگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس