به گزارش مشرق به نقل از برهان ؛ اقتصاد جهان به خصوص آمریکا و اروپا هم اکنون دچار بحران شدید و بی سابقهای شده است که ابعاد آن به مراتب بیش از بحران دهههای گذشته است.
به اذعان اغلب تحلیلگران امروز اقتصاد غرب وارد یک سیکل باطل شده است که به طور متوسط هر دو سال یکبار با بحران جدی روبرو میشود.
با نگاهی به بحرانهای مالی جهانی از سال 1980 تا 2008 متوجه میشویم که در فاصله زمانی مذکور حدود 9 بحران جدی اقتصاد غرب را به چالش کشیده است. یعنی در هر دو سه سال تقریبا یک بحران! وجود و مشاهده 9 بحران در مدت زمان اخیر به راحتی شکست الگوهای غربی و اقتصاد لیبرال را مشهود کرده است.
1. بحران دیون در دهه 80 در امریکای لاتین که از مکزیک آغاز شد.
2. بحران اعتباری ( وام ها و سپرده ها) که در سال 1989- 1991 از آمریکا آغاز شد.
3. حباب ارزش داراییها در ژاپن 1990
4. حمله سودگرانه به ارزها در اروپا 1993-1992
5. بحران اقتصادی مکزیک 1995-1994
6. بحران مالی – بانکی آسیا 1998-1997
7. بحران مالی روسیه 1998
8. بحران اقتصادی آرژانتین 2002-1999
9. بحران در بازارهای پولی – مالی آمریکا و اروپا 2007
در هر حال به نظر می رسد با مرور و آسیب شناسی تک تک بحرانهای فوق میتوان به این نتیجه رسید که ابعاد و دلایل تمام اتفاقات رخ داده در بازارهای مالی – پولی غرب به واسطه تبعیت از اقتصاد لیبرال صورت گرفته است. شما به خوبی میدانید در همین بحران مالی ایالات متحده آمریکا که از سال 2007 آغاز شد و هم اکنون نیز ادامه دارد؛ بنیان های اقتصادی این کشور نیز کاملا نابود گشت.
1. بحران دیون در دهه 80 در امریکای لاتین که از مکزیک آغاز شد.
2. بحران اعتباری ( وام ها و سپرده ها) که در سال 1989- 1991 از آمریکا آغاز شد.
3. حباب ارزش داراییها در ژاپن 1990
4. حمله سودگرانه به ارزها در اروپا 1993-1992
5. بحران اقتصادی مکزیک 1995-1994
6. بحران مالی – بانکی آسیا 1998-1997
7. بحران مالی روسیه 1998
8. بحران اقتصادی آرژانتین 2002-1999
9. بحران در بازارهای پولی – مالی آمریکا و اروپا 2007
در هر حال به نظر می رسد با مرور و آسیب شناسی تک تک بحرانهای فوق میتوان به این نتیجه رسید که ابعاد و دلایل تمام اتفاقات رخ داده در بازارهای مالی – پولی غرب به واسطه تبعیت از اقتصاد لیبرال صورت گرفته است. شما به خوبی میدانید در همین بحران مالی ایالات متحده آمریکا که از سال 2007 آغاز شد و هم اکنون نیز ادامه دارد؛ بنیان های اقتصادی این کشور نیز کاملا نابود گشت.
تحلیلگران غربی نیز به این مساله اذعان دارند که اقتصاد آمریکا و حتی بخشی از کشورهای اروپایی دیگر برای ادامه حیات خود توان ندارند.
بحران که در ایالات متحده در سال 2007 آغاز شد چند دلیل داشت:
الف- عدم وجود مکانیزمهای کنترل در سیستم بازار (ازجمله بانکداری) و سوداگری بیش از حد (ازجمله در بازار نفت)
ب- بحران بازار مسکن
ج- تورم جهانی
د- بی اعتمادی مردم ( به خصوص در آمریکای شمالی) به سیستم اقتصادی و به شرکتها
ه- سیکل بازار و ادوار اقتصادی/ تجاری
و- هزینههای مستقیم و غیر مستقیم جنگ و اثرات آن در اقتصاد آمریکا و جهان
بنابراین آن چه امروز اقتصاد غرب به آن است به گریبان است نتایج اقداماتی است که در گذشته آن را انجام داده است. بدون شک محدود شدن فرصتها و افزایش ریسکهای تجاری در منطقه و جهان از جمله پیامدهای بحرانهای اخیر است.
الف- عدم وجود مکانیزمهای کنترل در سیستم بازار (ازجمله بانکداری) و سوداگری بیش از حد (ازجمله در بازار نفت)
ب- بحران بازار مسکن
ج- تورم جهانی
د- بی اعتمادی مردم ( به خصوص در آمریکای شمالی) به سیستم اقتصادی و به شرکتها
ه- سیکل بازار و ادوار اقتصادی/ تجاری
و- هزینههای مستقیم و غیر مستقیم جنگ و اثرات آن در اقتصاد آمریکا و جهان
بنابراین آن چه امروز اقتصاد غرب به آن است به گریبان است نتایج اقداماتی است که در گذشته آن را انجام داده است. بدون شک محدود شدن فرصتها و افزایش ریسکهای تجاری در منطقه و جهان از جمله پیامدهای بحرانهای اخیر است.
آغاز بحران های مالی از دهه 80 با عنوان سپردهها و وامها رایج شد و هم اکنون در دهه 2000 به اوج خود رسیده است.