کد خبر 778128
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۰
تخم‌مرغ فروش

مرد تخم‌مرغ فروشی که متهم است شریکش را در جریان حادثه‌ای مرموز در چاه ۱۰متری به کام مرگ کشانده‌است، ادعای بی‌گناهی کرد.

به گزارش مشرق، مرد تخم‌مرغ فروشی که متهم است شریکش را در جریان حادثه‌ای مرموز در چاه ۱۰متری به کام مرگ کشانده‌است، ادعای بی‌گناهی کرد. 

رسیدگی به این پرونده از ساعت ۱۷ عصر روز چهارشنبه ۲۲ شهریور ماه امسال با کشف جسد بی‌جان مرد جوانی به نام شاهرخ از چاه ۱۰متری در بزرگراه ستاری حوالی پل صنایع دفاع به دستور قاضی مدیر روستا بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران به جریان افتاد.

بررسی‌ها نشان داد  مرد زخمی لحظاتی قبل به یکی از فوتبالیست‌های تیم راه آهن که در حال برگشت از تمرین فوتبال به خانه‌شان بودند، اطلاع می‌دهد که همراه یکی از دوستانش به نام شاهرخ به داخل چاهی سقوط کرده‌اند، اما او موفق شده خودش را نجات دهد و دوستش همچنان ته چاه گرفتار است.

پس از اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری ۱۳۵ آزادی و عوامل آتش‌نشانی در محل حادثه حاضر می‌شوند، جسد مرد جوان را از ته چاه بیرون می‌آورند. در حالی که مرد زخمی برای مداوا به بیمارستان منتقل شده بود، خانواده شاهرخ به دادسرای امور جنایی تهران رفتند و از مرد زخمی به عنوان مظنون به قتل شکایت کردند. همسر مرد فوت شده ادعا کرد که مرد زخمی با همسرش اختلاف مالی داشته و احتمال می‌دهد او همسرش را به عمد به داخل چاه انداخته باشد.

بدین ترتیب مرد زخمی در بیمارستان تحت نظر قرار گرفت تا اینکه صبح دیروز پس از بهبودی از بیمارستان به دادسرای امور جنایی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت.  

متهم در حالی که در نخستین بازجویی‌ها مدعی بود همراه شاهرخ برای دستشویی به آن محل رفته بودند که ناگهان به داخل چاه سقوط می‌کنند، این بار حرف‌هایش را تغییر داد و در ادعایی گفت که دوستش برای برداشتن ایرانیت به نزدیک چاه رفته که به داخل چاه سقوط می‌کند و او هم وقتی قصد داشته به شاهرخ کمک کند ناگهان به داخل چاه سقوط می‌کند. متهم پس از بازجویی به دستور قاضی محسن مدیر روستا برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. 

گفت‌وگو با متهم 

خودت را معرفی کن‌؟ 

بهرام هستم و ۳۱ سال سن دارم. 

با شاهرخ دوست بودی‌؟ 

بله. من و شاهرخ مدتی است با هم دوست هستیم و این اواخر همکار بودیم. 

چه کاری‌؟ 

شاهرخ وانت پیکان داشت و با هم در کار پخش تخم مرغ بودیم. 

چه مدتی همکار بودید؟ 

از بیست و دوم مردادماه با هم شروع به کارکردیم، اما خیلی طول نکشید و پس از ۱۰ روز بیکار شدیم. 

برای چه؟

من مجرد بودم، اما شاهرخ همسر و سه‌فرزند داشت. وانت متعلق به شاهرخ بود کار سفارش تخم مرغ با من بود. مدتی که گذشت با هم اختلاف حساب پیدا کردیم و ناگزیر شراکتمان هم به هم خورد. 

درباره روز حادثه توضیح بده‌؟

ما هر دو مدتی بود بیکار بودیم تا اینکه روز حادثه شاهرخ به خانه ما آمد و خواست با او بیرون بروم. دو نفری سوار خودروی او شدیم و به داخل خیابان آمدیم که شاهرخ گفت برای سقف وانت‌اش ایرانیت لازم دارد.

از آنجایی که پولی نداشتیم تصمیم گرفتیم ایرانیت روی چاه محل حادثه را برداریم. من کنار خودرو ماندم و شاهرخ به نزدیکی چاه رفت، اما برنگشت.

نگران شدم به نزدیک چاه رفتم که متوجه صدای ناله او از داخل چاه شدم. ایرانیت روی حلقه چاه را که برداشتم ناگهان پایم سر خورد و من هم به داخل چاه افتادم و دوباره ایرانیت روی چاه افتاد.

شاهرخ ناله می‌کرد و می‌گفت به احتمال زیاد قطع نخاع شده‌است و از من خواست تلفنی موضوع را خبر بدهم، اما ته چاه تلفن آنتن نداشت تا اینکه از هوش رفتم. روز بعد وقتی به هوش آمدم از داخل یکی از تونل‌های ته چاه خودم را به چاه دیگری رساندم و خودم را نجات دادم. 

خانواده شاهرخ مدعی هستند که شما با هم اختلاف حساب دارید؟ 

من ۶۰۰ هزار تومان از او طلب داشتم که در این مدت ۱۰ روز کرایه ماشینش را روزی ۶۰ هزار تومان حساب کرد و بی‌حساب شدیم. 

حرف آخر؟

من بی‌گناهم. 

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس