به گزارش مشرق به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، متن سخنان و پرسشو پاسخ صریح دانشجویان به شرح زیر است:
حضور در بین شما ما را به یاد دوران دانشجویی خودمان می اندازد. با اینکه خیلی از آن زمان گذشته اما با دیدن شما گویا همین دیروز بود که در دانشگاه علم و صنعت و در انجمن اسلامی دانشگاه عضو بودیم و انجمن اسلامی عضوی از دفتر تحکیم بود. آن قضایای انقلاب فرهنگی که در آن زمان بود -الان وقت بحثش نیست- اما می خواهم عرض کنم که برای بنده بسیار مسرت بخش است در میان شما بودن و نشاط شما ما را هم سر شوق می آورد .
البته زمانی که اوایل انقلاب ما سخنران دعوت می کردیم، شهید بهشتی وشهید باهنر و حضرت آقا سخنرانان انجمن اسلامی بودند و می خواهم عرض کنم که دانشگاه از چنین جایگاهی برخوردار است که بالاترین مسئولین نظام در محیط دانشگاه حضور داشته باشند و پاسخگوی سوالات آنها باشند تا فضای مناسبی را برای تلاش و تقابل ایجاد کنند. حالا چون اینجا دانشگاه شهید بهشتی است می خواهم عرایضم را با یک خاطره از شهید بهشتی آغاز کنم.
من حدود 21 سالم بود. زمانی که جناب آقای مهدوی کنی وزیر کشور بودند، من فرماندار ارومیه بودم و آن موقع استان آذربایجان غربی خیلی مسائل ومشکلات داشت. از جمله ضد انقلاب غرب کشور که شب ها حمله می کردند. ما رسیدیم خدمت شهید بهشتی که راس قوه قضاییه بودند و درد دل کردیم و ایشان در کمال تواضع حرف های ما را گوش دادند و در آخر جلسه موقع بدرقه در یک حالت اطمینان بخشی به ما فرمودند "مقاوم باشید و استوار" و این جمله آنقدر در ما که جوان 21 ساله بودیم اثر کرد که اگر دو ساعت سخنرانی بود آنقدر اثر نداشت .
خدمت دوستان دانشجو عرض می کنم که اهمیت این گونه جلسات که در جهت افزایش بصیرت می توانیم تلقی کنیم، بسیار مهم است و ما باید ببینیم که نگاه دوست و دشمن به این گونه جلسات چیست و اگر فرض کنیم که بهترین دوست حضرت آقاست و نگاه ایشون به این جلسات چیست؟ ایشان بارها به برپایی این گونه جلسات که در راستای بصیرت افزایی است تاکید کردند و از طرف دیگر به نگاه دشمن توجه کنیم می بینیم که همیشه دشمن به دنبال این است که نیروهای جوان و انقلابی دارای بصیرت نباشند تا بتواند گفتمان خود را غالب کند و ما باید ببینیم که دشمن از چه سخنانی خوشحال می شود و کدام قسمت از حرف های سخنران به کام دشمن خوش می آید و ما باید به این نگاه دشمن به عنوان یک شاخص نگاه کنیم.
به همین ترتیب باید در زمینه احزاب و گروهها ببینیم که از کدام حرف و یا موضع گیری یک حزب و یا یک جریان دشمن خوشحال می شود. این یک نکته کلیدی است که در روایات و قرآن نیز بر آن تاکید شده است و حضرت امام (ره) هم این شاخص را اعلام می کنند که ببینید کجا دشمن از شما تعریف می کند و بدانید که اشتباه عمل کردید و اگر دشمن بدش آمد بدانید که درست عمل کردید.
ما باید بدانیم که امروز دشمن از پایداری بر اصول است که بیزار است. آن چیزی که الان دشمن را ناراحت کرده است پافشاری امت و نظام بر اصول است که باعث شده بیداری اسلامی روز به روز اوج بگیرد و بالا بیاید؛ تا جایی که کشور های منطقه را فراگرفته و امروز به جهان غرب هم برسد و این ها حاصل پافشاری بر گفتمان انقلاب اسلامی است و امروز دشمن از این موضوع در هراس است .این نکته بسیار مهمی است و ما می بینیم که امروز دشمن برای فرافکنی می آید و یک اتهام مضحکی تحت عنوان اتهام ترور سفیر عربستان را مطرح می کند. در مقطعی که دشمن نه تنها در عراق و افغاستان بلکه در شهرهای داخلی خود و تحت عنوان "وال استریت" با جنبش 99 درصدی مردم رو به رو است و در حال شکست است و گفتمان سرمایه داری غرب با شکست کامل رو به رو شده است، در این موقعیت مجبور می شود که یک طراحی را انجام دهد که آنقدر ضعیف است که حتی خود غربی ها هم باور نکردند و با یک جستجو در اینترنت می بینید که بهترین نقدها را کارشناسان غربی بر این سناریوی ترور سفیر عربستان نوشته اند و می گویند که این سناریو چقدرمضحک است! چرا باید ایران هزینه این ترور را به این شکل تقبل کند این در حالی است که تمام اسناد از جمله عضو منافقین بودن و طرف مکزیکی و ارتباطش با سیا کامل در دسترس است . سوال این است که دشمنِ به ظاهر قوی چه بر سرش آمده که سناریویی به این ضعیفی طراحی می کند؟علتش همین پافشاری ملت ایران و امت اسلامی بر اصول و وعده خداست که می فرماید به تحقیق ما پیامبران و آنانی که ایمان آوردند را در این دنیا و در روزی که برای قیامت به پا خیزند یاری خواهیم کرد. و این وعده تخلف ناپذیر الهی است و خداوند در قبال مکر دشمن مکرقوی تر می کند . این ها قاعده های اسلام است و اگر ما این مبانی را بدانیم خودمان تحلیل گر می شویم یعنی معیار و شاخص داریم برای ارزیابی یک حزب یا گروه یا یک سخنران .و می توانیم بفمیم که چه مقدار مبتنی بر اصول حرکت می کند و این نکاتی است که به شدت قابل تامل است .
به نظر می رسد از عواملی که در پیروزی این حرکت ها موثر است صرفا عده و عده این جنبش ها نیست .در نگاه اولیه شاید هیچ کشوری از نظر عده و عده به اندازه آمریکا قوی نباشد، ولی الان آمریکا در داخل کشورش هم با چالش رو به رو است و چرا این کشور پیروز نشده و در قبال ایران بعد از 33 سال هنوز نتوانسته پیروز شود؟ به خاطر این که ملت ایران روی اصول پافشاری کردند و تا روزی که این امت بر اصول و مبانی انقلاب اسلامی پایدار باشند خداوند از مومنین حمایت خواهد کرد و قطعا پیروزی با مومنین است و برعکس آنجایی که ما صرفا به دنبال عده و عده زیاد برویم و فکر کنیم که صرفا عده و عده زیاد است که باعث پیروزی می شود قطعا شکست خواهیم خورد و این در تاریخ کاملا مشهود است. در جنگ حنین جمعیت مسلمین زیاد بود و مغرور شدند به امکانات و تعدادشان. ولی نتوانستند پیروز شوند و اگر یاری خداوند نبود قطعا شکست سختی می خوردند. لذا در قرآن می فرماید که به تحقیق که خداوند در جاهای مختلفی شما را یاری کرده است از جمله روز حنین زمانی که مغرور شدید به کثرت جمعیت تان و نتوانستید کاری کنید زمین با این فراخی برای شما تنگ شد سپس پا به فرار گذاشتید .بعد خداوند برای آنکه مومنین شکست نخورند برایشان سکینه فراهم می کند و دوباره یاریشان می کند و در جنگ های دیگر هم زمانی که مومنین ضعیف بودند به قدرت خدا پی می برند و اقرار می کنند که ضعیف هستند خداوند به آنها پیروزی را هدیه می کند.
در باره جنگ بدر نیز در قرآن آمده است که زمانی که استغاثه کردید به درگاه خداوند ما شما را اجابت کردیم و من با هزار ملائکه گروه گروه شما را یاری کردم و لذا یاری خدا زمانی شامل می شود که ارتباط ما با خدا بیشتر شود.
پس دستور خدا، عمل به تکلیف است و عمل به تکلیف یعنی که اگر ما به آن چه وظیفه مان است عمل کنیم برای ما مفید خواهد بود و اگر عمل نکنیم ضرر خواهد داشت لذا خداوند ما را مامور به انجام تکلیف کرده است نه نتیجه .
در روایات مختلف آمده است که باید به تکلیف عمل کنیم و اگر چنین کنیم نتیجه ظاهری هر چه باشد پیروزی است. لذا در قرآن می فرماید که تو نیستی که تیر می اندازی زمانی که تیر می اندازی این خداست که تیر می اندازد . یعنی تو تکلیفت شرکت در جبهه است و در قبال دشمن مقاومت کردی ولی این که تیر تو به پیشانی دشمن بخورد یا تیر او به قلب تو بخورد با خداست و هر دو برای شما خوب است. یعنی اینکه چه شهید بشوی و چه بکشی برای تو پیروزی است . هرچند از یک جهت شهید شدن پیروزی بالاتر است؛ چرا که اگر در این دنیا بمانی باید امتحان های سخت تری را پس دهی. خیلی از دوستان ما شهید شدند ولی ما هر روز دچار یک بلا یک ابتلا و یک امتحان هستیم و آنها خیالشان راحت است و عند ربهم یرزقون اند . این گونه هست که اگر ما به تکلیف عمل کنیم که سود کردیم و هیچ کس نمی تواند به ما ضرر وارد کند چرا؟ برای اینکه خداوند این دنیا و طبیعت را طوری آفریده است که تنها ضرر از سوی خود انسان به انسان می رسد ولو اینکه بیشترین ظلم ها را به شما بکنند این ها ضرر نیست. بالاترین ظلم دنیا را به امام حسین(ع) کردند .نتیجه چه شد ؟ضرر شد؟ خیر! از حضرت زینب(س) می پرسند که چه دیدی؟ می فرمایند غیر از زیبایی چیزی ندیدم. چرا؟ چون به تکلیف عمل شده و عمل به تکلیف حتما زیبایی است و الهی است.
اگر ما شاخص داشته باشیم، می توانیم به راحتی مسائل را تحلیل کنیم. شاید گفتن شاخص ها آسان باشد، اما در زمان عمل رعایت اش بسیار دشوار است. چه اینکه اگر سخت نبود عده زیادی جهنمی نمی شدند .
یک مثالی را عرض کنم؛ شما خورشید و زمین را در نظر بگیرید، زمانی که زمین ظلمانی است مقصر کیست؟ زمین یا خورشید ؟ خورشید همانطور که نورش تلالو داشت، الان هم دارد اما زمین چرخیده و اگر بخواهد دوباره آن قسمت ظلمانی نورانی شود باید بچرخد.
منظور این است که خداوند متعال رحمتش شامل همه هست. اما انسان ها هستند که با حجاب های خود مانع از دریافت رحمت می شوند. رحمت خدا واسع است و بر هر چیزی شامل می شود. ولی هر موجودی به اندازه خودش از آن بهره مند می شود . ما در زیارت نامه های اهل بیت (ع) می خوانیم که شما ما را می بینید و صدای ما را می شنوید آیا ما هم می توانیم صدای شما را بشنویم؟ بله که می توانیم، اما مانع حجاب نفسانی خودمان است . در زمان غیبت هم برخی از اولیاء خدا به حضور حضرت می رسیدند البته منظورم مدعیان دروغین نیست که ادعای خود را در بوق می کنند. ولی آن چیزی که مانع از دیدار ما می شود خودمان هستم .
البته خداوند بر اساس ظرفیت ها و وسع هر کس تکلیف بر عهده اش می گذارد .
حالا پرسش این است که چگونه عمل به تکلیف بکنیم ؟ بنده عرض می کنم که در تکالیف عبادی یا ما باید مقلد باشیم یا مجتهد. اگر مجتهد بودیم باید خودمان از کتاب و روایات و سنت در یابیم که حکممان و تکلیفمان چیست؟ و اگر مقلد باشیم باید از رساله یکی مراجع تقلید کنیم. ما در اعمال عبادیمان چقدر مراقبیم؟در نمازمان چقدر توجه داریم؟ حتی دائما سعی می کنیم که ارتباطمان با خدا روز به روز بیشتر باشد .اما باید همین دقت و شاید بیشترش را در اعمال اجتماعی مان داشته باشیم .حضرت باقر(ع) در روایتی می فرمایند: اسلام بر 5 رکن است، نماز، زکات، حج، روزه وولایت. اما در چهار رکن اول تخفیف داده شده مثلا اگر نمی توانید نماز را نشسته بخوانید ولی در ولایت تخفیفی نیست و این اهمیت ولایت را می رساند .و در روایت دیگری می گویند که روی هیچ چیزی در اسلام به اندازه ولایت تاکید نشده است. این خیلی مهم است . شاخص ما ولایت است .ولایت چیست اول ولایت خداست بعد ولایت نبی (ص) ، بعد ولایت ائمه اطهار (ع) و امروز ولایت فقیه . ما باید در زمینه تکالیف اجتماعی به ولی فقیه مراجعه کنیم. ولایت مانند روح می ماند در بدن و همه اعمال زیر لوای ولایت معنا می یابد .و انجام اعمال اجتماعی بسیار مهم تر از اعمال فردی است. چراکه امام (ره) می فرمایند حفظ نظام از اوجب واجبات است.
بر همین پایه در جبهه پایداری مصمم هستیم که گفتمانی را داشته باشیم که بر پایه ولایت استوار باشد و این همان گفتمان امام(ره) و رهبری و گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) است. بنابراین دوستان توجه داشته باشند که ما با این نگاه وارد کار سیاسی فرهنگی شدیم و باید این مبنای فعالیت انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم باشد. وقتی ملاک این گفتمان باشد قطع به یقین پیروزی است آنوقت اهمیت این کار کمتر از نماز و روزه نیست .شعارهای ما براساس گفتمان امام عبارت است از عقلانیت، معنویت و عدالت، حول محور ولایت.
این معنویت یعنی که هر کاری می کنیم برای قرب خداوند باشد .
در قران داریم که برخی از مردم هستند که حرفی و زبانی عبادت خدا را می کنند. اگر خیر بهشان برسد خوشحال می شوند و اطمینان پیدا می کنند اما اگر فتنه ای باشد برمی گردند و به خدا و دین پشت می کنند.اینها در دنیا و آخرت زیانکارند و این زیانی مشهود است. بنابراین اگر ما بر اصول پافشاری کنیم مطمئنا پیروز خواهیم بود و ملاک اصولگرایی را باید در عمل رعایت کنبم نه صرفا در گفتار. و اصول گرایی زمانی مشخص می شود که ببینیم در فتنه ها که باید حرف زد چه کسی سکوت می کند ؟ بعضی جاها حرف زدن هزینه دارد باید هزینه را داد برخی مواقع حرف از اسلام زدن هزینه ندارد؛ دم از اسلام زدن آن وقتی که هزینه دارد باید مرد میدان بود .در گفتار اکثرا اصولگرا و مومن اند اما در عمل، در آزمایش ها ریزش ها بیشتر می شود .
از خدا می خواهیم که ما را بر اصول پایدار و استوار قرار دهد .
سوال: روند وحدت اصولگرایان امیدوار کننده به نظر نمی رسد آیا ممکن است به هر حال وحدت شکل بگیرد؟
عرض کنم خدمت شما که واقعا موضوع وحدت خیلی مهم است و برای جبهه پایداری هم بسیار مهم است .اما وحدت شرایط دارد و اسلام می گوید که ما باید حول اصول وحدت داشته باشیم و حبل الهی را چنگ بزنیم و متفرق نشویم. ما با دوستان در حال مذاکره هستیم و این نیست که امیدی نباشد .ما امیدواریم .ولی شما این را در نظر بگیرید اگر اصولگرایان بخواهند یک لیستی بر اساس قرآن و روایت بدهند باید آن هایی که این لیست را می دهند مورد اعتماد مردم باشند و اثبات کرده باشند که بر اصول پافشاری دارند. در فتنه امتحان درستی داده باشند و نمره قبولی داشته باشند .حال با هر نمره ای باشد ایراد ندارد اما رفوزه نشده باشد. البته هرکس که مقامش بالاتر است انتظار از او بیشتر است که در فتنه روشنگری کند. ورود افرادی در این لیست که باعث می شود که حزب اللهی ها به این لیست اعتماد نکنند عقلانی نیست. این یکی از شاخص های مکتب امام است. لذا موضوع اول جلب اعتماد مردم مخصوصا امت حزب الله است .
موضوع دوم این است که در مدل 6+5 در انتخابات مجلس قبل، توصیه هایی شد که اصولگرایان به غیر از لیست جبهه متحد لیست دیگری ندهند ولی بعضی ها در این امتحان هم رفوزه شدند ولیست دیگری دادند تحت عنوان اصولگرایان فراگیر! هرچند که افرادی را که صرفا در این لیست داده بودند نفرات بعد از شصتم شدند! حالا خیلی غیر منطقی است اینبار هم بیاییم آن رفوزه شدگان و متخلفین را -جای تنبیه- به عنوان تشویق در راس وحدت قرار بدهیم!
سومین استدلال ما این است که حضرت آقا می فرمایند مسئولین قوا دخالت نکند و به مردم احترام بگذارند و احترام انتخابات را حفظ کنند. حال ما بیاییم ونماینده یکی از سران سه قوه را جمع تصمیم گیران ائتلاف داشته باشیم؟ آیا این از شرایط اصولگرایی است؟ و آیا با فرمایش حضرت آقا تطابق دارد؟ جایی دیگر می فرمایند به مراکز قدرت و ثروت متصل نباشد. حال این نکته فقط شامل آن ثروتمند داخل شهرستان است که با پول می خواهد کسی را نماینده کند یا شامل بقیه که قدرت و ثروت عمومی را در دست دارند و می توانند از آن استفاده کنند و در کل نظام تاثیرگذار باشند هم می شود؟ آیا اگر کسی قدرت و پول و امکانات ستاد داشت این دلیل خوبی است که نماینده در مرکزیت وحدت اصولگرایان داشته باشد. این با منطق اصول گرایی جور در می آید؟ نظر ما این بوده که آن چیزی که به عنوان منشور اصول گرایی تصویب کردند را عمل کنیم و اگر این را عمل نکنیم مردم اعتماد نمی کنند و آن هایی هم که در میان اینها خوب هستند هم به آتش بقیه می سوزند. هر چند که در این میان ما برادران اصول گرایی داریم که مومن و حزب اللهی هستند و ما با آن ها وحدت داریم . ولی در عین حال فردی در این میان هست که در فتنه طوری عمل کرده است که نه تنها باعث شفافیت نشده، بلکه با دو پهلو عمل کردن ها و بعضا حمایت از جریان درون فتنه، آب در آسیاب دشمن ریخته است. همانطور که حضرت آقا فرمودند برخی با سکوت و یکی به نعل و یکی به میخ زند هایشان کمک به فتنه کردند . همین چند روز پیش خانم کیلینتون می گوید ما در انتخابات 88 در ایران در ارتباط با جریان فتنه طوری عمل کردیم که کسی متوجه نشود که آمریکا پشت قضیه فتنه است .صریحتر از اعتراف خانم کلینتون چه سندی می خواهید؟
حالا یک برادری بیاید بگوید که این بنده خدا تصور می کرده که دعوا بین احمدی نژاد و موسوی است بعدا فهمید که دعوا بین انقلاب و ضد انقلاب است وخب خوب شد فهمید اما آیا می توان این فرد را در مرکز وحدت قرار بدهیم؟ نمی گوییم از اصولگرایی خارج شده است می گوییم توبه کرد و برگشت اما نباید جبران کند؟ جبرانش جایزه دادن بهشه؟ ما در واقع اگر بگوییم در لیست نهایی جبهه اصولگرایان این تعداد از جبهه پایداری باشد آن وقت ما می شدیم سهم خواه. ما هرگز چنین حرفی را نزدیم. ما می گوییم ملاک ارزش ها باشد . نقل قولی کردند از یکی از بزرگان در جمع همین دوستان اصولگرا و اشاره ای داشتند که امثال آقای پناهیان بروند مجلس. برای ما این ملاک ها مهم است. متاسفانه همین موضوع را از بزرگان نقل نمی کنند ولی چیزایی که از بزرگان نیست را روایت می کنند. البته آقای پناهیان از اعضای جبهه پایداری نیست و در کل این جبهه عضو ثبت نامی ندارد همه آنهایی که این شاخص های مکتب امام را قبول دارند ما عضو جبهه پایداری می دانیم .و دست صمیمیت را به سمتشان دراز می کنیم . و امید هست که دوستان به نکاتی که در منشور گفته اند عمل کنند ضمن اینکه ما معتقدیم که ملاک فرمایشات مقام معظم رهبری است لذا جبهه پایداری بر یان اساس است است که نه می گوید لیستی می دهیم و نه می گوید لیست نمی دهیم بلکه مترصد فرمایشات مقام معظم رهبری است تا مطابق تکلیف عمل کند.
سوال: زمانی که اصلاح طلبان روی کار بودند و با شکست رو به رو شدند برای این بود که لیست های متفاوت داند و به وحدت نرسیدند و عدم وحدت جریان اصول گرایان را هم تهدید می کند و می خواستم بدانم که علت عدم وحدت چیست ؟ و عامل اصلی این جمع نشدن اصولگرایان کیست؟ مقصر اصلی جبهه پایداری است یا 8+7 ؟مشکل اصلی کجاست؟ فرق شاخص های مطرح شده بین دو جریان جبهه پایداری و 8+7 که به عنوان جریانات اصول گرا مطرح شده اند چیست؟ افرادی مثل علی مطهری و قالیباف و مشایی و احمدی نژاد را جز اصولگراین می دانید یا نه؟ گفتمان اصلی جبهه پایداری چیست؟ آیا جبهه پایداری می خواهد برای شهرستان ها نیز لیست بدهد یا خیر؟ به نظر می آید جبهه پایداری به مسائل و افراد صفر و یکی نگاه می کند آیا شما افراد معمولی تر را هم جز اصولگراین می دانید یا نه؟
پاسخ: در کل الآن گروههای مختلف اختلافاتشون با جبهه را زیاد مطرح می کنند اما این بدین معنا نیست که اشتراکات هم کم باشد. الان بعضی ها نگاهشان صرفا انتخاباتی است لذا بیشتر به اختلاف ها دامن می زنند و اشتراکات را نمی بینند و اگر نگاهمان را عوض کنیم و به این دید نگاه کنیم که جبهه پایداری صرفا برای انتخابات تشکیل نشده است می توان اشتراکات زیادی را مشاهده کرد.در اصل جبهه پایداری برای بسط گفتمان انقلاب اسلامی و استمرار گفتمان سوم تیر تشکیل شده است بنابراین این که فرمودید فرق شاخصهای جبهه پایداری با 8+7 چیه ؟ باید بگویم که فرقی ندارند و فرق در نحوه عمل به شاخص هاست ما همان منشور 8+7 را قبول داریم هرچند قابل ارتقاء هم هست. اینکه فرمودند که در شهرستان ها یا تهران لیست می دهید یا نه باید بگویم که تصمیم قطعی گرفته نشده علتش این است که آن ملاحظاتی که وجود دارد ما را مجبور می کند که به نفع گفتمان تصمیم بگیریم نه به نفع افراد و احزاب. وحدتی که حول گفتمان باشد پایدار است و وحدتی که حول افراد و قدرت باشد پایدار نیست لذا اگر ما گفتمان را بگیریم احدی الحسنین می شود .
سال 76 چه شد؟ همه اصول گرایان آمدند و از آقای ناطق نوری حمایت کردند. بنده هم کار و زندگیم را رها کردم و رفتم در استان مان و مسئول ستاد ایشان شدم. و همه اصولگرایان آمدند در صحنه و از ایشان دفاع کردند . نتیجه چه شد؟ اصولگراها پیروز نشدند. چرا؟ چون مردم و حزب الله خاطره خوبی از دوران سازندگی نداشتند و آقای ناطق گفتند که من راه آقای هاشمی را ادامه می دهم . و مردم به کسی که غیر از این حرف را زد اعتماد کردند. در سال 84 آمدند و آقای لاریجانی را کاندیدای خود معرفی کردند. آقای لاریجانی فرد آخر کاندیداهای اصولگرایان شد.این تجارب را نباید از دست بدهیم. هرچند که در آن زمان همه به تکلیفمان عمل می کردیم و اعتقاد بر این بود که باید از آقای ناطق حمایت کنیم و این کار را کردیم. ولی خداوند بهتر از ما خیر ما را می دانند. اگر آقای ناطق رای می آوردند در فضای اصولگرایان راه آقای هاشمی را ادامه می داد دیگر جایی نمی ماند برای گفتمان سوم تیر.این ها ارزش مند است و شاخص های ما فرمایشات حضرت آقاست .
ما در سال 76 در ظاهر شکست خوردیم اما بعدا فهمیدیم که این ها همه به نفع گفتمان انقلاب بوده است. چون اگر به تکلیف عمل کنیم خداوند یاری می کند.
ما هر کسی که با این شاخص ها هماهنگی دارد و به آنها عمل می کند را اصولگرا می دانیم. نه فقط در گفتار بلکه در عمل . ما صفر و صدی نگاه نمی کنیم و لذا نمی گوییم آقای نبی حبیبی یا آقای عسگر اولادی اصولگرا نیستند این آقای عسگراولادی کسی است که در مشهد می گوید آقای هاشمی مجتهد سیاسی است یعنی در مسائل سیاسی به رای خود عمل می کند این در حالی است که همه باید تابع فرامین حضرت آقا باشند. اما ما باز هم این فرد را خارج از اصولگراها نمی دانیم. بلکه معتقدیم این افراد با همه این ، در فتنه یکی به نعل و یکی به میخ نزدند، بلکه در حد وسعشان حرف زدند و ما از هرکسی به اندازه وسعشون انتظار داریم واما در برخی از افراد که وسعشون بالا بوده و در حد کاندیداتوری ریاست جمهوری بودند انتظار داشتیم که در روز اول می آمدند و اعلام موضع می کردند. آقای احمدی نژاد تا زمانی که پیرو رهبری باشند و ولایت پذیر جزو اصول گرایان هستند در غیر این صورت ما با هیچ کس عهد اخوت نبسته ایم همچنانکه هرچند که براساس شاخص رهبری از عدالت محوری و استکبار ستیزی و خدمت به محرومین دولت حمایت می کنیم ولی آنجایی که احساس کنیم فرمایش رهبری روی زمین مانده نه تنها حمایت نمی کنیم بلکه مقابله می کنیم زیرا افراد برای ما پرچم و شاخص نیستند .
ما با همه این آقایان رفیق هستیم با آقای احمدی نژاد 34 سال دوست هستیم و 26 سال پیش هم همراه با آقای لاریجانی هردو معاون وزیر یک وزارتخانه و با هم دوست بوده و هستیم. ولی نمی توانیم از عملکرد ایشان در جریان فتنه دفاع بکنیم.
سوال :به نظر می آید شما مدعی حرفی هستید که خودتان بهش عمل نکردید اگر شما هم جز ساکتین فتنه و انحراف نبودید چرا حضرت آقا فرمودند این عمار؟ شما می گویید که ما انتخاباتی نیستیم پس برای چی در این زمان حساس که کشور به وحدت نیاز دارد وارد میدان شدید؟
این بحث ساکتین انحراف را مردودین فتنه اعلام کردند و بروید سایتها را بخوانید متوجه می شوید که چه کسانی برای اولین بار این بحث را مطرح کردند. کسانی که خودشان برای جریان فتنه شهید سازی می کردند و در ختم انسان زنده شرکت کردند و مردود شده بودند . من چند مورد از این مقابله با انحراف را که در رسانه منتشر شده را بیان می کنم.
اولین بار چک هایی که از طرف دولت داده می شد به نماینده ها برای خرج کردن در حوزه های انتخابیه خود .این نمایند های فراکسیون انقلاب و اعضای موسس جبهه پایداری بودند که سیلی زدند به گوش فردی که از طرف دولت این چک ها را می داد و گفت این با گفتمان سوم تیر مغایرت دارد. البته دولت از آن بنده خدا شکایت کرد و او هم رفت دادگاه و به دیه محکوم شد (منظورم آقای دکتر زارعی است ). در جریان دولت نهم بیشترین مقابله را با جریان انحراف باز همین دوستان که این گفتمان را قبول داشتند، داشتند. برخی چرا شهادت امثال آقای صفار درباره این که این جریان هیچ ارتباطی به جریان انحراف را ندارد کتمان می کنند. حضور امثال آقای لنکرانی را در جبهه پایداری نادیده می گیرند. شما از کسانی که با افراد درون دولت در ارتباط هستند بپرسید آیا اینهایی که ادعای این را دارند که در مقابل جریان انحرافی ایستاده اند و حتی قائم مقام یکی از احزاب معروف شان که با سفارش دوستان به دولت آمده و حتی یک کلام هم علیه انحراف موضع گیری نکرده از همون بنده خدا بپرسید، دوستان جبهه پایداری در دولت دهم چقدر مقابل انحراف ایستادند؟ بپرسید در دولت زمانی که دفاع از مکتب ایرانی و منشور کوروش شد چه کسانی بعد از دفاع دیگران و صحبت درباره این موضوع، کد آوردند از صحیفه نور حضرت امام ؟ که این مکتب ایران مورد نقد حضرت امام است . این ها برادران جبهه پایداری بودند و مواضع ما نسبت به انحراف کاملا روشن است. مواضع ما نسبت این چیز ها روشن است. البته مثل برخی دنبال این نیستیم که هر چیزی مثبتی در دولت هست را بکوبیم و همه منفی ها را بزرگ کنیم این ها زمانی که حضرت آقا از دولت حمایت می کردند هم دولت را می کوبیدند .ما مرز بندی مشخص با جریان فتنه و انحراف داریم و مرز دیگرمان فرامین رهبری است. این که می فرمایند که ما ساکتین هستیم بیشتر به جک شبیه است. آقای مصباح که موید این جریان است و به عنوان کسی که اولین تشخیص دهنده انحرافات بودند چطور می توانند از این دوستان که با ایشان در ارتباطتند مطلع نباشد ؟ بنابراین این موضوع کاملا شفاف است و اگر لازم باشد مواردی که رسانه ای هم نیست را بیان کنم و شما برید تحقیق کنید .
ما ساکتین فتنه بودیم؟ من که وزیر کشور بودم. در وزارت کشور جزو راس مقابله با جریان فتنه بودیم من که آمدم در تلویزیون و گفتو گوی ویژه خبری و دلایل متقن برای رد تقلب آوردم و همه استدلال ها را با منطق رد کردم. از شما سوال کننده محترم عجیب است. ما افتخارمان این است که از زمانی که انقلاب شده تا به امروز در سایه ولایت قرار داشته ایم.
گفتمان جبهه پایداری گفتمان جدیدی نیست. همین فرمایشات حضرت امام و مقام معظم رهبری و گفتمان اسلام ناب است ولی اینکه ما تشریح بکینم و تعریف بکنیم ما در شرف این کار هستیم و در حال تبیین گفتمان و شعارها هستیم .
سوال: اگر بخواهیم انتخابات پرشور باشد باید از تک صدایی بودن جلوگیری کرد حال شما معتقد هستید که این دو قطبی بودن انتخابات با حضور اصلاح طلبها باید شکل بگیرد یا از میان خود اصولگرایان این چد صدایی شنیده شود؟
ما اعتقادمان بر این است که باید در انتخابات چند شاخص و هدف را باید دنبال کنیم از جمله انتخابات مساله اول از همه حضور حداکثری است ما از هر اقدامی که باعث حضور حداکثری شود حمایت می کنیم ولی این به این معنا نیست که برای شورای نگهبان تایین تکلیف کنیم. بنا براین نظام و قوانین سرجایش محفوظ است. با رعایت ساختار نظام ما معتقد به حضور حداکثری هستیم و معتقدیم هرچقدر در چهارچوب نظام تنوع باشد این به نفع نظام است.
محصولی در پاسخ به سوال دیگری گفت:
تبعیت محض از ولایت بدین معنا که افراد نمره بیست از بیست بگیرند، نیست. بلکه نظر ما در گردنه هاست برخی از افراد از گروههای مختلف را با وجود ضعف ها در دایره اصولگرایی می بینیم و قبول داریم منظور از تبعیت محض نمره بیست نیست بلکه نمره بیست برای اولیا و معصومین است. اینکه ادعای بیجایی است اما مهم در فتنه ها و گردنه ها است جاهایی که اگر تبعیت نکنی مردود می شوی. آنجا مد نظر ما و ملاک ماست. ممکن است فردی نمازش همیشه اول وقت باشد و دیگری آخر وقت هر دو به تکلیف عمل کردند اما هر کدام جایگاه خود را در درگاه خداوند خواهند داشت .
در باره موضوعی که فرمودید آقای کوچک زاده با طرح نظارت بر مجلس مخالفت کرده باید بگویم که فضاسازی شرعا صحیح نیست. شما بروید ببنید دلیل مخالفت چه بوده؟ نظر ایشان این بوده که نظارت باید بیشتر از این ها باشد و این نظارت ضعیف است .اقای حسینیان هم در مصاحبه اخیرشان توضیح دادند که موضوع آنگونه که طرح شده نبوده و ایشان از حضرت آقا تبعیت کامل دارند. درباره وحدت هم که می فرمایید باید بگویم این هم دلیل دیگری است بر حقانیت دوستان ما یعنی گفتمان. همین چند سال پیش که فراکسیون انقلاب نزد آقا می روند ایشان در همان دیدار این جملات را می فرمایند که شما پافشاری می کنید؛ هزینه دارد. ممکن است به شما حرف هایی بگویند بگذارید بگویند. خوب است که ما انصاف داشته باشیم.برخی ها را که در بیانات عمومی حضرت آقا مورد عتاب قرار گرفته اند را ما بیاوریم و از آن دفاع کنیم و بعدا حزب اللهی ترین ها را نکوهش کنیم .ما از طرفی می گوییم که دامنه را باز کنید آنقدر باز می کنیم که از این طرف مقاومین در برابر فتنه را بیرون می اندازیم. این کجایش با اصولگرایی تطبیق دارد ؟الان دشمن از کدام گفتمان و گروه خوشش می آید؟ دوستانی که در فراکسیون انقلاب بودند هم اگر روزی اشتباه کنند ما به صرف حضور در جبهه ازایشان حمایت نمی کنیم و مساله را به آنها گوشزد خواهیم کرد. اگر بنای بر حمایت بی منطق و اصول باشد، آقای احمدی نژاد از بقیه به ما نزیکتر بوده است.علت این فاصله الان همین پافشاری بر گفتمان انقلاب اسلامی است .