به گزارش مشرق، در قسمت نخست نکتهنگاری درخصوص حملات تروریستی تهران، به اهمیت نقش مدافعان حرم از یکسو و موضوع عدم انزوای ایران در سطح بینالمللی بهواسطهی پیامهای تسلیت و همدردی که از ناحیهی کشورهای مختلف روانه ایران میشد از دیگر سو، اشاره شد. در این یادداشت نیز به برخی از نکات پیرامون حادثهی تروریستی تهران اشاره خواهد شد.
۱. رسوایی عربستان سعودی
یکی از مهمترین نکاتی که در پرتو حملات تروریستی تهران رخ نمایانده است، مسئلهی کینه و عقدهای بود که دولت سعودی نسبتبه ایران و ایرانیان داشته است و در ماجرای این حمله، این کینه خود را به نمایش عمومی گذاشت.
دو اظهارنظر جنجالی درخصوص ایران از سوی مقامات سعودی:
نخست) عادل الجبیر
وزیر خارجهی عربستان سعودی، سهشنبه ۱۶ خرداد، یک روز پیش از حملات تروریستی تهران، در جمع خبرنگاران در پاریس، ایران را تهدید کرد. به اعلام شبکهی «العربیه»، وی با نادیده گرفتن اسناد موجود از حمایتهای ریاض از داعش و سایر گروههای تروریستی (مانند اذعان وزارت خارجهی آمریکا در سال ۲۰۰۹ به اینکه عربستان حامی تروریستهاست)، ادعا کرد: «ایران حامی نخست تروریسم در جهان است و در امور کشورهای همسایهاش نیز دخالت و از گروههای افراطی در منطقه حمایت میکند. همچنین این کشور میزبان سران القاعده و سایر سرکردههای گروههای تروریستی است و سیاست اتخاذی دولت ایران نیز کاملاً از نظر ما مردود است.» درحالیکه پرشمارترین جمیعت تروریستها در عراق و سوریه ملیت سعودی دارند، الجبیر افزود: «رژیم ایران طی ۳۷ سال، به ۱۲ سفارت حمله کرده است و در رتبهی نخست تولید بمبها و مواد منفجرهای است که تاکنون هزاران کشته بههمراه داشته است. ایران بیش از نود درصد مواد منفجره را تولید و در میان گروههای تروریستی توزیع کرده است.»
وی در ادامهی اتهامزنی به ایران گفت: «تهران مسئول حوادث جاری در منطقه و پیامدهای آن است. ایران کشوری است که برای ترور دیپلماتها برنامهریزی میکند و حقوق بینالملل را نادیده میگیرد و مفاد آن را نقض میکند. ایران باید به حقوق بینالملل احترام بگذارد تا به یک دولت عادی تبدیل شود. این کشور باید بهدلیل دخالتهایش در امور منطقه و حمایتش از گروههای تروریستی و افراطی مجازات شود.»[۱]
دوم) محمدبنسلمان
جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان گفته بود: «سننقل المعرکه إلی إیران» (نبرد را به داخل ایران خواهیم کشاند). وی در روز دوازدهم اردیبهشت یک ماه قبل از حملهی تهران طی یک کنفرانس خبری مدعی شده بود که کشورش هدف ایران است و تهران قصد رسیدن به مکه را دارد. بنابراین عربستان منتظر نمیماند که جنگ داخل کشورش باشد، بلکه آن را به ایران منتقل میکند. بنسلمان گفت: «ما میدانیم که هدف اصلی رژیم ایرانیم. رسیدن به قبلهی مسلمانان هدف اصلی رژیم ایران است. ما منتظر نخواهیم شد که جنگ در عربستان دربگیرد، بلکه تلاش خواهیم کرد که جنگ نزد خودشان در ایران باشد، نه در عربستان.»[۲]
این دو اظهارنظر بیشترین توجهات را در حملهی تهران به خود جلب کرده بود؛ بهگونهای که بسیاری از مردم معتقد بودند که پشت این جنایت، سعودی قرار دارد. بهعبارتی اگر تا پیش از این تحلیلها بر سر کاهش تنش با سعودی از سوی برخی از تحلیلگران و نیز جریانات سیاسی داخل کشور مطرح میشد، با اظهار این سخنان توسط مقامات سعودی، تشت رسوایی دولت سعودی پیش همهی مردم ایران ریخت. با ارتکاب این حمله بود که بسیاری انگیزهی عربستان در فاجعهی منا، فرودگاه جده و... را بهخوبی متوجه شدند و میزان دلخوری و نفرت مردم از رژیم سعودی در جریان این حمله به حد اعلای خود رسید.
۲. انزوای ایدئولوژیک و عملی ترامپ
در جریان حمله به مجلس، دولت آمریکا تنها به یک اظهارنظر کفایت کرد که آن نیز موجبات تنفر مردم نسبتبه دولت ترامپ را فراهم کرد و همچنین انتقادات بسیاری از آمریکاییها را بهدنبال داشت. دونالد ترامپ در جریان این حمله بیان داشت: «ما بهخاطر قربانیان حادثهی تروریستی در تهران ابراز تأسف کرده و همچنین به همهی مردم ایران که با این زمان سخت و دشوار روبهرو شدهاند، همدردی میکنیم. ما تأکید میکنیم که کشورهای حامی تروریسم ممکن است خودشان قربانیان بدی و خشمی باشند که خودشان زاییدهاند.» این موضوع سبب شد تا مردم ایران یک بار دیگر نوع مناسبات مطلوب آمریکا و ایران را از منظر آمریکاییها در ذهن خود بپرورانند.
در زیر به برخی از واکنشها به این اقدام ترامپ اشاره میشود:
نخست) ریچارد هاس
رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و مشاور ارشد پیشین وزیر امور خارجهی آمریکا که پیش از انتشار پیام ترامپ با انتشار پیامی در صفحهی توئیتر خود خطاب به رئیسجمهور آمریکا نوشته بود: «اگر قرار باشد محکوم کردن تروریسم معنی داشته باشد، نباید این کار بهصورت گزینشی انجام شود.
حوادث تهران نیز باید مثل اروپا محکوم شود.»[۳] بعد از انتشار پیام ترامپ عنوان داشت: «بیانیهی کاخ سفید دربارهی حملات تروریستی در ایران که بعد از ابراز همدردی میگوید ایران سزاوار این حمله است، در واقع نتیجهی تدوین متن بدون یک دستورالعمل هوشمندانه توسط یک تیم چنددسته و متفرق است. برخی از خبرنگاران و روزنامهنگاران باید پرده از فرایند و سیاست پشت این بیانیهی مخدوش کاخ سفید دربارهی اقدامات تروریستی در ایران بردارند.»[۴]
دوم) اندیشکدهی شورای روابط خارجی اروپا
«اندیشکدهی شورای روابط خارجی اروپا» نیز در این خصوص در گزارشی اظهار داشت: «اقدام آمریکا در کل حتی بیاحترامی به ایرانیانی بود که بسیاری از آنها برای ابراز همدردی با مردم آمریکا در ماجرای یازده سپتامبر شمع روشن کردند.» نویسنده تصویب تحریمهای جدید علیه ایران در سنای آمریکا را موجب بغرنج شدن بیشتر اجرای برجام برشمرد و نوشت: «کاخ سفید و سنا زمان نامناسبی را برای سنجش ایران و مردم این کشور برگزیدند.
این پیام میتوانست متمرکز بر تهدیدهای دوجانبهی داعش علیه دو کشور باشد.» در ادامهی این گزارش آمده است: «پیام خصومت ترامپ با ایران در واقع با سفر اخیر او به خاورمیانه شکل گرفت و او بهجای ترغیب به برقراری ثبات و گفتوگو، با عربستان و اسرائیل، دشمنان منطقهای ایران، همگام شد.»[۵]
سوم) پایگاه تحلیلی آلترنت
همچنین پایگاه تحلیلی «آلترنت» در یادداشتی به قلم جفرسون مورلی، که در پایگاه تحلیلی «سالن» نیز منتشر شد، گزارش کرد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با نوع واکنش به حملهی تروریستی تهران، در واقع آمریکا را با تکفیریهای داعش همردیف کرد. این تحلیلگر سپس اینگونه نوشت که شاید رئیسجمهور آمریکا خالی از اخلاق و وجدان باشد، اما پیام سیاسی وی منسجم بود و این مطلب را بیان کرد: «از همپیمانان سعودی که در جنگ با ایران هستند، انتقاد نکنید و دستکم نام آن را به زبان نیاورید.»[۶]
بهطور کلی این واکنش آمریکاییها در پی خبر حمله به مجلس و حرم امام، هرچند شوکهکننده و بهتآور است، اما علامتی از پیروزی بر تروریسم در سطح منطقه است. این موضوع نشان میدهد که رویارویی ایران و آمریکا در مورد داعش کاملاً بهصورت تقابلی است: آمریکا در کنار داعش و ایران در مقابل آن. این آخرین نفسهای تروریسم است که در حال جان دادن در منطقه است. ایران هزینهی آن چیزی را میدهد که دفاع از حریم مرزهایش نام گرفته است. اما چهکسانی بهدنبال بار کردن هزینه به ایران هستند؟
بیشک آمریکا. به چند روز پیش و یک انتصاب حساس در آمریکا برگردیم. مایکل دی آندریا، مسئول جدید میز عملیات ایران در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکاست که پیشتر با ازدواج با زنی مسلمان بهظاهر به اسلام گرویده و بهدلیل شخصیت پیچیدهی امنیتی که دارد، به شاهزادهی تاریکی مشهور است.
او مسئول شهادت شهید عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ است. انتصاب او بهعنوان مسئول عملیات ایران نشان میدهد آمریکا به دنبال عملیات جاسوسی و اطلاعاتی شدید علیه ایران است. متیو روزنبرگ و ادم گلدمن در «نیویورکتایمز» مینویسند: «ایران یکی از دشوارترین هدفهای سیآیای بوده است. سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا دسترسی بسیار محدودی به ایران دارد و سازمانهای اطلاعاتی ایران نزدیک به چهار دهه کوشیدهاند تا با عملیات جاسوسی و مخفی آمریکا مقابله کنند.»
تقارن مسئلهی حمله به پارلمان و حرم امام با انتصاب این فرد به مسئولیت جدید ضدایرانی، بههمراه واکنش بسیار نفرتانگیز دونالد ترامپ، مسائلی است که نیازمند اطلاعات بیشتری خواهد بود، اما تا همین حد که مشکل از آمریکا ناشی میشود، تردیدی نیست.
بهعبارتی برخلاف ایدهی عمومی که نوک پیکان اتهامات عربستان سعودی است و همچنین این ایده که بهدلیل سخنان پسر شاه سعودی و وزیر خارجهی این کشور، آمران این حمله سعودیها هستند، انگشت اتهامات بهسوی آمریکاست. عربستان ممکن است در حوزهی عاملان حمله نقش داشته باشد، اما آمر به این امر آمریکاییهاست.
بهدلیل اتفاقات پیشآمده در منطقه و ماجراجوییهای عربستان در منطقه، تهدید قطر و تحریم این کشور به بهانهی عدم موضعگیری در برابر ایران، تلاش این کشور برای اعمال همهپرسی در کردستان عراق برای تحت فشار قرار دادن حکومت مرکزی مورد حمایت ایران در این کشور، ملاقات هفتهی گذشتهی ترامپ با مقامات سعودی و روانه کردن موجهای ایرانهراسی توسط سعودی در نشستهای پیدرپی و نهایتاً بهدلیل مواضع وزیر خارجهی عربستان و جانشین ولیعهد این کشور که اولی گفته بود ایران باید بهدلیل مواضع منطقهای خود تنبیه شود و دومی هم گفته بود که جنگ را به داخل ایران خواهد کشاند، ذهن مردم بهصورت خودکار بهسمت عربستان سعودی روانه شده است.
اما به نظر نمیرسد ماجرای تروریستی دیروز تهران به اینجا ختم شود، نوع مواضع دونالد ترامپ و بیانیهی کاخ سفید از یک سو و مسئلهی بررسی اعمال تحریمها که با ۹۲ رأی مثبت در سنای آمریکا رأی آورد بههمراه انتصاب آیتالله مایک همهوهمه نشان میدهد که آمریکا گیوههای خود را برکشیده تا ایران را بهصورت سخت مهار کند. محدود کردن این تهدید به عربستان، انحراف افکار است. انگشت اتهامات بهسمت آمریکاست.
۳. پذیرش ایدهی دفاع از مرزها در فراسوی مرزها
موضوع دیگری که در پرتو این حمله میتوان بهعنوان نکتهی قابل اهمیت به آن اشاره کرد، پذیرش ایدهی دفاع از مرزهای کشور در فراسوی مرزهاست. به این تحلیل که در وبسایت اصلاحطلب «عصر ایران» منتشر شده است، دقت کنید: «در پی حوادث تروریستی تهران، عدهای زبان به انتقاد گشودهاند که پس چه شد آن امنیتی که میگفتید؟
و مگر نه این است که میگفتید در سوریه میجنگید تا در ایران امنیت داشته باشیم؟ و نظایر اینها. اگر بخواهیم منصفانه در اینباره سخن بگوییم، باید تصریح کنیم که ایران همچنان امنترین کشور منطقه است؛ آنهم در شرایطی که سالهاست مستقیم و غیرمستقیم علیه داعش میجنگد. گذشته از این، حوادث تروریستی تهران نشان داد که سیاست بردن خط مقدم نبرد با تروریسم به خارج از مرزها، کاملاً اصولی بوده است.
اگر ایران صدها کیلومتر دورتر از مرزهایش با تروریستها نمیجنگید، حملهی تروریستها نه اتفاقی نادر در دو نقطهی تهران، که رویدادی عادی در سراسر کشور میشد.
به این فکر کنید که ایران دسترویدست میگذاشت و به عراق و سوریه در مقابله با داعش کمک نمیکرد و با سقوط این دو کشور، دوله الاسلامیه فی العراق و الشام در آنسوی مرزهای غربی ایران شکل میگرفت و ما با کشور غاصب داعش همسایه میشدیم. آنگاه آیا داعش به تهران پیام میداد که بیایید حسن همجواری را رعایت کنیم یا آنکه در اندیشهی تشکیل دولت الاسلامیه فی ولایه الخوراسان بود؟ (داعش ایران را ولایت خوراسان/خراسان مینامد.)
حادثهی تهران مهر تأییدی است بر اینکه اولاً باید مبارزه با تروریسم را تقویت کرد و ثانیاً هرچه خط مقدم این مبارزه دورتر از ایران باشد، مردم ایران در امنیت بیشتری خواهند زیست.»[۷]
۴. کالای مهم و کمیاب امنیت در منطقهی آشوب
علیرغم تأثیرات منفی اقدام تروریستی داعش در حمله به تهران، آنچه در ذهن و افکار عمومی تثبیت شد این موضوع بود که در ایران امنیت کالایی بسیار رایج است، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه که در آنها امنیت کالایی نایاب یا کمیاب است، ایرانیان امنیت را با تمام وجود خود درک میکنند. ایران قطعاً یکی از امنترین کشورهای جهان است و این موضوع مرهون رشادتهای فرزندان این سرزمین در فراسوی مرزهایش است. باید دید که تا چه حد مردم قدر این سربازان و فرزندان را خواهند دانست و تا چه حد آرامش و امنیتشان را مدیون این عزیزان میدانند.
به این جملات صادق زیباکلام، فعال اصلاحطلب و استاد دانشگاه تهران، دقت کنید: «شاید یکی از دلایل زندگی بیوحشت و ترس مردم این است که در سه دههی گذشته ما شاهد حملات تروریستی در تهران یا سایر کلانشهرها نبودیم.
درست است که گاهی درگیریهایی در مناطق مرزی بود، اما بعد از ترورها و بمبگذاریهای سال ۶۱-۶۰ که از سوی منافقین انجام میشد، شاهد رویدادهای اینچنینی نبودهایم. امروز نزدیک به ۳۵ سال است که تهران شاهد عملیات تروریستی نبوده است و بر همین اساس به نظر میرسد مردم اتفاقات چهارشنبهی گذشته را یک استثنا تلقی میکنند. ما و مردم میدانیم که در کابل و بغداد زندگی نمیکنیم. تهران با این دو مرکز یادشده تفاوت دارد. در کابل و بغداد هفتهای یک بار یا هر دو هفته یک بار شاهد عملیات تروریستی با قربانیهای پرشمار هستند.
در پایتخت شهرهای اروپایی هم این اتفاقات پرتعداد شده است و این تکثر بر بیم و هراس شهروندان آنجا افزوده است. اما مردم ما اعتقاد دارند حملهی تروریستی اخیر خیلی نادر و استثنایی بود. اما اگر خداینکرده در آینده دوباره اتفاق مشابهی بیفتد، آن موقع ممکن است آن جو هول و هراس و وحشت غالب شود. بنابراین به نظر میرسد شایسته است که اقدامات و فعالیتهایی که در طول سالهای گذشته برای ایجاد این امنیت در کشور انجام شده، ادامه و چهبسا تقویت شود تا حادثهی تروریستی تهران بهواقع یک استثنا بماند.»[۸]
پی نوشت ها:
[۱]. http://www.farsnews.com/۱۳۹۶۰۳۱۷۰۰۱۱۰۶
[۲]. http://www.farsnews.com/۱۳۹۶۰۳۱۷۰۰۱۱۰۶
[۳]. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/۱۹۶۹۴۱۱/
[۴]. http://irdiplomacy.ir/fa/page/۱۹۶۹۴۴۴/
[۵]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۶۰۳۲۱۰۰۱۹۶۴
[۶]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۶۰۳۲۱۰۰۱۴۸۵
[۷]. http://www.asriran.com/fa/news/۵۴۳۰۳۱
[۸]. http://www.asriran.com/fa/news/۵۴۳۵۹۷/
منبع: پایگاه برهان