به گزارش مشرق، محمدرضا وحیدزاده غزلی با یاد شهدای منا و در هجو آل سقوط سروده است.
در هجوم سنگها آخِر سپر شد سینهها
رسم سنگ آن است و این آیین آن آیینهها
در حرم مشتی حرامی کعبه را دزدیدهاند
محرمان را خارجی خواندند از دیرینهها
گفت پیغمبر، و ما دیدیم خود کز منبرش
میرود بالا و پایین لشگر بوزینهها
گرکه صَدوا عَن سَبیلِالله، زِدناهُم عَذاب[1]
نیست باکی اِن ترَدَّت ثُلَّۀُ عن دینِها[2]
نطفههاشان در عراق و شام میبالند و خویش
مست آخورهای نفت و شیهۀ مادینهها
گِرد تا گِرد حرم را ابرهه پُر کرده است
میرسد ابری ز مرغان، آتشی در سینهها
سنگ داوودیم ما، ما را حسابی با شماست
با شما و آن جبینهای سیاه از پینهها
عاقبت با ذوالفقار آییم روزی سویتان
چشمتان بر راه باشد بعد از این آدینهها
[1]. آنانکه کافر شدند و دیگران را از راه خدا بازداشتند، به کیفر فسادی که میکردند عذابی بر عذابشان خواهیم افزود (سورۀ النحل، آیۀ 88)
[2]. تو را با آنها که دین خویش فرقه فرقه کردند و دسته دسته شدند کاری نیست. کار آنها با خداست. (سورۀ الانعام، آیۀ 159)