به گزارش مشرق، این روزها که بحث داعش در ایران و فعالیتهای ضد شیعیاش داغ است با کمک انجمن شهید ادواردو آنیلی مصاحبه جالبی داشتیم با حجتالاسلام روحالله شورگشتی نیشابوری که از فعالیتهای ضد ایرانی و ضد شیعی داعش در آن سوی مرزها نکات جالبی را برایمان تعریف کردند. حجتالاسلام شورگشتی از جمله طلابی است که از سال ۷۸ وارد حوزه علمیه شد. او بعد از آشنایی با زبان پرتغالی که از زبانهای مهجور در تبلیغ است به عنوان مبلغ و فعال دینی راهی برزیل شد. خاطرات تبلیغی این مبلغ جوان خصوصاً در زمان المپیک سال گذشته جالب و قابل تأمل است.
چرا با زبان پرتغالی وارد عرصه تبلیغ بینالمللی شدید؟
چون دوست داشتم به غیر از زبان انگلیسی به زبان دیگر هم آشنایی پیدا کنم، از طرفی رهبر معظم انقلاب در دیداری که با طلاب داشتند توصیه کرده بودند که در زبانهای مختلف حوزویان آموزش ببینند تا بتوانند بهتر کار تبلیغی انجام بدهند. برای همین ما هم داوطلب زبان پرتغالی شدیم. چهار نفر بودیم که موفق شدیم به مراحل پیشرفته برسیم. بعد از آن از طرف جامعهالمصطفی و با همکاری دفتر مقام معظم رهبری به برزیل رفتیم تا آنجا دوره ببینیم که برای رفع اشکال و تسلط به زبان خیلی مؤثر بود.
در برزیل چند مبلغ داریم؟
الان بهتر از قبل حضور داریم ولی بازهم کافی نیست چون جمعیت بالایی دارد. ما حدود پنج نفریم که با همکاری معاونت بینالملل حوزه چند مرکز راهاندازی کردیم. غیر از ما مبلغان لبنانی و عراقی و برزیلی هم هستند.
دین غالب در برزیل چیست؟
مسیحی کاتولیک هستند ولی اخیراً به دلیل بیاعتمادی به کلیساها، در حال تغییر دین هستند و به دلیل فعالیت زیاد اوانجلیکها و مسلمانان عمدتاً به این دو جذب میشوند.
چه تعداد مسلمان در برزیل داریم؟
نزدیک به یک میلیون مسلمان داریم و شیعه هم چندهزارتایی هستند. آمار دقیقی ندارم.
وهابیون در برزیل هم حضور دارند؟
بله؛ بسیار زیاد، وهابیت مثل غده سرطانی همه جا نفوذ کرده چون از سوی عربستان حمایت مالی زیادی میشود و خیلی هم هزینه میکنند تا از فرصت ایجاد شده برای تغییر دین مردم بهره ببرند. مساجد بزرگ و مجهز میسازند و با نیروهای زیادی که دارند به شدت فعال هستند تا اسلام مصری را در برزیل نشر بدهند.
مراکز اسلامی در برزیل چه تعداد هستند؟
سه مرکز اسلامی برزیل را در شهرهای بزرگ و پرجمعیت راهاندازی کردهایم. در گویانیا مرکز امام علی، در شهر ریو دو ژانیرو مرکز امام حسین و در شهر توریستی کوریتی مرکز امام علی که آنجا روحانی و مبلغ لبنانی دارد.
نگاه برزیلیها درباره ایران و ایرانیها چگونه است؟
آنهایی هم که ایران را میشناختند و نگاه بدی نداشتند، ایران را با نام امام خمینی و اسلام را با قرآن میشناختند که البته زیاد نبودند. اکثریت نگاه خوبی به ایران نداشتند. یادم است اوایل که به برزیل رفته بودم خیلیها ایران را نمیشناختند و ملاک شناختشان رسانهها بود، مدام از من سؤال میکردند چرا شما ایرانیها سر مردم را میبرید؟! میگفتم چطور؟ متوجه نمیشوم تازه بعداً فهمیدم از بس رسانهها تصویر بدی از ایران نشان میدهند مردم از ما میترسند و موج ایرانهراسی بالایی وجود داشت. ما را با داعش یکی میدانستند. وقتی از خودمان دفاع میکردیم که با داعش فرق داریم تعجب میکردند.
آیا توانستیم از فرصت جام جهانی و المپیک و پاراالمپیک برای تصحیح نگاه برزیلیها به ایران بهره ببریم؟
ظرفیت خوبی بود. ما برنامهریزی زیادی کردیم. طرح نوشتیم به وزارت ورزش دادیم تا در این مسابقات جهانی اجرایی کنیم ولی همه برنامهها کنسل و رد شد. گفتند صلاح نمیدانیم به این صورت فعال شوید. وهابیت هم بودند که قرآن و سیدی پخش میکردند درحالی که عمده برنامههای ما برای دانشگاهیان و جلسات بحث و مناظره بود که مصلحتاندیشی مسئولان وزارتخانه اجازه نداد اجرایی شود حتی برای نمایشگاه فرهنگی مکانی را هم درنظر گرفته بودیم.
چرا؟ به خاطر مسائل مالی بود؟
نه؛ ما اصلاً هیچ پولی از وزارتخانه نخواستیم چون خیرانی کمکهای مالی را تقبل کرده بودند و تنها مجوز نمایشگاه و برنامههای خود را از وزارتخانه میخواستیم که نشد. البته داعش تبلیغ کرده بود که در این بازیها ایرانیها و شیعیان را میکشیم برای همین مسئولان صلاح ندانستند برنامهای برگزار شود.
داعش موفق هم شد؟
نه؛ همه تبلیغاتش برای ایجاد ترس عمومی بود، اما از آنجا که اگر خدا بخواهد عدو سبب خیر شود با وجودی که ما کاری نکردیم خودشان باعث تبلیغ ما شدند. اول اینکه مردم تازه فهمیدند داعش با ایرانیها فرق میکند چون گفته بودند ایرانیها را میکشیم پس نمیتوانند با هم یکی باشند و از سوی دیگر گفتند شیعیان را میکشیم پس با شیعیان هم همدست نیستند. همینها باعث کنجکاوی مردم شد که چرا باید شیعه را تهدید کنند مگر شیعه چه مشخصاتی دارد از آن به بعد هرجا میگفتیم ایرانی هستیم ما را تحویل میگرفتند و برخورد خوبی داشتند چون از تروریستها جدا بودیم.
فعالیت رسانهای شما چطور بود؟
البته رسانههای برزیل در اختیار صهیونیستهاست و امکان بهرهبرداری ما خیلی کم است، در فضای مجازی و سایتهایی که داریم فعالیت میکنیم.
خاطره جالبی از مسابقات در برزیل دارید؟
بازی آخر جام جهانی بین برزیل و آلمان بود که برزیل باخت. این باخت خیلی فضای سنگینی در برزیل ایجاد کرد همه حالشان گرفته بود حتی یک کارگرعادی هم به شدت متأثر از این شکست بود و نمیشد با کسی در این باره حرفی زد تا اینکه در مسابقات المپیک من به همراه خانواده به شهر گویانیا اعزام شدم. مرکز اسلامی را برزیلیها به خانه ایرانیها میشناسند. بازی آخر المپیک هم بین آلمان و برزیل بود و یک جو سنگین انتقام در شهر ایجاد شده بود و همه برایشان بازی بسیار مهم و حیاتی بود از قضا داوران مسابقه ایرانی بودند که نگرانی من را بیشتر کرد. چون اگر بازی با باخت برزیل همراه میشد از آنجا که داوران ایرانی بودند به احتمال قوی میریختند و مرکز اسلامی را سر ما خراب میکردند از اول بازی تا آخر آیهالکرسی میخواندم و دعا میکردم اولین بار به نفع کشور دیگری دست به دعا برداشته بودم تا برزیل برنده شود. خیلی فضای سختی بود، خداراشکر بازی با برد برزیل ختم بهخیر شد از آن به بعد نگاه و برخورد برزیلیها به ما ایرانیها بهتر شد. میگفتند چطور ایران کشوری عقب مانده است درحالی که داورانی با چنین مهارت و تخصص دارد. این اتفاق لطف خدا بود که به خوبی تمام شد.
به نظر شما چه چیزی باعث جذب برزیل به اسلام میشود؟
ظرفیتهای زیادی وجود دارد که باید به فعل برسانیم. با توجه به موج ایرانهراسی رسانههای غربی در این کشور ما باید با کمک رسانهها خودمان را معرفی کنیم تا حقیقت را بشناسند به خصوص در حوزه زبان باید نیروهای متخصص تربیت کنیم که توانایی کار دراین عرصه را داشته باشند. نیاز به صرف هزینه بالایی هم نیست آنها مانند ما زیاد به انگلیسی مهارت ندارند همان زبان مادریشان پرتغالی را باید یاد بگیریم و کار کنیم.
دربحث فرهنگی فیلم «من سالوادور نیستم »تنها چیزی است که در مورد ایران و برزیل به ذهنم میرسد. این کار به نظرتان چقدر در روابط دو کشور اثرگذار بود؟
برای شروع روابط فرهنگی حرکت خوبی بود اما فیلم تنها به مخاطب ایرانی میپرداخت و از اشتراکات فرهنگی ایران و برزیل استفاده نکرد تا آنها را در فیلم بهتر نشان بدهد. جای کار زیاد است تا فیلمهای خوب و با محتوا تولید کنیم.
مگر ایران و برزیل چه مشترکات فرهنگی دارند؟
هر دو به مسائل خانواده بسیار اهمیت میدهند احترام به بزرگترها و اینکه هر طور شده دور هم یا در خانه بزرگ فامیل جمع بشوند و غذایی با هم بخورند. اهل تعارف هستند البته نه به شدت ما ایرانیها ولی نسبت به هم تعارف میکنند برخلاف اروپاییان افرادی خونگرم و بامحبت هستند. چانه زیاد میزنند در حالی که در کشوری مثل بولیوی چانهزدن منفی و نشانه فقر و بیچارگی است. در برزیل مانند ایران اصلاً اینگونه نیست هنگام خرید چانه میزنند و حرکت بدی تلقی نمیشود...
فیلمهای ایرانی در برزیل مخاطب دارد؟
بله؛ فیلمهایی چون مریم مقدس، یوسف پیامبر و ابراهیم خلیلالله در رسانههای کلوپی به فروش میرسد که مرکز دوبله برزیل آنها را دوبله کرده است. البته اقبال به فیلم مریم مقدس خیلی یشتر بوده است.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
بگذارید با خاطرهای کلام را به پایان ببرم. یادم هست یک بار در قهوهخانه دوست شیعهای نشسته بودم که فردی با ظاهری موجه وارد شد. دوست قهوهفروش، من را به او معرفی کرد و گفت ایشان شیخ ما هست.
ایشان کنار من نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت من سه بار قرآن را خواندهام و سیستم مالیاتی قرآن برایم جالب و شگفتانگیز بود.
یکی از برادران اهل سنت که آنجا بود پرسید چطور؟ گفت زکات و خمس به عنوان سیستمهای مالیاتی قرآن بسیار جامع و سازنده در حوزه اقتصادی هستند. دوست سنی مذهب گفت: زکات داریم ولی خمس نداریم. گفتم همین امور اختلافات شیعه و سنی است. آن بنده خدا مسلمان نبود ولی سه بار قرآن را خوانده بود و آموزههای اقتصادی قرآن برایش جالب بود.
منبع: روزنامه جوان