کد خبر 72946
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۷

وارد گیلانغرب که می شوی چیزی از جنس "غم" می نشیند روی دل؛ شهری که از شهر بودن فقط نامش را به یدک می کشد. بیش از آنکه شهر باشد حاشیه یکی از شهرهای درجه چندم مرکزی است که در عمق کوه های زاگرس و در دورترین نقطه از پایتخت روییده با مردمانی با چهره‌های سوخته اما بی ریا که صداقت در چهره‌هاشان موج می‌زند و این را به راحتی از "ای رهبر آزادَه، آماده ایم آمادَه" آن مرد عشایر که شال به کمرش بسته بود می‌شد فهمید!

به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق،نويسنده وبلاگ "يادداشت هاي پراكنده" در آخرين مطلب خود نوشت: محرومیت از در و دیوار شهر بالا می‌رود. شهری کوچک با ساختمان‌های یک طبقه و من به این می‌اندیشیم كه بودجه‌های مصوب مرکز، چقدر باید دستمالی شود تا برسد به اینجا، جایی در عمق کوه‌های زاگرس. حق هم دارد امام جمعه جوان شهر که پشت تریبون، دردمندانه از هیولای بیکاری سخن گوید و صرف طرح این موضوع و نه حتی بررسی یا حل آن در برابر یک مسئول دلسوخته اما رسمی و بالای مملکت چنان بر مردم شیرین آید که با کف و سوت، غریو شادی سر دهند و سخن نماینده دینی‌شان را تایید نمایند و البته که رهبری نیز "خوشش" آمد از اینکه درد روحانی شهر، همان درد مردم است.

پوسترها، پلاکاردها و پارچه نوشته ها اینجا زرق و برق کمتری دارند و البته طول و عرض کمتر و اینجا حتی محیط هم با مردم نامهربان‌تر است و برخلاف دیگر شهرهای غرب، گرما آدم را کلافه می کند. مردمش اما صفای بیشتری دارند و البته مرام بیشتر. منطقه محروم است اما هیچ کس در طول سخنرانی حرف آقا را قطع نکرد برای شکایت و گله. منطقه محروم است اما هیچ کس نظم مراسم را هم بهم نزد برای رساندن نامه و درددلی و درخواست وام و شغلی که شاید حق‌شان هم باشد اما جوانمردی مردم این دیار بیش از آن است که در برابر میهمان چیزی مطالبه کنند ولو حق‌شان را.

رهبر اما اینجا نسبت به دیدارهای قبلی پرضرب‌تر سخن گفت و حماسی‌تر و نویدهای امیدبخش‌تری هم دارد از درهم شکستن هیمنه استکبار و این برای تو مسئله می‌شود که در این عمق محرومیت و فقر و سادگی چه جای این سخنان است. هنوز لحظه ای از گذشتن این گمان در ذهن نگذشته که طنین صدای پر ابهت حضرت روح الله به تایید سخنان خلف صالحش می‌آید: «و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.» و اگر آخر خط، شکستن ابهت طواغیت زمان و برپایی عدل باشد یقین باید به گیلانغرب بیش از تهران امید بست و اگر جایی برای طرح سقوط هیمنه سرمایه‌داری غرب باشد، نه قلب تهرانی که مدرنیسم از سر و کولش می بارد که قلب گیلانغرب است و باز اگر قرار باشد عیار صداقت شعارها محک بخورند، قطعا جای مردم گیلانغرب که زیر تیغ آفتاب، پرحرارت "علمدار ولایت، گیلانغرب فدایت" را فریاد می‌زدند جایی آن بالا بالاهاست، حتی بالاتر از تهران‌نشینان. اصلا اینها برپا کننده اصلی قیام های حق تاریخند: «فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.»(حضرت روح الله) پس چه جایی بهتر از گیلانغرب برای تاختن بر سرمایه‌داری غرب و فریاد کشیدن اصول انقلاب. راستی یادم رفت، نام یکی از محروم‌ترین خیابان های گیلانغرب، "انقلاب" است...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • بیست ۱۴:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
    0 0
    تو عربی 'گ' نداریم !
  • ۱۹:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
    0 0
    یعنی چی ؟آیه ساختی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!مسئلتن یا شیوخ؟؟؟؟؟
  • بهبود ۱۹:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
    0 0
    به خاطر همینه که ویراستاران پر استعداد وبگاه به جای واژه ی فارسی "لگام" می نویسد لجام ... !
  • گمنام ۱۱:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
    0 0
    بابا چرا سایت رو بستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس