به گزارش مشرق، مهران ابراهیمیان در یادداشت روزنامه جوان نوشت:
رجزخوانیها در روزهای آخر مهلت انتخابات به حدی بالا گرفت که برخی از نامزدها کاملاً دیالوگ افرادی را به کار بردند که با نفی آن رأی قبلی خود را به دست آورده بودند.
برخی دیالوگها این روزها به طرز عجیبی به حرفهای گعدهای برای خنداندن دیگران شبیه شده و تأسف بارتر اینکه به غیبت و تهمت نیز آغشته شدهاند اما آنچه در لابهلای این نوع دیالوگها پنهان مانده، واقعیتهای اقتصادی و فاصله گرفتن این جریان از انتظارات و توقعات کف جامعه است.
از نگاه کارشناسان آشنا به فن عملیات روانی و انحراف افکار عمومی اگر چه این یک دستاورد ظاهری به شمار میرود که دولت به زیرکی در ایام انتخابات از زیر بار پاسخگویی درباره عملکرد اقتصادی در رفته و با ژستهای تلفیقی پوپولیستی – روشنفکری به تبلیغات میپردازد، با این حال دیالوگ عمومی و کف جامعه به خصوص در دهکهای متوسط به پایین مانند فضای غالب سه مناظره پخش شده اقتصاد، معیشت، اشتغال و به طور کلی اقتصاد مردمی است و بیم آن میرود فردای انتخابات و تعیین تکلیف انتخابات نیز در بر روی همین پاشنه بچرخد و فرصتها همچنان بر باد رود.
بدیهی است فردا انتخابات برگزار میشود و مردم با رفتن به پای صندوق مسیر و سرنوشت چهار سال آینده کشور را رقم خواهند زد، لذا آنچه نتیجه این نوع دیالوگهاست حتماً در انتخاب مسیر سالهای پیش رو اثرگذار است.
متأسفانه در مسیر روزهای تبلیغات دو خطای تبلیغاتی مکرراً در سخنرانی یک نامزد تأکید شد که یکی حذف تمامی تحریمها و تأکید مکرر بر جذب سرمایههای خارجی به جای توانمندی داخلی بود و دیگری که به نوعی مکمل مورد اول است، بیتوجهی به نقش مردم در اقتصاد است.
اگر قرار باشد در ادامه مسیر چهار سال بعدی هر نامزدی که به سر کار میآید رویه قبلی را دنبال کند، بیشک ما را با مشکلات جدی بیکاری فراگیر و نا امیدی در مسیر روند پیشرفت و توسعه قرار خواهد داد. برای اینکه به چرایی موضوع بپردازیم در ادامه هر دو خطا را که میتواند نمونههایی از نگاه اقتصادی اشتباه باشد، بیشتر میشکافیم.
۱- توجه به سرمایههای خارجی و حذف بقیه تحریمها: به غیر از ممکن یا غیرممکن بودن حذف تمام تحریمها که بررسی آن را به متخصصان حوزه خود وا میگذاریم، تجربه چهار سالی که گذشت نشان داد نباید کشور و منابع داخلی را معطل چنین ادعاهایی کرد، هر چند جذب منابع خارجی برای تحقق رشد بالا وایجاد اشتغال ضروری است اما تا زیر ساختهای داخلی اعم از بهبود فضای کسب و کار فراهم نشود و تا نتوان منابع داخلی را با استفاده از بهبود شرایط داخلی بسیج کرد، هیچ سرمایه خارجی هم جذب نمیشود و دقیقاً مصداق ضربالمثل «موش تو لونهاش نمیرفت جارو به دمش میبست» است، لذا اگر موانع سرمایهگذاری رفع نشود، چیزی به نام سرمایه خارجی آن هم در بخش مولد و ایجادکننده اشتغال فراهم نمیشود و خارجیها هم بیشتر به پتانسیل بازارهای مصرف یا دستیابی به منابع ارزان متمرکز میشوند.
۲- بیتوجهی به مردم در اقتصاد: تجربه تمام کشورهایی که براساس تعاریف اقتصادی به توسعه و رشدهای بالا و مداوم رسیده، از امریکا تا ژاپن، نشان میدهد نه با تجربه کشورهای کمونیست و متمرکز بر صنایع سنگین بلکه مردمی شدن اقتصاد میسر شده است، لذا اینکه در برنامههای نامزدی در حوزه جذب سرمایههای خارجی به شریک داخلی از محل صندوق توسعه ملی اعتبار تخصیص یابد، چیزی جز اعطای رانت نخواهد بود. در این باره نیز متأسفانه تجربه چهار سال قبل درجلوگیری از نرخ رشد منفی نشان میدهد مسیر حمایتی از بنگاههای بزرگی مانند خودروسازان و فولادیها جز به بالا رفتن ناکارآمدی و کاهش بهرهوری و غیررقابتیتر شدن محصولات تولیدی منتهی نشده است. در حالی که بررسی اقتصاد توسعه و تجارب چند صد ساله کشورهای توسعه یافته نشان میدهد شرکتهایی که توسط مردم ایجاد شده و رشد طبیعی در محیط مناسب کسب و کار را طی کردهاند در مسیر توسعه و رشد پایدار نقشآفرینی مؤثری داشتهاند. بدیهی است چنین تفکری باعث میشود حتی منابع زیرزمینی و انرژی به موتور محرک سایر بخشهای اقتصاد بدل شود نه خامفروشی منابع زیرزمینی و تبدیل بازارهای داخلی برای محصولات نهایی – وارداتی!