سرویس سیاست مشرق - حسن روحانی در حالی آخرین روزهای دولت یازدهم را پشت سر میگذارد که به گواه بسیاری از کارشناسان نه کارنامهخوبی از عملکرد گذشته خود در دست دارد و نه برنامه قابل توجهی برای آینده اداره کشور.
داشتن سابقه بد در عمل به وعده ها و نداشتن توان کافی در اجرای برنامه جدید، دو عاملی است که روحانی درباره خود خوب میداند و علیرغم اینکه اظهار میکند مشکلات کشور را فهمیده، با توسل به سخنان خام و بیهوه سعی در فرار از پاسخگویی به مردم را دارد.
در این زمینه میتوان به تناقض سخنان کم اهمیت این روزهای روحانی با ادعای وی درباره مشکلات اصلی و اساسی مردم که مسئله اقتصاد و معیشت است اشاره کرد.
روحانی که ۵ اردیبهشت برای ضبط یکی از برنامههای انتخاباتی خود، به صدا وسیما رفته بود در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره مشکل اصلی کشور گفته بود: " اولویت مردم طبق نظرسنجی ها حل معضلات اقتصادی زندگی و بهبود معیشت مردم است "
از زمان طرح این سخنان توسط رئیسجمهور تا کنون بیش از ۲ هفته نمیگذرد اما مروری بر ادبیات روحانی نشان از بی توجهی وی به مشکلات و نیازهای مردم و در عوض طرح مسایل بی ربطی دارد که به واسطه آن بخشی از جامعه را تهییج نماید تا شاید به این وسیله خود را از خطر تک دورهای شدن نجات دهد.
براین اساس میتوان به میزان "تقریبا هیچ" ورود و دغدغه حسن روحانی برای حل مشکلات اقتصادی نظیر بیکاری و رکود در سخنان تبلیغاتی چند وقت اخیر وی اشاره و در مقابل به حجم بالای حاشیهسازیهای بی مورد برای انحراف افکار عمومی از مشکلات اصلی کشور اشاره کرد. چنانکه او با کنایه زدن به عملکرد سایر دستگاهها سعی در پوشاندن دست خالی خود دارد.
به نظر میرسد این سناریویی که روحانی در پیش گرفته، دیکته شده اتاقهای فکر خاص و با همراهی رسانههای زنجیرهای برای انتخابات پیش رو با ۲ هدف تمرکز زدایی مردم از مشکلات معیشتی و همچنین درگیر سازی سایر نهادها و ارگانها و ایجاد اختلاف در سطوح عالی نظام باشد که شخص رئیسجمهور دانسته و یا نادانسته در حال تکمیل این پازل است.
اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، فهم و درک مردم از شرایط کشور و همچنین پالایش سخنان روحانی میباشد که باطل السحر این برنامه ریزی آشنای دولت است. به عنوان نمونه میتوان به طرح ادعای مضحک دیوارکشی در خیابان از سوی روحانی در راستای "پروژه رقیب هراسی" اشاره کرد.
روحانی آن چنان با جدیت این سخنان نامعقولانه را بیان میکند که گویی از شرایط روز کشور و ارتباطات میان مردم خبر ندارد. این سخن از آن جهت مضحکه خاص و عام شده که گویی گوینده آن "در عصر حجر میزیید".ادعاهای دیگر نیز به همین میزان قابل بی اعتناییست.
در آنسوی ماجرا و بی توجه به سخنان پوچ عدهای، مردمی قرار دارند که از تهیه ملزومات اولیه زندگی خود عاجز مانده اند و در کمال تاسف تنها منبع درآمدشان که همان یارانه هاست را نیز با روی کارآمدن مجدد دولت روحانی در خطر میبینند. از این رو از هر فرصتی استفاده میکنند تا حلقه انحصاری اطرافیان وارداتچی روحانی را بشکنند و صدای اعتراض خود را به رئیسجمهور برسانند. در این زمینه میتوان به اعتراض کارگران در روز کارگران اشاره کرد که فریاد میزدند: " عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر رو به فناست امروز"
یا در آخرین مورد آن، میتوان به اعتراض شدید مردم به روحانی در زمان بازدید وی از معدن یورت آزادشهر اشاره کرد که در آنجا نیز میزان اعتراضات به نحوی بود که رئیسجمهور فرار را بر قرار ترجیح داد.
این موارد که مطرح شد تنها بخش اندکی از آلام مردم است که همچون بغض فروخرده در گلویشان قرار گرفته اما با بیمحلی مسئولان دولتی مواجه میشود.
با این حال پیش بینی میشود روحانی طی روزهای آینده و با نزدیک شدن به زمان انتخابات، بالاخره پس از ۴ سال به یاد مشکلات مردم بیفتد و سعی کند با اقدامات ایذایی همچون پخش پول و یا حتی پخش سیب زمینی، دل مردم را بدست آورد. عدهای را هم که نمیتواند به این شیوه فریب دهد با تهدید نسبت به قطع یارانه و ... وادار به رای دادن به خود کند.
این موارد اگرچه شاید بتواند به صورت مقطعی بخشی از مردم را با دولت همراه کند اما باتوجه به وجود مدیران فاسد در دولت و همچنین به دلایل دیگری منجمله ضعف در مدیریت و اجرا، استمرار نخواهد داشت و بر میزان اعتراضات بر عملکرد دولت خواهد افزایید.
آنچه طی این سالها از عملکرد دولت روحانی در اذهان مردم باقی مانده است، کلید وی برای حل مشکلات نیست، بلکه قفلهاییست که طی این سالها بر زندگی مردم زده شد. یک روز با تعطیلی کارخانهها به معیشت کارگران قفل زدند و دیگر روز با تهدید خرد کردن دهان آنها بر کرامتشان.
براین اساس میتوان گفت در این دولت نه تنها گرهی از مشکلات باز نشد، بلکه بذر ناامیدی و ناتوانی در بهبود اوضاع نیز در دل مردم کاشته شد. این حقیقت را میتوان از صدای اعتراض کارگران در روز کارگر و بغض معدنچیان یورت آزادشهر شنید.