دارالمونین غمگین مباش که من از تو غمگین ترم ، من روزها و ماه هاست که برای دیدار شهداء لحظه شماری می کنم . من ماه هاست که در کوچه و خیابانهای دارالمومنین تشییع شهداء ندیده ام و منتظر قدومشان هستم تا این هوای کثیف و آلوده شده را از چهره ی دارالمومنین پاک کنند و دارالمونین بتواند مدتی حال و هوای آسمانی ها را درخود داشته باشد و به خود ببالد که پذیرای بهشتیان شده است.
ما بچه های دارالمومنین با اسم شهداء قوت میگیریم و همواره با یاد آنها زندگی میکنیم ، این رو می تونی از درو دیوار محلمون بپرسی ، از هیئت هامون بپرسی که رنگ و بوی شهدا داره .(از میدون امام حسین تا خراسون- از مسجدارک دم بازار تهران تا بلوار ابوذر)، اگر تک تک خونه هارو در بزنی از هر سه تا خونه یک خونه رو پیدا میکنی که زمان جنگ خبر شهادت عزیزشون اومده در خونشون. ما بچه های دارالمونین عاشق شهداءایم و مشتاق شهادت . ما با یاد و خاطره ی اونا زنده میشیم و از مرده ها فاصله میگیریم . دل مردگانی که بی هدف زیستن عادت شان شده و همانها هستند که حال و هوای شهرمان را خراب کردند تا نفس کشیدن برای ما آسان نباشد. اما شهداء به یاد داشته باشید که بچه های دارالمومنین با یاد شما زندگی می کنند و از یاد نبردند که شما عزت ما را در مقابل حرمله صفتان اسرائیلی حفظ کردید و آبروی ما مسلمانهارا خریدید.
چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم که :
ما در رکاب امام حسین جنگیدیم ...
ما بی وفایی کوفیان را جبران کردیم ...
ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند...