سوژه بعد ( کوتاه بیا علی آقا نیکزاد)

یکی جلوی وزیر راه و شهرسازی رو بگیره که بدجوری زده تو کار ساده زیستی ، اینکه نشسته تو مینی بوس خبرنگارها که هیچ ،( به راننده مسیر میده اونم برعکس عمل میکنه ) اینکه روسقف ماشین نامه های مردمی رو آنلاین جواب میده که هیچ ، رفته وایستاده رو گارد ماشین رییس جمهور ، بابا علی آقا کوتاه بیا ، نیکزاد جان محافظی مگه شما ، بالاخره وزیری گفتن ، وکیلی گفتن ، اره قربونتم بیا پایین ، بیا عزیزم .

 سوژه بعد (وام برای غذا)

هر وعده غذای دانشجویی حدودا 400 تومنه ، وزارت علوم گفته به دانشجویان بی بضاعت وام غذا میده ، و این یعنی که ما دانشجویی داریم که نمیتونه حتی ماهی 30 - 40 هزارتومن پول غذاشو بده ، خوب بعد فردا که خواستیم بیت المال رو بریزیم تو جیب همایشها و نمایشها و از این داستانا یادمون باشه که این پول پول چه کساییه ، بعد هم حواستون باشه ، از این دانشجوها هفت هشت تا ضامن رسمی بخواید که قسطاشونو سر وقت بیارند بدند ، وگرنه اسمشون رو می ذاریم توی لیست بدهکاران بانکی .اونهارا هم می دونید که به چه روز سیاهی نشونده ایم می دونید یانه ؟

سوژه بعد (شطرنج سیاست- مات کردی یا مات شدی ؟)

بعضی براشون سئوال شد که این دوتاآمریکایی از ایران رفتند یا نه دررفتند ، خوب ! سیاسته دیگه ، هیچی توش صد در صد ثابت نیست ، تو تهران با توجه به احوالات نیویورک یه مهره حرکت میدی ، حالا کیش کردی ؟ یا نه مهره از دست دادی ، یا نه مهره طرفو زدی ، یا نه ، کلهم زدی تو اوت ، یا نه ، سیاست دیگه ، اصلا مارو چه به سیاست .

 سوژه بعد ( برای حمایت از مصرف کنندگان ، طلای خارجی را جمع می کنیم!)

مصرف کننده عزیز وقتی سازمان حمایت از مصرف کنندگان رو داری ، دیگه چه غم داری قربونت برم.

( رییس سازمان : سکه های خارجی طلا باید جمع آوری بشند چون طلای اونها کیفیت لازم رو نداره )

من فدای این همه دقتت ، ماست و دوغ و پنیرمون هی داره تو ظرفاشون اب میرند ،

اونوقت تو نگران کیفیت طلای سکه خارجی ما هستی ، فدای اون دل نگرونت ، همین جوری حمایتهاتو از این مصرف کننده طفلک ادامه بده همین جوری لطفا.

سوژه بعد (عقب نیافتاده، پخته شده)

بالاخره بعد از 15 ماه بخت طرح نظارت مجلس بر نمایندگان باز شد و به صحن علنی اومد .

دقیقا نمی دونیم ولی فکر می کنیم توی عمر مجلس کمتر طرحی بوده که تا به صحن علنی برسه 15 ماه پیر شده باشه یا به گفته رئیس مجلس پخته شده باشه

به هرحال بازم مبارکه چون حداقل می شه توی چند ماه اخر عمر مجلس هشتم برنمایندگان نظارت کرد.البته انشا الله به این مجلس برسه .

سوژه بعد ( در مظلومیت چادر)

وقتی یک زن محکوم به اعدام رو در دادگاه حاضر می کردند یا قرار بود اعدامش کنند ، به اجبار چادر سرش میکردند ، خیلی غم انگیز بود که چرا کسی که شاید با این پوشش هیچ نسبتی نداره در این لحظات باید چادر به سر داشته باشه ، خیلی خیلی دیر اما بالاخره آقایان دریافتند که این قاعده رو عوض کنند ،خواستیم بگیم ، اگه این خبر درسته ، کارتون درسته ، اگرم نیست ، یه کاری کنید به حرمت این پوشش مقدس این اتفاق بیفته .

سوژه بعد (مدیر عامل پرسپولیس - 60 لیتر بنزین برای هر ماشین)

مدیر عامل پرسپولیس امشب 60 لیتر بنزین شوت کرد تو باک ماشین ها ، چه میکنه این محمد رویانیان مهاجم ستاد سوخت ایران ، از رییس پلیس شروع میکنه ، همه رو دریبل میکنه ، میشه رییس پرسپولیس ، ( میخواد با اموزش و پرورش تفاهم نامه امضا کنه ، قاطی می کنند یادشون میره اون تفاهم رو تبادل کنند ) یا اوضاع سوخت باید خیلی خوب باشه یا اوضاع پرسپولیس که حالا صبحها محمد آقا باید نفت و گاز و بنزین تقسیم کنه عصرا حساب و کتاب شوتا و کرنل ها رو داشته باشه .

سوژه بعد ( انتقاد برای یک هفته)

یه سری سوژه ها ثابت هر سالند ، مثلا تا مهر میرسه همه شروع میکنند به ناله که ایهاالناس روی کیف و دفتر و مداد بچه های ما پر شده از عکسای بن تن و اسپایدر من و باربی و پلنگ صورتی و غیره ، تاریخ انقضای این سوژه حوالی هفتم هشتم مهره ، بعد دیگه میره تا سال بعد ، جالبه سال بعد عینا همون آشه و همون کاسه و ما هم باز عین سال قبل همون حرفا رو تکرار میکنیم ، راستی چی شدند این سارا و دارا ، شنیدم ماشالا آقا خانمی شدند برا خودشون .

سوژه بعد ( تکذیب حرف های ناپخته)

یک آقایی در آموزش و پرورش اعلام کرد که زنگ نماز در مدارس اجباری شد ، فیوز ما پرید که آخه این دیگه چه حرف خامیه ، زنگ زدیم روابط عمومی وزارتخانه ، گفتند ، خیر تکذیب میشود ، همین ...تکذیب میشه؟

خوب یک بار یکی از این آقایونی که اینجور حرف می زنند رو تکذیب کنید گرفتید که تکذیبش کنید تا عبرت باشه برای بقیه که ممکنه از این جور حرفها بزنند.

سوژه بعد (اوضاع کاملا سفیده !)

آدم حسودیش می شه از بس که برای برخی ها موفقیت پشت موفقیت می باره ( با صدای معاون معادن و صنایع معدنی که مدام و پشت سر هم موفقیتهاشو میشماره ) البته نه اینکه این موفقیت ها خدایی نکرده صحت نداره ، انشالله که داره اما آدم حسرت به دلش میمونه یک نفر بیاد اعلام کنه که اقا من اینجا اشتباه کردم ، اصلا تو فلان کار شکست خوردم ، قرار بوده اینجا برسیم که نرسیدیم واز اینجور حرفهای استثنایی و شنیدنی آقایان مسئول ، بچه های ما یعنی واحد مرکزی خبر انشالله میایند سراغتون ، خواهش می کنم صریح و شجاعانه به یه اشتباهتون اعتراف کنید ، این خودش تواناییه ، باور کنید.

خداحافظ