گروه جهاد و مقاومت مشرق - دو جنگ بزرگ منطقهای با عاملیت رژیم بعث عراق طی یک دهه، خاورمیانه را سخت تحت تأثیرقرارداده و عوارض ناشی از آن پیامدهای پیشبینی نشدهای را بهدنبال آورد، تا آنجا که بدون آگاهی ازچرایی، چگونگی وبازتابهای این دو رخداد، بویژه جنگ طولانی مدت عراق علیه ایران نمیتوان به صورتبندی دقیق تحولات خاورمیانه پرداخت و درک درستی از آن به دست داد.براین پایه نخبگان و مؤسسات علمی- پژوهشی بسیاری درصدد برآمدند تا برای پرسشهای سه گانه پیرامون این حادثه تاریخی، پاسخهای درخوری بیابند و از این طریق به چارچوبی اصولی جهت تحلیل جامع تحولات منطقهای دست یافته و با برنامهریزی هوشمندانه به کنترل تحولات پیش رو بپردازند. از جمله افرادی که به این مهم پرداختهاند آقای «پییر رازو» (PIERRE RAZOUX) رئیس مؤسسه تحقیقات استراتژیک پاریس است که با دست یافتن شنود مکالمات ژنرالهای ارتش عراق با یکدیگر و همینطور با صدام کتابی را تألیف کرده است. مزیت بزرگ استفاده از شنودهای نظامیان عراق موجب شده تا از این کتاب با عنوان تاریخ شفاهی یاد شود و نظر منتقدان و صاحبنظران را به سوی خود جلب کرده و به تحسین وادارد. اصل این کتاب در سال 2013 به زبان فرانسه منتشر و در سال 2015 توسط نیکولاس الیوت (Nicholas Elliott) به زبان انگلیسی ترجمه شده است.

ترجمه این کتاب از استقبال بیشتری برخوردار بوده و موجب شده کتاب (THE IRAN-IRAQ WAR) «جنگ ایران و عراق» در ردیف آثار شاخص در حوزه جنگ بزرگ خلیج فارس و در عین حال جزو پرفروش ترینها قرار گیرد.
به رغم ارزش سندی که این کتاب داراست هنوز به فارسی ترجمه نشده است. شاید عمدهترین دلیل آن لحن نامناسب نویسنده نسبت به ارزشهای ملی و معنوی ایرانیان و همچنین پارهای قضاوتهای نادرست درباره مسائل جنگ باشد.
در طول جنگ تحمیلی سفارت فرانسه در بغداد به مدد عناصر نفوذی خود در تشکیلات نظامی عراق، موفق به ضبط تمامی مکالمات نظامیان عراقی شده و از این طریق به ذخیره مهمی دست یافتند.« پی یر رازو» با استناد به گزارشهای این عده از عناصر نفوذی دولت فرانسه و متن پیاده شده شنودهای آنان فرصتی استثنایی برای تألیف کتاب خود پیدا کرده است. برای اینکه معلوم شود وی از این شانس بزرگ چگونه بهرهبرداری کرده باید تا دستیابی به اصل کتاب یا ترجمه دقیق آن منتظر ماند. علاوه بر شنودهای دستگاه اطلاعاتی فرانسه، آقای رازو اجازه یافته است تا برای تألیف این کتاب از شنودهایی که توسط بخش جاسوسی سازمان «سیا» که در دفاتر صدام کار گذاشته شده بوده و به مدت 25 سال تمامی مکالمات و ملاقاتهای وی را ضبط کرده است، استفاده کند. بنابراین کتاب «جنگ ایران و عراق »نخستین کتابی است که برخوردار از این همه سند دست اول است.
«رازو» اثر خود را در 31 فصل تنظیم و ضمن آن به استراتژیهای ارتش عراق در قبال جنگ با ایران و همچنین اشغال کویت پرداخته است.فصلهای ابتدایی کتاب به شروع جنگ اختصاص دارد و با تبیین و تحلیل موقعیت ایران و عراق و شرایط زمین منطقه به این نتیجهگیری میرسد که منطقاً عراق نمیبایست با توان موجود به ایران حمله میکرد.وی در این زمینه مینویسد:«در شرایط طبیعی و به طور منطقی، رژیم عراق نمیتوانست جنگی علیه ایران به راهاندازد چراکه وسعت ایران چهار برابر عراق و جمعیت آن نیز سه برابر جمعیت عراق بود. درآمد نفتی ایران ازدرآمد نفتی عراق بیشتر و شهرهای کلیدی ایران فاصله امنی با مرزها داشتند و توسط بلندیهای زاگرس محافظت میشدند.
از سوی دیگر، پایتخت ایران ۴۶۰ مایل دورتر از جبهه جنگ و در عمق فلاتی قرار داشت که به وسیله کوههای مرتفع محافظت میشد، حال آنکه پایتخت عراق –بغداد- در 100 مایلی در تیررس ایران قرار داشت. جمعیت ایران جوانتر بود و از این حیث ذخیره قابلتوجهی در اختیار ایران میگذاشت. در عین آنکه بودجه نظامی ایران ۶۰ درصد بیشتر از بودجه نظامی عراق بود اما درصد کمتری از تولید ناخالص ملی را در مقایسه با عراق شامل میشد (چهار درصد در مقابل ۵.۶ درصد بودجه نظامی عراق). لذا حکومت ایران نسبت به رژیم عراق از قدرت مانور مالی بیشتری برخورداربود و تنها نقطه ضعف ایران مربوط به شبکه خط لوله نفتی متمرکز در دشت ساحلی خوزستان میشد.»وی در ادامه تحلیل خود میافزاید: «مکان اصلی میدانهای بزرگ نفتی، (اهواز)، بندر کلیدی (خرمشهر)، پالایشگاه حیاتی (آبادان) و از همه مهمتر دو پایانه نفتی (خارک و بندر امام خمینی) در تیررس قرارداشتند. در مقابل به استثنای رودخانهها و باتلاقها، عراق از منابع طبیعی دفاعی و بازدارنده برخوردار نبود و شهرهای صنعتی و بزرگ همچون بصره در نزدیکی خط مقدم قرار داشت.» پی یر رازو در ادامه طرح دیدگاههای خود میگوید: «ارتش عراق برای کامیابی نظامی باید به زمین تکیه میکرد؛ حال آنکه ایران میتوانست به دفاع انعطافپذیر در عمق تکیه کند. عراق برای جبران ضعفهای ساختاریاش، خود را بشدت تجهیز کرد و در آستانه جنگ، یک ارتش بزرگ ۲۵۰ هزار نفری را شکل داد که چهارپنجم آن نیروی زمینی این کشور بودند که به توان رزمی عراق در بخش نیروی زمینی نسبت به ارتش ایران برتری میبخشید.
مؤلف در مجموع، کارایی ارتش عراق را متوسط و به دلیل اینکه بشدت سیاسی بود فاقد خلاقیت و ابتکار عمل ارزیابی میکند مؤلف با اشاره به فراخوان فرماندهان ارشد از سوی صدام در آگوست ۱۹۸۰ فاش میسازد که صدام بار دیگر به ژنرالهای خود اطلاع میدهد که تصمیمش برای حمله به ایران قطعی است و روز شلیک ادوات را براساس شرایط تعیین میکند.وی همچنین برپایه شنودهای موجود برای نخستین بار پرده از امر مهمی برمی دارد و میگوید: «برحسب غریزه، رئیسجمهوری عراق هنوز درباره حمله به ایران مردد بود؛ بویژه آنکه ارتش او آماده به نظر نمیرسید.» همچنین صدام از مصلحتاندیشی اعضای بلندمرتبه ارتش خود خشمگین بوده و آنها را مؤاخذه میکرده است ؛ آنجا که به گواه شنودها خطاب به ژنرالهایش میگوید:«چه چیز شما را از پیشرفت در ایران و محاصره و در اختیار گرفتن ارتش ایران بازمیدارد؟ هیچ کس نمیگوید که مقاومتی (از سوی ارتش ایران) در کار نخواهد بود. هیچ کس نمیگوید تلفات و کشته در کار نخواهد بود. اینک ما باید به خاک ایران نفوذ کنیم و نشان دهیم میتوانیم دشمن را مورد حمله قرار دهیم.» صدام خود را وارث خلافت بنیعباس میپنداشت که مأموریت نابودی ارتش پارس به او واگذار شده است. «پی یر رازو» در فصل دیگری ضمن طرح این سؤال که چرا جنگ آغاز شد.این گونه پاسخ میدهد: «این جنگ به دلیل جاهطلبیهای منطقهای رژیم بعثی عراق رخ داد.
نویسنده کتاب «جنگ ایران و عراق»در ادامه اظهارات خود میافزاید:«قبل از شروع رسمی جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۰، عراق از نظر قدرت نظامی و اقتصادی کاملاً نیرومند به نظر میرسید. هرچند که از نظر سیاسی چندان با ثبات نبود.
رژیم عراق جنگ را با هدفی که ترکیبی از ادعاهای ارضی و سیاسی بود، آغاز کرد اما جنگی که قرار بود فقط یک حمله هوایی ساده باشد، ۸ سال به طول انجامید. در فاز اول جنگ، عراق توانست بخشهایی از خاک ایران را تصرف کند و قدرت نظامی خود را به رخ بکشد اما با طولانی شدن جنگ، رژیم بغداد از انبوه حمایتها طرفی نبست و نتوانست به اهدافش دست یابد. در طول جنگ، تلاش بسیاری صورت گرفت تا فضای فرهنگی عراق با وجود قومیتهای گوناگون، مذاهب متفاوت و گروههای فرهنگی مختلف یکپارچه شود. یک فرم از ناسیونالیسم در اواسط دهه هفتاد در عراق طراحی شد تا با فرهنگ انتزاعی ملل عرب بتواند با واقعیتهای موجود در فرهنگ آن کشور تطابق یابد.
این ناسیونالیسم جدید عراقی بر مبنای تنوع نمادهای فرهنگی قبل و بعد اسلام و دوران مدرن ساخته شده بود. همچنین نمادهای تاریخی و افسانههای دوران باستان سومری، اکادی و بابلی نیز در نظر گرفته شده بود. نمادهای اسلامی همچون امامان شیعه یا رهبران مسلمان کرد، برای مثال صلاحالدین نیز در تار و پود این ناسیونالیسم عراقی جای داده شده بود. همه اینها برای ساختن یک ملت یکپارچه با تکیه بر گذشته عراق صورت گرفت تا بتواند درچارچوب جامعهای مدرن، حس تاریخی و میهنپرستی را جایگزین گرایشهای مذهبی و قومی کند.