به گزارش مشرق، محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
ترور سفیر روسیه در ترکیه یکی از پیامدهای منطقهای بحران سوریه و اولین ترور سیاسی است که به موضع مسکو در مشارکت در مدیریت بحران حلب توسط جبهه مقاومت ارتباط دارد. لذا بر اساس قرائن و تحلیل مسائل سوریه در شرایط فعلی، باید در پشت این حادثه دست کسانی را متصور بود که جنگ را در سوریه به راه انداختند و اکنون بر سر راه یکسره کردن کار تروریستها مانعتراشی میکنند.
به نظر میرسد تنها طرفی که از این ترور سود میبرد؛ آمریکا است، چرا که غربیها از نزدیک شدن مواضع ترکیه به مواضع روسیه و ایران به شدت نگرانند.چنانکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اولاً بلافاصله بعد از ترور سفیر روسیه، از پیشبینی این اقدام تروریستی توسط سازمانهای اطلاعاتی آمریکا خبر داده بود و ثانیاً جانکربی دو روز بعد که کارشناسان و تحلیلگران و بویژه برخی مقامات ترک از احتمال دست داشتن آمریکا در ترور سفیر روسیه سخن گفتند، از این سخنان ابراز نگرانی کرد! در این خصوص باید گفت:
1- ترور سفیر روسیه در ترکیه را باید واکنشی به پیروزی جبهه مقاومت در حلب تلقی کرد.با توجه به اینکه روسیه تاکنون شش بار قطعنامههای پیشنهادی آمریکا وکشورهای غربی درباره حلب برای نجات تروریستها را وتو کرده و در کنار جبهه مقاومت مانع تحقق اهداف واشنگتن و محور عبری - عربی - غربی در منطقه و بویژه در سوریه شده، این محور را برآن داشت تا با طراحی ترور سفیر روسیه اولاً پیروزی آزادسازی حلب را تحتالشعاع قرار دهد. ثانیاً پیامی به مسکو ارسال کند که برای ایستادگی در مقابل سیاستهای توسعهگرایانه آمریکا باید هزینه بدهد، همانگونه که سخنگوی کمیته خارجی مجلس روسیه در پاسخ به این پیام تاکید کرده «در مبارزه با تروریستها باید کشته داد و سفیر روسیه در آنکارا نیز شامل آن می شود.» مرداد امسال نیز مایکل مورل رئیس سابق سیا به شبکه سیبیاس آمریکا گفته بود:«با کشتن ایرانیها و روسها به طور مخفیانه، آنها را وادار به پرداخت بهاء کارهایشان میکنیم تا در مسکو و تهران متوجه شوند.» ثالثاً قصد دارند با تحریک افکار عمومی روسیه، کرملین را تحت فشار قرار دهند و وادار به عقبنشینی از سیاستهای خود کنند.
2- واکنش آمریکاییها و رسانههای غربی به ترور سفیر روسیه را باید آغازگر موج جدیدی از اسلام هراسی و اتهامزنی علیه مسلمانان در دوران ریاست جمهوری ترامپ تحلیل کرد. چرا که بعد از اینکه فرد تروریست هنگام ترور سفیر روسیه شعار اللهاکبر سر داده و به طرفداری از مردم حلب سخن گفت، ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا این اقدام را به تروریستهای به اصطلاح اسلامی نسبت داد و رسانههای غربی بر این موج سوار شدند و بار دیگر اسلامهراسی را در دستور کار خود قرار دادند. آنچه که این تحلیل را به واقعیت نزدیکتر میکند این است که دو روز قبل از این حادثه ترامپ در جمع هوادارانش بر مبارزه با تروریسم اسلامی به عنوان وظیفه خود در مقام ریاست جمهوری آمریکا تاکید کرده بود. و نکته مهم در این خصوص همزمانی این حادثه با حمله برلین است. به نظر میرسد سیا با طراحی حمله برلین نیز قصد داشته آلمان را به تروریسم به اصطلاح اسلامی مورد نظر ترامپ حساس و به سیاستهای جنگطلبانه واشنگتن در منطقه ملحق کند.
3- این حمله بعد از گفتوگوی تلفنی روسای جمهور روسیه و ایران و در آستانه دیدارهای مهمی که بدون حضور آمریکا و غرب در مسکو انجام شد،اتفاق افتاد. شاید بتوان گفت از آنجایی که جبهه مقاومت توانسته تصمیمگیری درباره مسئله سوریه و حلب را از کانون بینالمللی به کانون منطقهای منتقل کند و با پیروزی حلب به جامعه جهانی پیام دهد که موضوع سوریه یک موضوع منطقهای است و بدون دخالت قدرتهای فرامنطقهای قابل حل و در حال حل شدن است، در آستانه برگزاری نشست وزرای دفاع و همچنین خارجه ایران و روسیه و ترکیه در مسکو بدون حضور آمریکا و کشورهای حامی تروریستها، آمریکا قصد داشت تا با اخلال در این دو نشست، اعلام کند بدون حضور واشنگتن بحران سوریه قابل حل نیست و اگر دیگران بدون حضور کاخ سفید بخواهند تصمیمی بگیرند با چنین پیامدهایی روبرو خواهند شد.
4- آنچه از گذشته تاکنون شاهد آن بودیم این است که آمریکا نه تنها به دنبال پایان جنگ در سوریه نیست بلکه به دنبال گسترش آن است و علاقهای به توافق ندارد بلکه به دنبال بالا گرفتن هرچه بیشتر درگیری است و طرح های آمریکا برای بازسازی «خاورمیانه بزرگ»! کاملا براساس تنش و درگیری در منطقه استوار شده است.
5- سال گذشته قرائن و دلایل مختلفی مطرح شد که دست آمریکا پشت سرنگونی هواپیمای روسی قرار دارد، شاید کسانی که با سرنگونی جنگنده روسی در سال گذشته روابط مسکو- آنکارا را تیره کردند، اکنون نیز پشت این حادثه باشند و در حالی که دو کشور به سوی گرمی روابط پیش میروند، بخواهند روابط همسایگان را در منطقه دچار اخلال کنند، بخصوص که اکنون تهران و مسکو سعی دارند آنکارا را متوجه اشتباهات خود در بحران سوریه نمایند تا از سیاستهای غلط خود عقب نشینی کند. البته بخشی از موضع ترکیه در نشست مسکو درباره جبهه مقاومت و بخصوص حزب الله غیرقابل هضم است و آنکارا باید از موضع دوگانه خود در سوریه کاملاً دست بردارد.
6- تصور نمیشود روابط روسیه و ترکیه از این حادثه متاثر شود و به سود روسیه و ترکیه است که در شرایط فعلی از این موضوع عبور کنند. برخلاف آنچه که در لحظه ترور سفیر روسیه در آنکارا انتظار میرفت، دو طرف به سرعت درصدد برآمدند تا پیامدهای این رویداد را مهار کنند. هر دو کشور با مواضعی یکسان این اقدام را تروریستی و در جهت تخریب روابط مسکو- آنکارا و روند صلح در سوریه که روسیه، ایران و سایر کشورها به طور جدی آن را پیگیری میکنند، خواندند. گفتوگوی تلفنی مقامات دو کشور و نوع پوشش خبری این حادثه توسط محافل رسانهای و سیاسی روسیه و ترکیه نیز نشان داد رویکرد دو کشور در تعامل با این حادثه با حادثه سرنگونی جنگنده روسی متفاوت است.
7- از آنجایی که خارج کردن ساکنان تحت محاصره شهرکهای کفریا و الفوعه از حومه ادلب شکل دیگری از پیروزی ارتش سوریه محسوب می شود ، شاید آمریکا تلاش داشت با ترور سفیر روسیه، روند اجرای خروج مردم از کفریا و الفوعه را متوقف و یا دچار اخلال کند.
8- البته با توجه به سلسله حوادث تروریستی در ترکیه، حادثه ترور سفیر روسیه را باید نشانهای بر خارج شدن کنترل اوضاع ترکیه از دست اردوغان دانست و آنگونه که سه سال پیش بشاراسد درگفتوگو با یک روزنامه غربی گفته بود «کسی که عقرب در جیب خود بگذارد، نخست خود باید منتظر نیش آن باشد.»
9- از ابهامات حادثه ترور سفیر روسیه این است که مرت آلتینتاش- تروریستی که سفیر روسیه را هدف قرار داد- از افسران گارد ویژه پلیس ترکیه و از محافظان شخصی اردوغان بوده است. اینکه چرا وی در یک محیط کاملاً بسته و محاصره شده، بدون هیچگونه مقاومتی کشته شده و زنده دستگیر نشده، مسئلهای تاملبرانگیز است.
10- آمریکا و غربیها بعد از ناامیدی در حلب، به کمک متحدان عربشان چند اقدام نمایشی جدید را در دستور کار خود قرار دادهاند.اول:ارائه قطعنامه ای در شورای امنیت از سوی پاریس در جهت اعزام ناظران سازمان ملل برای خروج غیرنظامیان از حلب بود. نکته مهم این است که حلب اکنون آزاد شده و نه مردم حلب تمایلی برای خروج از این شهر دارند و نه نیازی به خروج غیرنظامیان میباشد. نکته مهمتر اینکه درحالی که ناظران سازمان ملل و نمایندگانی از صلیب سرخ هم اکنون در حلب حضور دارند، آمریکا، انگلیس و فرانسه با تصویب این قطعنامه درتلاشند در یک جنگ روانی به افکارعمومی جهان القاء کنند، در موضوع حلب به یک پیروزی دست یافتهاند. اما روسیه اعزام نیروی جدید بینالمللی را منوط به موافقت دمشق کرده و نماینده سوریه در سازمان ملل نیز اعلام کرده هدف آمریکا نجات12افسر اطلاعاتیِ آمریکایی، سعودی، ترکیهای، قطری، اردنی، مغربی و اسرائیلی از حلب است. بشارجعفری تاکید کرد: «ما تلاش داریم آنها را دستگیر کنیم و به دنیا نشان دهیم.» دوم: با قطعنامهای که در ظاهر از سوی قطر به سازمان ملل ارائه شده، آمریکا قصد دارد سوریه و متحدانش را به عنوان جنایتکار جنگی تحت فشار قرار دهد، عنوانی که مصداق اصلی آن خود آمریکا و متحدان غربی و عربی اوست که تروریستها را تا دندان مسلح کردند و به جان مردم سوریه و عراق انداختند و صدها هزار زن و کودک بیگناه را با آن وضع وحشیانه و فجیع به خاک و خون کشیدند. زمانی که تصاویر کشتار وحشیانه مردم سوریه به سراسر جهان ارسال میشد، غیرت حقوق بشری آمریکا و متحدانش به جوش نیامد، اما حالا که مردم حلب از دست تروریستها نجات پیدا کردند، با ادعای نقض حقوق بشری به دنبال پیدا کردن جنایتکاران جنگی در سوریه هستند!!! سوم: آمریکا قصد دارد موضوع حضور سردار حاج قاسم سلیمانی در سوریه را که به درخواست رسمی دمشق به عنوان یک مستشار به ارتش این کشور درمبارزه با تروریسم و تروریستهای دستپرورده آمریکا کمک میکند، با ادعای نقض قطعنامه 2231 به شورای امنیت بکشاند. هرچند این تلاشها همچون تلاشهای قبلی نتیجهای برای آمریکا به دنبال نخواهد داشت، اما نشان از سردرگمی و استیصال مقامات آمریکا دارد.