
رسانههای جهان هنوز نمیدانند "بیداری اسلامی" یعنی چه؟ و هنوز از اینکه رهبر جمهوری اسلامی این حرکت را "بیداری اسلامی" نامیده گیجند. آنها در بهت کامل بسر میبرند. رسانهها که تا دیروز داشتند خبر مطالبه جوانان مصری مبنی بر خروج سفیر رژیم صهیونیستی از اسرائیل را توی اخبار دیپلماتیکشان پخش میکردند، از پخش خبر تسخیر سفارت این رژیم بدست همان جوانان عاجز ماندهاند و آشکارا دری وری میگویند! تحلیلگر صدای آمریکا دیشب در حالیکه نمیدانست باید چه بگوید، با وقاحت میگفت: "این کار در هر نقطه جهان محکوم است. چرا که سفارتخانه هر کشور خاک آن کشور محسوب میشود و مصون است." دوست داشتم لجنی به دستم میرسید تا بر دهان او بزنم تا صحبت از خاک نکند که خاک فلسطین، ۶۰ سال است که در اشغال رژیم صهیونیستی است. وبسایتها هم در مقابل این اتفاق هنوز خاموشند و در بهت مطلق به انعکاس تصاویر و ویدئوهای حادثه ۱۱ سپتامبر با محوریت تبلیغ علیه مسلمانها مشغولند. البته اینها همیشه اینطور بودهاند. بقول سید شهیدان اهل قلم، سپهر اطلاعاتی غرب فرو ریخته است و ماهوارهها دیگر به داد حاکمیت جهانی غرب نمیرسند و هرکس که حاکمیت ماهوارهها را با حاکمیت جهانی غرب مترادف گرفته، اشتباه کرده است. او وقتی در مورد وقوع انقلاب اسلامی در درون این سپهر اطلاعاتی مینویسد از بهت و عجز رسانههای غرب در برابر انقلاب اسلامی یاد میکند و بعد میگوید اتفاقی اینچنین باز در هر نقطه دیگر عالم قابل تکرار است و به عکسی اشاره میکند که در بوسنی گرفته است، جوانی اروپائی که با موهای بلند و عینک رمبویی پیشانی بند "الله اکبر، جهاد" بسته است.
هر چند حرکتهای انقلابی و جهادی با وجود سیطره رسانهای غرب - که علی الظاهر ده سال است که علیه مسلمانهاست - در هر کجای عالم میتواند اتفاق بیفتد، اما این حرکت در مصر خیلی دیر اتفاق افتاد. نفرین به مبارک که سی سال این حرکت را به تأخیر انداخت. بغض فرو خفته مردم مسلمان مصر، بعد از سرنگونی مبارک، دو شب پیش ناگهان سر باز کرد و حرکتی رخ داد که هیچ کم از تسخیر لانه جاسوس آمریکا در ایران نداشت و اگر تسخیر سفارت اسرائیل انقلاب دوم مصریها نامیده شود باز هیچ بیراه نیست. دیشب به یاد خطبههای امام خامنهای (روحی له الفداء) در نماز جمعه و بعد از آن در حسینیه امام خمینی (ره) افتاده بودم که میفرمودند بازار تحلیلها در مورد وقایع منطقه بویژه مصر داغ است اما ریشه انقلاب مردم منطقه بویژه مصر بر باد رفتن کرامت آنها بدست حکام خیانتکار آنهاست و آنها بر علیه خیانت حکامشان در قضیه فلسطین و پایمال شدن عزتشان در برابر آمریکا و اسرائیل است که بپا خواستهاند. دیشب یکبار دیگر دلم شهادت داد که امام خامنهای (روحی له الفداء) به حق رهبری جهانی است که خود در رأس همه از آنچه ما را به داشتن آن میخواند - بصیرت - برخوردار است. به یاد ندارم جز او هیچکس دیگری انقلاب مصر را به این صورت تحلیل کرده باشد. اگر هم دیگرانی بودند که این حرف را زدند بعد از ایشان بود که زدند.
خون فرزندان اسلام که بدست اسرائیل و خدمتگذارانش ریخته شده، خون عزالدین قصام، خون فتحی شقاقی، خون شیخ راغب حرب، خون سید عباس موسوی، خون احمد قصیر، خون خالد اسلامبولی، خون عماد مغنیه و به ثمر نشسته است. کجایند آنهایی که عماد مغنیه را با ناجوانمردی به شهادت رساندند و بعد از آن عربده کشیدند که انتقام این خون پس چه شد؟ کورند آنهایی که نمیبینند که انتقام خون شهید را خداست که میگیرد و دست خدا از فقط از آستین حیدر کرار بیرون میآید. دست حیدر کرار برای کندن در خیبر یکبار دیگر از آستین بیرون آمده. یا مرتضی علی مددی! فریاد حلقوم مجروح جهان اسلام این است و جز این نیست. وعده خدا محقق شده و عباد خدا بعد از سفارت اسرائیل به درون تک تک خانههای اسرائیلی هم خواهند رفت... فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا.