تأکید مقام معظم رهبری بر مضرّ بودن دوقطبی برای دولت و ملت، نصحیت گروهی و جریانی نیست. ایشان به نگاه کلان خود، این گرا و جهت را نشان می‌دهند که دوقطبی‌سازی کاذب برای هر فرد یا جریانی که پیروز انتخابات آتی باشد ضرر خواهد داشت.

سرویس سیاست مشرق - «ما از پذیرش ترامپ به‌عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده خودداری می‌کنیم و از پذیرش فرامین دولتی که افرادی متعصب را به قدرت برساند، خودداری می‌کنیم»؛ این عبارت را یکی از گروه‌های معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در صفحه‌ای موسوم به NOTMYPRESIDENT# منتشر کرده است.[1]

نشریه لس‌آنجلس تایمز گزارش داد که مخالفان ترامپ با مشت‌های گره‌کرده، صدای سوت و کف و همراه با خودروهایی که بوق می‌زدند در اطراف ساختمان شورای شهر لس‌آنجلس تجمع کرده و شعار «رئیس جمهوری من نیست» را سر می‌دادند.

شهرهای دیگری در آمریکا همچون دنور، مینیاپولیس، میلواکی، اوکلند و حتی ونکوور در کانادا نیز شاهد سرازیر شدن هزاران معترض به ترامپ بودند؛ پر سر و صداترین تظاهرات روزهای گذشته در شهر پورتلند در ایالت اورگان رخ داد، جایی که حدود 4 هزار معترض به‌سوی مرکز شهر راهپیمایی کردند. پلیس دست‌کم 29 تن را به‌اتهام پرتاب چیزهای مختلف به‌سوی افسران پلیس، شکستن شیشه‌های خودروها و صدمه زدن به یک خودرو در یک فروشگاه خودرو بازداشت کرد، تا جایی که پلیس پورتلند این تظاهرات را «شورش» توصیف کرد و برای متفرق کردن معترضان از پودر فلفل و گلوله‌های پلاستیکی استفاده کرد.[2]

تحلیل‌گران سیاسی حتی پیش از اعلام نتایج با توجه به شدت رویارویی دو کاندیدا به این امر اذعان داشتند که در فرآیند رقابت دو نامزد جمهوری‌خواه و دموکرات، که نقطه اوج آن مناظره‌های تلویزیونی بود، جامعه آمریکا تبدیل به یک جامعه "دوقطبی" شده است. چنانکه علیرضا میبدی کارشناس تلویزیون ماهواره‌ای "ایران فردا" درباره رقابت‌های انتخاباتی آمریکا گفت: «هریک از این دو نامزد که به کاخ سفید برود، مشخص نیست با یک جامعه دوقطبی ناراضی چه باید بکند؟»[3]

روزنامه روسیسکایا، در تحلیلی با عنوان «داستان وحشت» به قلمفدور لوکیانوف فضای سیاسی داخل آمریکا را به سمت ورود به یک دو قطبی وحشت تعبیر کرده است. او در این تحلیل می‌نویسد: «همکلاسی من که 25 سال قبل به آمریکا سفر کرده بود با ورود ناگهانی به امور سیاسی، مرا متعجب کرد. وی در پاسخ به سئوال من در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا هر دوی آنها را به باد ناسزا گرفته و در خاتمه (امر واقعاً عجیب برای شخص دور از سیاست چون او) اعلام نمود باید موضع مدنی خود را بیان کند».[4]

تجربه دوقطبی‌سازی در اوکراین با شتاب چشمگیر جامعه این کشور را عملاً به دو پاره تقسیم کرد؛ گرچه این مساله در چگونگی توزیع بافت قومیتی در نواحی شرقی و غربی اوکراین و همچنین متأثر از تفاوت‌های بافت اقتصادی بین نواحی شرقی و غربی است، اما امروزه جامعه اوکراین به ملتی دو- پارچه تبدیل شده است. بخش شرقی آینده خود را در همگرایی با روسیه می‌بیند و بخش غربی چشم به حمایت بلوک غرب و اتحادیه اروپا دارد.

حالا این شکاف عمیق، به حدی جدی است که برخی از اوکراینی‌ها و بخشی از استراتژیست‌های غربی، پیشنهاد تجزیه این کشور را داده‌اند؛ «جورج فریدمن» - رئیس مرکز برآورد اطلاعاتی راهبردی استراتفور- با مرور خاطرات حضورش در جریان انقلاب نارنجی نوشت: «من با گروهی از تجار و تحلیل‌گران مالی اوکراین دیدار کردم. آن‌ها پیشنهاد دادند که اوکراین به دو کشور تقسیم شود، شرق و غرب. این ایده برخی در داخل و خارج اوکراین است. این امر، بر رسم همیشگی اوکراینی‌ها برای در حاشیه بودن و تقسیم شدن بین روسیه و اروپا مطابقت دارد. مشکل این است که مرز جغرافیایی مشخصی وجود ندارد که بتوان میان دو گروه تعریف کرد».[5]

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، برخی جریان‌های سیاسی و نزدیک به دولت با نگاه صرفاً انتخاباتی تلاش می‌کنند تا از این ترفند انتخاباتی استفاده نمایند. در حالی که در شرایط کنونی یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های مردم موضوع معیشت است، گروه‌های مذکور از موضع اپوزیسیون با طرح مسائلی چون توافق هسته‌ای موسوم به برجام، شبکه‌های اجتماعی، ماهواره، فیلترینگ، توقیف فیلم و ... برای ایجاد دو قطبی‌های کاذب در جامعه بر روی شکل‌گیری گسل‌های اجتماعی سرمایه گذاری می‌کنند.

محمدباقر قالیباف در یادداشتی با انتقاد از این رویکرد، صدمات آن را یادآور شد: «بزرگ‌ترین خیانت را کسانی مرتکب می‌شوند که موضوع مذاکرات هسته‌ای و موضوعات مشابه را ابزاری برای دوقطبی کردن جامعه استفاده می‌کنند. کسانی که بر این شیپور می‌دمند، قطعاً خیر و صلاح این ملت و سرزمین را نمی‌خواهند و اهداف دیگری را دنبال می‌کنند و متأسفانه عده‌ای هم جاهلانه در این دام گرفتار می‌شوند و حتی در بین خانواده‌ها و دوستان نیز به یک طیف صفر و صدی گرایش پیدا می‌کنند و از روی هیجان یا چشم بسته همه‌چیز را نفی می‌کنند و یا چشم بسته به به و چه چه می‌کنند و در تقابل با یکدیگر قرار می‌گیرند. خسارت‌های جبران ناپذیری که از این رهگذر نصیب ملت می‌شود بعضاً جبران ناپذیر است.»[6]

متاسفانه برخی جریان‌های سیاسی بدون توجه به هشدارهای مقامات عالی کشور، با مقاصد کوتاه مدت انتخاباتی خط جدیدی را برای دو- پارچگی جامعه پی گرفتند،

این گروه‌ها با تمرکز بر چهره‌ای خاص، جامعه را به سوی دوقطبی موافقان و مخالفان وی سوق می‌دادند. در اینجا نیز مقام معظم رهبری برای حفظ کشور از مجادلات بیهوده و ممانعت از قطبی کردن ملت نسبت به یکدیگر، شخصاً ورود پیدا کرده و فرمودند: «خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهٔ صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که می‌بیند و می‌فهمد و فکر می‌کند که به نفع برادر مؤمن‌اش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدم‌ها هم، بخصوص آدم‌هایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران می‌شناسیم. با ملاحظهٔ حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور».[7]

تأکید مقام معظم رهبری بر مضرّ بودن دوقطبی برای دولت و ملت، نصحیت گروهی و جریانی نیست. ایشان به نگاه کلان خود، فارغ از منازعات حزبی و جناحی، این گرا و جهت را نشان می‌دهند که دوقطبی‌سازی کاذب برای هر فرد یا جریانی که پیروز انتخابات آتی باشد ضرر خواهد داشت؛ چرا که رئیس جمهوری دوازدهم پس از انتخابات با جامعه‌ای مملو از نفرت و دشمنی روبروست. هر سوی پیروز انتخابات آینده با بخشی از جامعه مواجه است که وی را به ریاست جمهوری قبول ندارد و خواسته‌های او را تمکین نمی‌کنند.

تجربه انتخابات 2016 آمریکا بر این واقعیت صحه می‌گذارد که حتی اگر خانم کلینتون پیروز انتخابات الکترال آمریکا بود باز هم به دلیل ایجاد شکاف عمیق در جامعه آمریکا و قطبیده شدن آن اعتراضات مردمی در این کشور صورت می‌گرفت. اگر رسانه‌های جریان اصلی و امپراتوری‌های خبری تصمیم به مصالحه با دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب بگیرند و در جهت اقناع افکار عمومی برای همراهی با وی گام بردارند، دوباره ترامپ در چاهی که خود در خلال انتخابات مشغول کندن آن بود خواهد افتاد.



[1] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/22/1238106/

[2] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/22/1238106/

[3] http://www.jamnews.ir/detail/News/731695

[4] http://www.khabaronline.ir/detail/597027/World/americas

[5] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/285748/

[6] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/415128/

[7] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=34459

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ۰۲:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
    0 0
    خیر. دو قطبی وجود دارد و انکار آن همان پاک کردن صورت مساله است. این دو قطبی همان دو قطبی اصیل فقر و عنا یا مستضعف و مستکبر یا همان حق و باطل است. منتهی نباید اجازه دهیم عده ای با دوقطبی های جعلی مثل چپ و راست بتوانند کاری کنند که دو قطبی و درد اصلی فراموش شود. اما اگر بخواهید از تنش و به هم خوردن آرامش بترسید بهتر است آرمانگرایی را کنار بگذارید و پراگماتیست بشوید. بالاخره باید به نقطه ای برسیم که نیروهای خالص و وفادار به انقلاب اسلامی بین حفظ انقلاب و حفظ آرامش یکی را باید انتخاب کنند. مثلا بدیهی است که نباید از اصلاح طلبان و اربابان انگلیسی و آمریکاییشان انتظار داشت دست از توطئه و خیانت بردارند. اما سوال اینجا است که نیروهای انقلابی تا کجا می خواهند برای کسب رضایت اتحادیه اروپایی با سگان دست آموز آنها مماشات کنند؟ باید انتخاب کنیم که "وحدت کلمه" را می خواهیم یا "وحدت ملی " را. دقت کنید که امام خمینی هیچ گاه حرفی از مفهوم موهومی مانند وحدت ملی نزد چرا که این همان تفکر قبیله ای عصر جاهلیت است که می گوید ارتباط ملیتی و قبیله ای و خونی و نژادی یک مایه وحدت و تمایز است.با تفکر وحدت ملی همیشه باید به افراد ملیت خودتان نظیر مسعود رجوی بیشتر نزدیک باشید تا به یک خارجی مثل سید حسن نصر الله. اما وحدت کلمه می گوید همدلی از همزبانی بهتر است. جان گرگ و جان سگ از هم جداست / متحد جان های مردان خداست. یعنی اینکه آنچه مهم است وحدت فکری و عقیده است. کسی که عقیده اش همان تفکرات اومانیستی بعد از عصر رنسانس است با تفکر اسلامی که همه معارف هستی را در قرآن و عترت می بیند و هیچ راه حلی را در عرض قرآن و عترت بر نمی تابد ، بکلی بیگانه هستند. پس باید مفهوم بیگانه و خودی را تعریف کنیم. اصلاح طلبان هر چند ظاهرا ایرانی هستند اما همانقدر بیگانه و اجنبی هستند که اربابشان آمریکا اجنبی است. در عوض مجاهدان راه خدا اگر سیاهان نیجریه باشد با خودی و همدل و محرم هستند. پس هم اکنون باید تصمیم تاریخی را گرفت. اگر به وحدت کلمه بازگردیم تکلیف اصلاح طلبان روشن است. آنها کوچکترین حقی برای حضور در نظامی که از بن به ایدئولوژی آن بی اعتقادند ندارند و اگر هم اراده کنند که با آن در بیفتد باید آنها به عنوان بغات وارد جهاد شویم. یا می کشیمشان یا شهید خواهیم شد.
  • محمد ۰۷:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
    0 0
    حاصل دوقطبی هسته ای شد برجام وحاصل برجام شد هیچ منافع ملت رافدای یک هیچ دیگر نکنید
  • ۰۹:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
    0 0
    برو بخواب!
  • امیر عباس ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
    0 0
    اقای برو بخواب ! تا زمانیکه امثال شما در خواب غفلت هستید او بیدار و مسئولیت روشنگری خواهد داشت و قطعا به خواب نخواهد رفت
  • ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
    0 0
    اقا از وقتی روحانی امده جامعه را دوشقه کرده! این چظور دولتی است که صاحب منصبانش علنا از حذف مخالفان خود حرف می زنند؟
  • ali ۱۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
    0 0
    سخن بزرگان: "نظر شما غیر قابل انتشار است." پایگاه خبری تحلیلی مشرق

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس