به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق، انتشار ويژه نامه "خاتون" روزنامه ايران ظرف چند روز گذشته جنجال زيادي به پا كرده است. از انتقاد شديد مراجع عظام تقليد و علما گرفته تا اعلام برائت افراد حقيقي و حقوقي كه نامشان در اين ويژه نامه در ج شده است. در اين بين "احسان مقدم" يكي از طرفداران پر و پا قرص دولت كه مسئوليت سازمان ملي جوانان استان قزوين را بر عهده دارد پس از انتشار اين ويژه نامه با نوشتن يك يادداشت در وبلاگ شخصي خود "ميدان مين" از ادامه همكاري با تيم دولت انصراف داده است. مقدم در سابقه كاري خود مسئوليتهايي همچون مديركل روابط عمومي راهآهن، مديرعامل خبرگزاري پانا، سردبير سياسي خبرگزاري ايرنا و مدير ارتباطات زامياد را دارد.در يادداشت احسان مقدم آمده است:آنهایی که مرا می شناسند می دانند تا برایم یقین نشود راه را اشتباه می روم، کوتاه نمی آیم. تمام این روزها چه وقتی موج کامنت هایتان از سر دلسوزی یاهرچیز دیگری مرا برحذر داشت از راه، گفتم: نه.
ماندم در طریقت رییس جمهوری که دوستش دارم و چشم بستم به حاشیه های برخی همراهان...
چه بسیار دوستانی که از دست دادم و چه بسیار ملامت ها که کشیدم...اما یک جایی دیگر تاب نیاوردم.
دلم سوخت وقتی دیدم آرمان های دکتر چنین استحاله شده اند.
بوی جمع کردن رای به مشامم خورد وقتی ویژه نامه "خاتون" را دیدم.
خدا شاهد است و ناظر، حالا که می نویسم اگر می خواستم گوشه عافیت طلب کنم درهمین دولت و مثل برخی ها ولایت پذیری حضرات را با تک ماده بپذیرم ...پیشنهادی داشتم که شاید بزرگتر از قد من و لیاقتم بود اما چشم بستم.
ما نخواستیم این یاران دولتی را که ویژه نامه خاتونشان، برای بدست آوردن دل برخی ها در شمیران و نیاوران و...، مشاور ورشکسته ای را کارشناسش می کند که دل بچه های انقلابی و حزب اللهی را خون کند، نخواستیم.
با احترام به احمدی نژاد و برخی دوستان صادقم همچون جعفر بهداد که به صداقتشان و سلامتشان شک ندارم...ما دیگر نیستیم.
به هزار و یک دلیل دیگر نیستیم.
راستی، یادم آمد سخنان آیت الله مکارم شیرازی را در حرم حضرت معصومه(س)، تکان دهنده بود؛ مخصوصا آن جا که گفت: "برای گرفتن رای بی بند و بارها و برای انتخابات این کارها را می کنند و..."
اگر نخواستند، گوشه همان حجره، کنار آرامش حوزه درس می خوانم و اگر هم چیزی بلد بودم درس پس می دهم، اگر هم برمن تکلیف شد درسنگری دیگر در همین نظام مقدس که شکر خدا سایه آقا بالای سرمان است خدمت می کنم؛ اما دلم تاب نمی آورد ببینم علما و مراجع عزیز هر از چند گاهی آن هم سر یک خطایی از دولت وارد صحنه شوند و موضع بگیرند؛ دلم تاب نمی آورد دست بر دست بگذارم و چیزی نگویم، دلم تاب نمی آورد ببینم رییس جمهوری که با پرچم ولایت رای آورد...آرمان هایش را برخی رفقایش بدهند بر باد، چه دانسته و یا ندانسته؛ الله اعلم. والسلام
ماندم در طریقت رییس جمهوری که دوستش دارم و چشم بستم به حاشیه های برخی همراهان...
چه بسیار دوستانی که از دست دادم و چه بسیار ملامت ها که کشیدم...اما یک جایی دیگر تاب نیاوردم.
دلم سوخت وقتی دیدم آرمان های دکتر چنین استحاله شده اند.
بوی جمع کردن رای به مشامم خورد وقتی ویژه نامه "خاتون" را دیدم.
خدا شاهد است و ناظر، حالا که می نویسم اگر می خواستم گوشه عافیت طلب کنم درهمین دولت و مثل برخی ها ولایت پذیری حضرات را با تک ماده بپذیرم ...پیشنهادی داشتم که شاید بزرگتر از قد من و لیاقتم بود اما چشم بستم.
ما نخواستیم این یاران دولتی را که ویژه نامه خاتونشان، برای بدست آوردن دل برخی ها در شمیران و نیاوران و...، مشاور ورشکسته ای را کارشناسش می کند که دل بچه های انقلابی و حزب اللهی را خون کند، نخواستیم.
با احترام به احمدی نژاد و برخی دوستان صادقم همچون جعفر بهداد که به صداقتشان و سلامتشان شک ندارم...ما دیگر نیستیم.
به هزار و یک دلیل دیگر نیستیم.
راستی، یادم آمد سخنان آیت الله مکارم شیرازی را در حرم حضرت معصومه(س)، تکان دهنده بود؛ مخصوصا آن جا که گفت: "برای گرفتن رای بی بند و بارها و برای انتخابات این کارها را می کنند و..."
اگر نخواستند، گوشه همان حجره، کنار آرامش حوزه درس می خوانم و اگر هم چیزی بلد بودم درس پس می دهم، اگر هم برمن تکلیف شد درسنگری دیگر در همین نظام مقدس که شکر خدا سایه آقا بالای سرمان است خدمت می کنم؛ اما دلم تاب نمی آورد ببینم علما و مراجع عزیز هر از چند گاهی آن هم سر یک خطایی از دولت وارد صحنه شوند و موضع بگیرند؛ دلم تاب نمی آورد دست بر دست بگذارم و چیزی نگویم، دلم تاب نمی آورد ببینم رییس جمهوری که با پرچم ولایت رای آورد...آرمان هایش را برخی رفقایش بدهند بر باد، چه دانسته و یا ندانسته؛ الله اعلم. والسلام