سرویس فرهنگ و هنر مشرق-شاید دو سال پیش بود که نماهنگ "ایستاده ایم1" منتشر شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. نماهنگی که در فضایی صمیمی و به شکلی کاملا حرفهای نگاه حماسی به وطن را محور قرار داده بود و با استفاده از تمام دستمایه های موجود در کلیپ توانسته بود چند دقیقه مخاطب را با خود همراه سازد. مخاطبی که در خود نماهنگ هم پیش بینی شده بود که بعضی هاشان از همان اول آن را پس خواهند زد.
حالا و بعد از حدود سه سال نماهنگ "ایستادهایم2" چندی پیش رونمایی شد. اساسا تمرکز این گروه در نماهنگ سازی رسيدن به چند مورداست :1- قصه ای که بتواند مخاطب را نگاه دارد 2- موسیقی خوب 3- روح حماسی و فضای کلی اثر
به طور کلی در نماهنگ به دلیل فشردگی زمان و اینکه ناچاری قصه ای را مثلا در 3 یا 4 یا 7 دقیقه تعریف کنی ناگزیری بجای نگاه رئالیستی به ماجرا و پردازش رئال سوژه ناگزیری اغراق را جایگزین آن کنی. در این نماهنگ، قصه کاملا در منطق درستي تعریف شده است.يعني شعار و رجز. موسیقی خوبی که از تصاویر بیرون نمیزند و قصد خودنمایی ندارد وجود دارد و در نهایت، روح اثر در مخاطبی که بدون هیچ فرامتن و حاشیه ای، اثر را میبیند، حسی حماسی، ضد آمریکایی و میهن دوستانه را بوجود می آورد.
فیلم سینمایی چه تفاتی با نماهنگ دارد؟
در یک فیلم سینمایی کارگردان و نویسنده یک زمان یک و نیم تا دو ساعته دارند که در آن میتوانند قصه شان را روایت کنند. آنها برای روایت قصه و اثر گذاشتن قصه ابزارهای مختلفی دارند. زمان آنها آنقدری هست که بتوانند یک یا چند شخصیت را برجسته سازی کنند و باعث نزدیک شدن آنها به ذهن تماشاگر یا ایجاد حس همذات پنداری با آنها یا حتی قهرمان سازی شوند.
علاوه بر این ابزار، فضاسازیهای مبتنی بر جغرافیا، اکت ها، نوع میزانسن و همه و همه ازجمله مواردی هستند که به کارگردان امکان میدهد تا حتی اگر قصه او تنک است و خطی، بتواند بجای روایتهای فرعی، فضاهای خالی را با آن ابزارها پر کند.
دیالوگها و بازی با انواع آن و ازجمله دیالوگ ضربه زننده و..بازیگرانی که هر یک به واسطه شخصیتی که برایشان نوشته شده، میتوانند از ابزارهای مختلفی از جمله میمیک و بازی های لحنی و حرکتی و ...استفاده کنند و بسیاری چیزهای دیگر میتواننددست به دست هم دهند تا تماشاگر فیلمی را ببیند، از دیدنش لذت ببرد، پیامی را دریافت کند یا تلنگری به ذهنش زده شود و متوجه موضوعی شود.
اما در یک نماهنگ به مقدار زیادی فضا متفاوت است. نویسنده و کارگردان باید به همه اهدافشان در زمان کوتاه برسند. مثلا در نماهنگ مذکور حدود 7 دقیقه وقت دارند تا هم مخاطب را پای اثر نگاه دارند و باعث شوند از آن لذت ببرند (لذت فقط به معنای خندیدن و خوشحال شدن نیست.ممکن است گاهی یک حس حماسی یا غمگین و یا ..موجب لذت مخاطب شود) هم پیامشان را برسانند. هم تکلیف مخاطب را با موضوع روشن کنند و هم حسی را که مد نظرشان بوده است ایجاد نمایند.
در این نماهنگ قصه ای کوتاه که در لحظه لحظه اش یک نام، وسیله یا به طور کلی سوبژکت جانمایی شده موفق میشود بار یک قصه بلند را به دوش بکشد و گروه را به اغلب خواسته هایشان برساند
دستمایه ای ضد آمریکایی و با محوریت مقاومت در برابر دشمنان متخاصم و تلاشي نمادين برای نیفتادن پرچم همان تمی است که در نود درصد فیلمهای آمریکایی وجود دارد و با افتخار این مسیر ادامه داده میشود. تمی که بی دلیل در اغلب فیلمهای بلند ما حتی حذف میشود.
فیلم با اشاره ای به یک نام قدیمی آغاز میشود،گوهرشاد(مسجد جامع گوهرشاد یکی از مساجد مشهور جهان اسلام و یادگاری ارزشمند و ماندگار از هنر و معماری عهد تیموریان است که قدیمىترین مسجد موجود شیعه در مشهد به شمار میرود).دختر و گوهرشاد -عروسکش- با بقیه مسافران سوار هواپیما هستند. از سوی دیگر در جنوب کشور، زندگی عادی در جریان است. همه چیز عادیست تا لحظه اصابت موشک به هواپیمای ایرانی....و از اینجا رجز و حماسه و شعار آغاز میشود..تلاش برای نیفتادن پرچم و شکست دشمن...تا لحظه ای پیروزی و بازگشت دوباره آرامش به زندگی مردم.
نماهنگ ساختارش به ساختار شعار نزدیک است و اساسا رجز خوانی و اغراق در آن باید نمود داشته باشد. مانند اینکه یکی از ساختمان بلندی پایین میپرد و دوباره بلند میشود. اینکه یکی مشت بر زمین میکوبد و تمام زمین اطرافش میلرزد. اینکه یکی مقابل توپ می ایستد و توپها و تمام ادوات نظامي دشمن را درهم ميشکند و... اساسا در این نماهنگ نباید منطق مواجهه ، مفهوم و منطق رئال باشد بلکه اینجا ساختار شعار و رجز مفهوم اتحاد و پيروزي و حماسه را دوباره سازي ميکند و قصه بر اساس این شيوه و با ساختار رجزخوانی و اغراق حماسي روایت میشود.
در اينصورت و با ساختار رجز تصويري، اين اتفاقات منطقي و پذيرفتني خواهند بود. اتفاقاتي ازجمله اينکه توپها به ما اثر ندارند. ما ناوهای آمریکایی را با اتحادمان غرق خواهیم کرد.ما اجازه نمیدهیم پرچم کشورمان بر زمین بیفتد و مواردی مانند این که ازقضا در جهان شعار و رجز کاملا منطقی هستند و باعث ایجاد روحیه و حماسه میشوند.
متاسفانه در این چند روز نقدهایی دیده ام که یا غیرعامدانه و یا از روی فریبکاری و با سفسطه گری تلاش کرده اند تا این تصاویر و نماها را با منطق رئال تعبیر کنند و طبیعتا گزاره حاصله حتی خنده دار خواهد شد. اینکه پسری جلوی توپ می ایستد و از روی آن میپرد و ...شوخی های لوسی است که تلاش دارند با هر وسیله و ترفندی به ساختار اثر ضربه بزنند.
دست آخر اینکه چند وقت پیش یکی از کارگردانهای بزرگ مجموعه ای تلویزیونی ساخته بود که درست در لحظات اوج و در قسمتهای پایانی که کار باید به سمت اکشن شدن میرفت افت شدیدی میکرد و همه چيز بي هيچ صحنه مهمي تمام ميشد. وقتی علت را جویا شدیم ، بعد از کلی آسمان ريسمان بافتن، دليل اصلي را گفت که واقعیتش این است که ما کارگردان اکشن و يکي که بتواند کارگردانی اکشن را با تسلط بر جلوه های ویژه جدی انجام دهد نداشتیم و چون کار، کودکانه میشد از خیرش گذشتیم.
حالا اما چند جوان توانسته اند نماهنگی را کارگردانی کنند که سابقه نداشته و طراحی و کارگردانی اکت های آن و فضاسازی و استفاده از جلوه های ویژه در آن بی سابقه بوده است. اتفاقی که موجب میشود تا انشالله از این پس دیگر در طراحی، اجرا و کارگردانی تصاویر اینچنینی درمانده یا حتی ضعیف نباشیم.
پی نوشت:
1- بابت تربیت و آماده سازی یک گروه 60 نفره متعهد و معتقد برای طراحی و ساخت پروژه های بزرگ و جهانی در آینده و در کنار آن، ساختن این نماهنگ شاید هزینه ای بیش از سه یا چهار برابر چیزی که هزینه شده لازم است .
2- همین حالا یک فیلم سینمایی بلند آپارتمانی که از یک و نیم ساعتش به زحمت میشود 5 دقیقه مفید درآورد و حتی یک دقیقه از جلوه های ویژه و طراحی های سخت و سنگین این پروژه را هم ندارد،در حدود یک میلیارد هزینه میشود.
3- دوستی حرف خوبی زده است که تکرارش به روشن شدن بحث کمک میکند: سینمای ایران در مورد تولید کارهای ضدآمریکایی عقیم است. مقادیری از بودجهی کارهای ضدآمریکایی در اصل دارد خرج دوا و درمان این بیماری میشود.
بچههای باغیرت باشگاه فیلم سوره فقط یک مسیر را طی نکردهاند، بلکه راه ساختهاند. ساخت یک کیلومتر اتوبان سی میلیارد تومان هزینه دارد، اما کرایهی تاکسیاش دوهزار تومان است.
ایستادهایم ۲ یک خط تولید ایجاد کرده که از میان آن الان میتوان دهها کار کمهزینهتر و حتی کاملتر ساخت. ایستادهایم ۲ فقط ۸ دقیقه فیلم نیست، بلکه صفی از چندین و چند نیروی تازهنفس و کاربلد است که با این فیلم در جبههی هنری انقلاب متولد شدهاند یا رشد کردهاند.
*کیوان امجدیان