به گزارش مشرق به نقل از آینده، مطلب طرح شده از سوی كلهر درباره چادر مشكی باعث گردید تمامی توجهات از مدعی العموم تا مطبوعات و سایتهای منتقد دولت به سوی آن جلب شود، در حالی كه روزنامه ایران، ارگان دولت كه به سرپرستی جوانفكر، مدیرعامل ایرنا منتشر می شود، در صفحه دوم خود در مقاله ای با عنوان "فتنه ممزوج" عملا نظام را به حضور میلیونی مردم ناامید شده از نظام به هواداری از دولت تهدید كرده و از شهریور سرخ خبر داده است!
نویسنده مقاله فوق كه اسم خود را منتشر نكرده، اما از لحن مطلب و كدهای موجود در آن بر می آید كه احتمالا یكی از اعضای حلقه نخست احمدی نژاد می باشد، در بخش نتیجه گیری این مطلب آورده است:
"تضعیف این دولت بزرگترین «ناامیدی روانی مردمی» را رقم خواهد زد. در نتیجه مردم ناامید شده از نظام، آماده هر عملی میشوند، درست همان طور كه دفاع از این عصاره گرانبها در وقت لازم با حضور میلیونی مردم مواجه خواهد شد. دفاع غیر عاملی كه تا به حال از حماقت دشمنان داخلی و خارجی جلوگیری كرده است.
با این تفاصیل بهتر میتوان از پروژه «تابستان داغ» یا «شهریور سرخ» رمزگشایی كرد. تابستانی كه به دلیل گرمای ذاتی خود همواره برای انجام انواع و اقسام «كودتاها» بهترین بستر بوده و میتوان از ظرفیت كلافگی طبیعی جامعه سود جست!"
اشاره فوق به شهریور سرخ و انجام كودتا نشان از آن دارد كه بعد از دوره خانه نشینی 11 روزه این جریان، سناریوی دیگری را در ذهن دارند.
نویسنده در ادامه تصریح كرده است كه: "باز كردن قلاده تروریست ها، برای ما و جریان فتنه یك پیام واحد دارد و آن اینكه دشمن «فتنه سبز» را از فهرست معادلات خود حذف كرده است."
گفتنی است اخیرا بعد از تلاش برخی لابیستهای آمریكایی برای خارج كردن گروه تروریستی مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی، برخی چهره های جریان سبز با این اقدام مخالفت كرده و آن را به ضرر این جریان دانسته بودند.
متن كامل این سرمقاله در ادامه می آید:
فتنه ممزوج!
سهدهه است كه دشمن مردم را برای سرنگونی نظام ساخته دست خودشان ترغیب میكند. پس از شكست كودتای سبز، اندیشكدههای سرطانی دشمن به این نتیجه رسیدند كه فتنه به بطن جامعه و ساختار اقتصادی ضربهای هرچند جزئی وارد ساخته و اگر بر این دو نقطه فشاری «متمركز و مستمر» وارد گردد قطعاً نتیجه مطلوب در بازه زمانی نه چندان دور حاصل خواهد شد.
آنها چنین میپندارند كه «حذف دولت» آخرین گام برای براندازی نظام را بشدت تسهیل كرده و با این برآورد و ارزیابی قدرت خود را بر بخش اقتصادی متمركز ساختهاند. دشمن با هرچه عمیق تركردن فتنه، منازعات را از سطح سیاسی به عمق اجتماع رسوخ داد و نتیجه این بود كه تعاملات اجتماعی بسیاری از خانوادهها و آشنایان تا مدتی قطع یا كمرنگ شد. از سویی دیگر، ركود حاصل از «ناامنی روانی» ساختار اقتصادی كشور را به فلج موقتی مبتلا ساخت. هم ما و هم دشمن بر این نكته به خوبی واقف بودیم كه سیستم معیوب پرداخت غیر هدفمند یارانهها به آخر خط رسیده و در صورت ادامه این روند نظام اقتصادی كشور بر روی وزن خود خراب خواهد شد.
نظام شیطانی جهان با این پیشفرضها در بازه زمانی كوتاه و بلند مدت برای خود ایستگاههایی را تعریف كرد. هدف كوتاه مدت، به تأخیر انداختن اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها و گام بعدی بسترسازی برای زمان اجرایی شدن طرح بود، به این معنی كه بطور موازی: - جهت ایجاد اغتشاش ذهنی در مردم عملیات مؤثر روانی در قالب القای ترس از عواقب اجرای طرح شكل گرفت. - قطعنامههای زنجیرهای در شورای امنیت و اتحادیه اروپا به تصویب رسید تا فشار اهرم خارجی به حداكثر خود برسد. - تلاش شد با كمك جریان فتنه و نفاق، شریانهای حیاتی اقتصاد، كشف و قطع گردیده و فضای رعبِ پمپاژ شده از خارج به احسنترین وجه پژواك داخلی داشته باشد. - و در تكمیل نقشهشان قصد كردند مردم را از «آخرین امید خود به نظام » یعنی «دولت منتخب» ناامید كنند.
شاید با این برهان بود كه سال گذشته محمد خاتمی در دیدار با جمعی از دانشجویان، سال 89 را سال «بحرانهای اجتماعی» نامید. اما تأخیر كاملاً مشكوك برای اجراییشدن طرح، كه شاید برای بسترسازی بهتر صورت گرفت، «بحران اجتماعی» پیشگویی! شده را با وقفه مواجه ساخت. دشمنان با تصور «مؤثر شدن تحریمها بر زندگی مردم» و آنچه آنها «تبعات اجرایی شدن طرح هدفمند كردن» مینامیدند فتنهای بسیار سهمگینتر را كلید زدند.
فتنهای كه بر پایه یك دكترین برگرفته از متن احادیث و روایات خود ما پایهریزی شده «از هر دری كه فقر وارد شود از پنجره آن ایمان خارج میگردد». این بود كه سال گذشته استوانه جریان فتنه، سال را به دو مقطع 6 ماهه تقسیم و وظایف دولت در سایه را این چنین تعریف كرد:
«6 ماه اول سال، صرف انتقاد از دولت و 6 ماهه دوم زمان عملیاتی كردن طرحها باشد.» آنچه «انتقاد» نامیدند تاكتیكی بود با سه هدف:
اول پاك كردن نقاط مثبت دولت در ذهن مردم و جایگزینی چهرهای مشوش از دولت در اذهان به جای چهره كریه خودشان در حافظه تاریخی. دوم انتقال سطح منازعه به پیش از انتخابات و رقم زدن دو قطبی دولت- منتقد دولت در جهت ایجاد اتحاد حداكثری و صف آرایی یكدست در مقابل دولت (نظام). سوم به راهانداختن عملیات روانی مؤثر در جهت ناامید شدن مردم از منتخبشان «كه البته با وقفه ایجاد شده در زمان اجرای طرح، برنامه فوقالذكر با یك سال فرصت بیشتر برای تخریب مواجه شد.»
طبق یك اصل اولیه در علم روانشناسی «ناامیدی» بستر زیست «افسردگی و خشم» است، از سویی دیگر ایجاد فضای رعب میتواند موتور مولدی را به چرخش در آورد كه عامل وقوع انواع و اقسام جنایات است. به زبان سادهتر وقتی مردم احساس ناامنی كنند در ابتداییترین حالت برای حفاظت از جان خود ابزار مثلاً حفاظتی- بخوانید آلت قتاله- حمل میكنند و به همین سادگی هر فرد تبدیل به پتانسیل بالقوه ایجاد وحشت میشود. پدیده ناامنی در فضایی موازی «امید» مردم برای برنامه ریزی، سرمایه گذاری و كار اقتصادی را سلب كرده و این چرخه بطور فزاینده بر سرعت خود میافزاید تا حدی كه ظرفیت «خشم اجتماعی» به نقطه صفرِ زدن جرقه نهایی كه دشمن برای خود تعریف كرده برسد.
كور كردن چشم امید مردم - دولت منتخب- مهمترین چرخ دنده حركت موتور مولد فوقالذكر است به این دلیل كه این دولت حد نهایی نصاب مردمی بودن و خدمت بی منت را شكسته و تضعیف این دولت بزرگترین «ناامیدی روانی مردمی » را رقم خواهد زد. در نتیجه مردم ناامید شده از نظام، آماده هر عملی میشوند، درست همان طور كه دفاع از این عصاره گرانبها در وقت لازم با حضور میلیونی مردم مواجه خواهد شد. دفاع غیر عاملی كه تا به حال از حماقت دشمنان داخلی و خارجی جلوگیری كرده است.
با این تفاصیل بهتر میتوان از پروژه «تابستان داغ» یا «شهریور سرخ» رمزگشایی كرد. تابستانی كه به دلیل گرمای ذاتی خود همواره برای انجام انواع و اقسام «كودتاها» بهترین بستر بوده و میتوان از ظرفیت كلافگی طبیعی جامعه سود جست!
به دلیل اطاله مبحث مابقی مطلب را به صورت فهرست وار خدمتتان ارائه میكنیم. دلایل این فتنهگریهای شیطانی بطور خلاصه به شرح زیر است:
1- پدیده «الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت» و ناامیدی جهانی از «الگوی مدیریت غرب» خطری است كه دشمن به خوبی آن را درك كرده و با تمام توان سعی دارد این «الگوی مترقی» را در پیش چشم ناظران جهانی به چالش بكشد.
2- در ذیل بحث الگو شدن ایران میتوان به مقاومت جانانه ملت و دولت قهرمان در بحث هستهای اشاره كرد كه دشمن در آن به شكلی مفتضحانه شكست دیپلماتیك را پذیرا شده و با دستانی خالی از منطق این حركات از سر استیصال را برنامهریزی میكند.
3-نداشتن ظرفیت و توان برای باز كردن باب یك جنگ جدید دلیل دیگری است كه دشمن را وادار ساخته كه این نبرد نامتقارن را به راه بیندازد.
4- دریافت ضربات كمر شكن از سیستم اطلاعاتی كشور دلیل دیگری است كه آنها را به سمت این انتقامگیری ناجوانمردانه سوق میدهد.
5- باز كردن قلاده تروریست ها، برای ما و جریان فتنه یك پیام واحد دارد و آن اینكه دشمن «فتنه سبز» را از فهرست معادلات خود حذف كرده است.
6-تغییر فاز از برخورد نرم به درگیری نیمه سخت-تحریم- و از نیمه سخت به سخت-عملیاتهای تروریستی- نشان از این دارد كه دشمن به آخر خط رسیده و جنگ نرم به نفع ما در حال مغلوبه شدن است.
7-باور مشترك استراتژیستهای جریانهای معاند داخلی و خارجی این است كه اگر دولت از این مرحله سخت عبور كند نظام برای سالهای بسیار طولانی در بحث اقتصادی و به تبع آن اجتماعی بیمه خواهد شد.
در پایان با طرح چند سؤال، از خوانندگان میخواهیم به این سؤالات در ذهن خود پاسخ دهند:
الف) چرا برخی اجرایی شدن طرح تحول اقتصادی را تا سر حد امكان به تأخیر انداخته و پس از اجرا با همه توان سعی میكنند آن را به زمین بزنند؟
ب) چه كسانی و با چه نیتی وقت مسئولان را به مسائل فرعی و انحرافی مشغول كرده و ظرفیت نیروهای امنیتی كشور را صرف موضوعات بی اهمیت و متوهمانه میكنند؟
ج) و در نهایت چه كسانی قطعات پازل دشمن را با سمپاشی شبانهروزی با محوریت دامن زدن به بداخلاقی، القای ناامیدی و ترس تكمیل میكنند؟»