مادرش می‌گفت یک روز در قم من را به قطعه 31 بهشت معصومه برد و دو جای قبر را به من نشان داد. گفت مادرجان یکی برای من و دیگری برای دوست خوبم مهدی است. دوست داریم در کنار شهدای افغانستانی دفن بشویم. او همچنین وصیت کرده بود، سعی کنید در گمنامی تشییع و تدفین شوم.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن هاشمی امام جمعه شهرک طالقانی ماهشهر و از بستگان و آشنایان شهید مدافع حرم "احمد مکیان" در خصوص این شهید مدافع حرم گفت: شهید مکیان چند سالی در شهرک طالقانی و آبادان زندگی کرد و سپس برای گذراندن دروس دینی به قم و بندر امام خمینی(ره) رفت. او در قم به حفظ قرآن کریم پرداخت که پدرش مشوق وی بود.

وی افزود: پدر این شهید مدافع حرم روحانی و اصالتا آبادانی است که با آغاز جنگ تحمیلی به شهرک طالقانی آمد. پدر این شهید در هدایت و تشویق جوانان شهرک برای شرکت در فعالیت‌های انقلابی و حوزه‌های علمیه نقش بسیاری داشت.

هاشمی تصریح کرد: شهید احمد مکیان در قم با نیروهای بسیج و سپاه همراه بود و در فعالیت‌های پایگاه بسیج حضور داشت. این حضور وی موجب شکل‌گیری دوستی و رفاقت با مدافعان حرم شده بود. موضوع سفر به سوریه برای دفاع از حرم را با پدر در میان گذاشته بود. پدر گفته بود که من راضیم فقط مادرت را خودت راضی کن. احمد که بسیجی بود و از طریق سپاه نمی‌توانست به سوریه برود به مشهد رفت و به طریقی در لشکر فاطمیون نام‌نویسی کرد. مادرش را هم به نحوی راضی کرد تا این که رهسپار سوریه شد.

وی خاطرنشان کرد: به نظر من دلیل شکل‌گیری شخصیت احمد مکیان و مدافع حرم شدن وی و شهادتش، نخست خانواده‌ای مذهبی و متدین بود که این خانواده از مسائل روز و سیاسی نیز آگاهی داشتند؛ دوم دوستانی بودند که در محیط مسجد و پایگاه بسیج با آنان رشد یافت. این عوامل باعث شد که وی مدافع حرم شود.

امام جمعه شهرک طالقانی بیان داشت: دغدغه‌ی مهم شهید مکیان در خصوص حوزه‌های علمیه بود. آگاهی سیاسی طلبه‌ها و شناخت مسائل بین المللی و معیشت روحانیون از جمله این دغدغه‌ها بود.

هاشمی در پاسخ به این سوال که به نظر شما چگونه می‌شود که در مساجد، هیات‌ها و پایگاه‌های بسیج افرادی با روحیه دفاع از حرم تربیت شوند، گفت: روحانیون و مسئولان هیات‌ها و پایگاه‌های بسیج اگر روحیه انقلابی و اعتقاد به ولایت فقیه داشته باشند، می‌توانند به تربیت جوانانی با روحیه دفاع از حرم بپردازند.

وی خاطرنشان کرد: روزی که امام جمعه شهرک طالقانی شدم با من تماس گرفت و این انتصاب را تبریک و گفت دایی جان مرا در نمازهایت فراموش نکن. این وصیت وی مربوط به ده روز قبل از شهادتش است. او رفت و من را شرمنده خود ساخت.

هاشمی در پایان به ذکر خاطره‌ای از زبان مادر شهید پرداخت و گفت: مادرش می‌گفت یک روز در قم من را به قطعه 31 بهشت معصومه برد و دو جای قبر را به من نشان داد. گفت مادرجان یکی برای من و دیگری برای دوست خوبم مهدی است. دوست دارم در کنار شهدای افغانستانی دفن بشوم. او قبل از شهادتش محل دفنش را نشان داده بود و وصیت کرده بود سعی کنید در گمنامی تشییع و تدفین شوم.
منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس