کد خبر 575943
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۲:۵۹

استعمار مستقیم که پس از قرن نوزدهم دیگر توانایی ادامه سیطره خود بر کشور‌های فرودست را نداشت دست به شیوه‌ای جدید زد و این بار با اعطای استقلال ظاهری به این کشورها، استعمار غیرمستقیم را آغاز کرد.

به گزارش مشرق، سجاد عطازاده* در روزنامه وطن امروز نوشت:

نخستین تصویری که پس از شنیدن واژه استعمار در ذهن بسیاری از افراد نقش می‌بندد، لشکرکشی‌های گسترده دولت‌های اروپایی و آمریکا با هدف تصرف کشورهای ضعیف آسیایی، آفریقایی و آمریکای‌جنوبی است. دولت‌های زورگو و قدرتمند با مستعمره کردن این کشورها، منابع خدادادی آنها را به غارت می‌بردند و بازار مصرفی این کشور‌ها را نیز به دست می‌گرفتند.

اما این تمام ماجرا نیست. استعمار مستقیم که پس از قرن نوزدهم دیگر توانایی ادامه سیطره خود بر کشور‌های فرودست را نداشت دست به شیوه‌ای جدید زد  و این بار با اعطای استقلال ظاهری به این کشورها، استعمار غیرمستقیم را آغاز کرد.

استعمار زبانی یکی از بارزترین جلوه‌های استعمار غیرمستقیم است. هر چند وضع این واژه به صورت رسمی توسط «رابرت فلیپسون»، زبان‌شناس آمریکایی در سال 1992 انجام شد اما در عمل سابقه‌ای طولانی دارد. بارزترین نمونه استعمار زبانی تغییر اجباری زبان رسمی هندوستان از فارسی به انگلیسی بود. انگلیسی‌ها با هدف قطع نفوذ فرهنگی ایران در شبه‌قاره هند و همچنین تقویت جایگاه استعماری خود هر نشانه‌ای از این زبان را در هندوستان زدودند و در عوض به گسترش زبان انگلیسی در این کشور پرداختند.

فلیپسون معتقد بود زبان انگلیسی  تبدیل به وسیله‌ای برای استمرار استعمار کشور‌های ضعیف شده است و از آن برای صدور فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین تفکر انگلیسی استفاده می‌شود.

او همچنین اظهار می‌داشت شیوه آموزش خود این زبان نیز در تحکیم و تعمیق استعمار غیرمستقیم، مؤثر است. منظور او از این شیوه‌ها، روش‌هایی مانند آموزش تک‌زبانه، استفاده از معلم بومی انگلیسی و آموزش انگلیسی در سنین کودکی بود.

اما معروف‌ترین چهره‌ای که به بررسی نقش عناصر فرهنگی، من‌جمله زبان در فرآیند استعمار پرداخته است، «ادوارد سعید» متفکر فلسطینی‌الاصل آمریکایی است. سعید، در معروف‌ترین اثر خود «شرق‌شناسی» به بررسی عناصر مورد استفاده توسط استعمارگران در عصر پسااستعماری پرداخته است و شیوه تعریف شرقی‌ها در آثار غربی را مورد نقد قرار داده است. سعید معتقد است رمان‌هایی که در عصر پسااستعماری توسط نویسندگان انگلیسی و فرانسوی در قرون نوزدهم و بیستم میلادی نوشته شده‌اند، نقشی غیرقابل انکار در ترویج فرهنگ غرب بین کشور‌های جهان سوم داشته‌اند.

آنچه در بالا گفته شد نشانگر این نکته بود که نقش زبان انگلیسی در فرآیند استعمار آنقدر پررنگ شده که حتی متفکران غربی نیز لب به شکوه گشوده‌اند. همین نکته اهمیت سیاست‌گذاری زبانی در ایران به دلیل مورد هجمه بودن آن از سوی کشور‌های استعمارگر را دوچندان می‌کند.

نگاهی گذرا به وضعیت بیشتر آموزشگاه‌های زبان انگلیسی در کشورمان و همچنین کتب ترجمه شده نشان می‌دهد آنها به مدخلی برای ترویج فرهنگ غربی و غربی کردن سبک زندگی ما تبدیل شده‌اند. این در حالی است که حتی ساده‌ترین نظارتی بر محتوای کتاب‌های آموزش زبان نمی‌شود و بیشتر آنها  دارای محتوای اشاعه‌گر فرهنگ غربی هستند. وضعیت کتاب‌های ترجمه‌شده نیز بهتر نیست. کتاب‌های مروج اباحه‌گری از نوع سیاسی آن تا فرهنگی‌اش بدون هیچ نظارتی منتشر می‌شوند و در دسترس عموم قرار می‌گیرند.

راه‌حل این موضوع تنها سیاست‌گذاری زبانی است. مساله‌ای که برای سال‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته بود و اخیراً در پی بیانات رهبر حکیم انقلاب در دیدار معلمان، امید به توجه به آن می‌رود. ذکر این نکته ضروری است که سیاست‌گذاری زبانی به هیچ‌وجه به معنای جلوگیری از آموزش زبان یا قطع جریان ترجمه نیست بلکه هدف گزینش عقلانی مواد مناسب برای تدریس یا ترجمه و منطبق کردن آن با منافع ملی است.

*دانشجوی کارشناسی ارشد مترجمی
 زبان انگلیسی دانشگاه تهران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس