يك انديشكده آمريكايي با اشاره به كسري شديد بودجه در آمريكا پيش‌بيني كرده است كه يافتن راههاي بيشتر براي كاهش بودجه دفاعي يكي از دستورات كاري "لئون پانتا " وزير دفاع جديد اين كشور باشد.

به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق به نقل از فارس، بنياد "آمريكاي جديد " در تحليلي با عنوان "نبرد بزرگ بعدي ارتش " به قلم "فرد كاپلان " مي‌نويسد: اين مسئله قابل پيش‌بيني بود كه وقتي لئون پانتا ابتداي ماه جاري ميلادي قدرت را در دست گرفت، يافتن راههاي بيشتر براي كاهش بودجه دفاعي يكي از دستورات وي باشد.

يكي از نتايج اين مسئله اين است كه ارتش به احتمال زياد ضربه خواهد خورد. در هر صورت اين احتمالا طرحي از پيش تعيين‌شده است. البته ممكن است موانعي نيز وجود داشته باشد. "مارتين دمپسي " رئيس آينده ستاد مشترك ارتش آمريكا يك افسر ارتش است كه در مدت يك دهه گذشته براي اولين بار با چنين درجه‌اي براي چنين مقام بالاي نظامي منصوب شده است. همچنين "ري اوديرنو " رئيس جديد ستاد ارتش يكي از افرادي بود كه در دوران خدمتش با كاهش عميق بودجه روبرو شده بود.
بنابراين ما به زودي شاهد ابتكارات جديد اين مقام ارشد ارتش و يا جنگ بزرگ اداري در اين زمينه خواهيم بود.

چهار نكته درباره كاهش تعداد نيروهاي ارتش وجود دارد.

* پنتاگون در سال جاري 159 ميليارد دلار هزينه پرسنل نظامي خود كرد

اول اينكه پنتاگون سال جاري 159 ميليارد دلار صرف پرسنل نظامي خود كرد كه اين بيش از 142 ميليارد دلاري است كه هزينه خريد سيستم‌هاي تسليحاتي شده است. (بودجه كلي پنتاگون حدود 671 ميليارد دلار است كه شامل 118 ميليارد دلار براي هزينه جنگ‌هاي خارج از كشور مي‌شود). اين هدفي بزرگ براي هر دولتي است كه بخواهد كسري بودجه خود را كاهش دهد.

* كاهش پرداختي‌ها سريعترين و در عين حال بي‌فايده‌ترين راه براي كاهش كسري بودجه است

دوم اينكه اگر هدف يافتن راههاي سريع براي كاهش كسري بودجه باشد، كاهش پرداختي‌ها سريعترين راه است. هنگامي كه پول براي خريد يك سيستم تسليحاتي اختصاص مي‌يابد، معمولا زمان طولاني صرف خرج كردن آن مي‌شود. براي مثال، بر اساس بودجه سال مالي 2012 ارزيابي بودجه دفاع ملي كه به عنوان كتاب سبز پنتاگون نيز ناميده مي‌شود، تنها 15 درصد از پولي كه هزينه پروژه ساخت كشتي نيروي دريايي مي‌شود در واقع در سال اول خرج شده است. 25 درصد ديگر در سال دوم، 20 درصد در سال سوم، 15 درصد در سال چهارم و 12.5 درصد در سال پنجم هزينه مي‌شود و در عين حال 12.5 درصد ديگري نيز در سال ششم هزينه خواهد شد. (چنين روشي براي ساخت هواپيماها، موشك ها و خودروهاي زرهي ارتش نيز استفاده مي‌شود)
براي نشان دادن پيچيدگي‌هاي اين حقيقت قراردادي ارتش مي‌توان به بودجه سال مالي 2012 نگاهي انداخت كه شامل 2 ميليارد دلار براي خريد ناوشكن آگيس دي دي جي-51 براي نيروي دريايي مي‌شود. از اين ميزان تنها 300 ميليون دلار يعني حدود 15 درصد قرار است در سال اول هزينه شود. در عين حال اگر كنگره يا كاخ سفيد تصميم به حذف اين ناوشكن دو ميليارد دلاري بگيرد آنگاه تنها 150 ميليون دلار در سال اول صرفه‌جويي شده است (و پنتاگون احتمالا بايد هزينه اين تغيير عقيده را بپردازد).به عبارت ديگر حذف سيستم‌هاي تسليحاتي راهي خوب براي كاهش فوري كسري بودجه نيست.

* كاهش بودجه پرسنل نظامي بهترين راه براي جبران كسري بودجه است

اين در حالي است كه كاهش 2 ميليارد دلار از بودجه پرسنل نظامي ارتش بين 1.6 تا 1.8 ميليارد دلار در سال اول صرفه‌جويي در پي دارد و اين منجر به صرفه‌جويي‌هاي فوري مي‌شود.
مسئله سوم براي كاهش تعداد نيروهاي ارتش اين است كه همه نيروهاي ارتش آمريكا به زودي از عراق خارج مي‌شوند و باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا ماه گذشته اعلام كرد كه شعله جنگ در افغانستان را نيز پايين‌تر خواهد آورد.

* ارتش آمريكا تا چهار سال آينده 49 هزار نيروي خود را كاهش مي‌دهد

ارتش آمريكا در حال حاضر حدود 570 هزار نيروي در حال خدمت در اختيار دارد و قرار است در چهار سال آينده حدود 49 هزار نفر از اين تعداد بكاهد.

* 314 ميليارد دلار هزينه عمليات‌ها و حضور نظامي آمريكا در نقاط مختلف است

و نكته نهايي و چهارم اين است كه يك بخش از بودجه دفاعي وجود دارد كه بيش از پرسنل هزينه دارد و آن هم عمليات‌ها و هزينه حضور نظامي است كه شامل سوخت، لوازم يدكي و تسهيلات تعميراتي و آموزشي مي‌شود يعني كالاها و خدماتي كه منجر به پيشرفت جنگ مي‌شوند. اين هزينه در بودجه سال مالي 2012 حدود 314 ميليارد دلار بود كه بيش از ميزان هزينه شده براي پرسنل و تسليحات است.
كمي بيش از يك سوم اين ميزان يعني 110 ميليارد دلار مستقيما مربوط به جنگ‌هاي عراق و افغانستان مي‌شود و اين در حالي است كه دو سوم باقيمانده يعني 204 ميليارد دلار هزينه عمليات‌ها و حضور ارتش آمريكا در اين كشورها مي‌شود.

* بودجه عمليات‌ها و حضور نظامي آسان‌ترين هزينه قابل كاهش دادن است

اين هزينه زيادي است خصوصا اينكه از بودجه هزينه شده براي پرسنل نيز فراتر مي‌رود. البته اين بودجه آسان‌ترين هزينه قابل كاهش دادن است. (وسايلي مانند پيچ و مهره و گلوله توسط پيمانكاران بزرگ و با نفوذ سياسي ساخته نمي‌شوند). اما پانتا در مراسم سوگند خود در اول جولاي سال جاري اعلام كرد كه در دوران وزارت وي هيچ "نيروي بيهوده‌اي " صرف نخواهد شد.
"نيروي بيهوده " عبارتي است كه اغلب براي توصيف ارتش دهه 1970 و پس از جنگ ويتنام استفاده مي‌شد كه پنتاگون به خريد سيستم‌هاي تسليحاتي بزرگ ادامه مي‌داد اما هيچ وسيله‌اي براي پرتاب يا پرواز آنها وجود نداشت. بي ترديد پانتا نگاهي به بودجه عملياتي و حضور ارتش خواهد انداخت و به عنوان فردي كه سابقا رياست بخش بررسي بودجه كاخ سفيد را به عهده داشت، مي‌داند كه اين بهترين بخش براي مقامات اداري و قانونگذاران براي مخفي كردن هزينه‌هاي بيهوده است.

* احتمال لغو ماموريت‌هاي هواپيماي بدون سرنشين اف-35 آمريكا وجود دارد

با نگاهي ديگر به كاهش بودجه پرسنل درمي‌يابيم كه كاهش پرسنل نيروي هوايي يا دريايي به معناي كاهش تعداد هواپيماها يا كشتي‌هاست و اين خود مي‌تواند بحث‌هاي زيادي را ايجاد كند. مثلا ممكن است پانتا عمليات تعدادي از هواپيماها يا كشتي‌ها را لغو كند و بدين منظور هواپيماي بدون سرنشين اف-35 كه مورد استفاده مشترك ارتش و نيروي دريايي است مي‌‌تواند نزديك‌ ترين گزينه باشد. اما در اينجا محدوديت‌هايي وجود دارد و همانند دوران رابرت گيتس، وزير دفاع سابق آمريكا كه پيش از اين دهها سيستم نظامي را حذف كرد مي‌تواند درگيري سياسي بيشتري را با توجه به نرخ بالاي بيكاري در اين كشور ايجاد كند.

علاوه بر اين كاهش تعداد پرسنل ارتش و به طور خاص تفنگداران به معناي حذف گردان‌ها يا لشگرها و آزادسازي انبارهاي تسليحاتي است كه در اختيار آنها بوده و همين انبارها مي‌تواند به ديگر واحدها به عنوان وسايل آموزشي يا جايگزين تسليحات پيشين منتقل شود و همين امر منجر به صرفه‌جويي بيشتري مي‌شود.

البته اشاره به اين نكته لازم نيست كه ارتش يا نيروي تفنگداران آن در نهايت كوچكتر مي‌شوند و اين قانون سنتي پايان جنگ است. در عين حال بايد به اين نكته اشاره كرد كه در اين زمينه فشار زيادي بر بودجه فدرال از سوي ائتلاف تازه تاسيس دموكراتهاي ضدجنگ و جمهوري‌خواهان مخالف هزينه و انزواطلب وجود دارد.

در هر صورت، پانتا به زودي فرمان بررسي نقش و ماموريت‌هاي آينده ارتش و تفنگداران آن را صادر مي‌كند و نظر هر انديشكده امنيتي-ملي را در واشنگتن درباره اين اقدام خواهد پرسيد.

ژنرال ها دمپسي و اوديرنو، رئيس ستاد مشترك و رئيس ستاد ارتش آمريكا در اين مورد نقش مهمي را ايفا خواهند كرد.

در سال 2001، هنگامي كه جرج بوش، رئيس جمهور وقت آمريكا و دونالد رامسفلد، وزير دفاع وي تصميم به كاهش تعداد نيروهاي ارتش گرفتند اين اوديرنو (يك ژنرال يك ستاره و مسئول مديريت نيروها در دفتر معاون ستاد ارتش آمريكا) بود كه گزارشي را در اين زمينه تهيه كرد و همان گزارش رامسفلد را به دستور كاهش نيروها ترغيب كرد.

اوديرنو از آن سال تاكنون در پست‌هاي مختلفي مانند فرمانده هنگ، فرمانده لشگر و در نهايت فرمانده همه نيروهاي آمريكايي و ائتلاف در عراق حضور داشت و پس از آن براي فرماندهي ستاد ارتش برگزيده شد و در نهايت مسئوليت اداره و نظارت بر آمادگي و اعزام نيروها و تجهيزات براي فرماندهان آمريكا در سراسر جهان را به عهده گرفت.

البته وضعيت جهان تغيير كرده است. ارتش آمريكا در سال 2001 در آستانه دو جنگ قرار داشت كه در نهايت به پرهزينه‌ترين جنگ‌هاي آمريكا تبديل شدند. اكنون در سال 2011، ارتش در حال خروج از آن جنگ‌ها و ورود به جنگ‌هاي جديد است كه نيروي زميني آمريكا در آنها دخالت چنداني ندارد.

اكنون پرسش اين است كه آيا اوديرنو نقش پيشين خود را ايفا كرده و از موضع پيشين خود مبني بر عدم دخالت نظامي از داخل كشورها دفاع مي‌كند يا با توجه به ارتقاي درجه و تجربه‌هاي پيشينش ارتش آمريكا را به نيروي مناسب براي دوران "پس از-پس از جنگ سرد " تبديل مي‌كند كه در آن دو جنگ عراق و افغانستان پشت سر گذاشته شده و دوران استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين مسلح و بودجه كاهش يافته همراه با مردمي بيزار از جنگ فرا رسيده است؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس