به گزارش مشرق، در این گزارش آمده است:
دف نواز مینوازد و جلسه میلاد امام معصوم با هیاهوی افراطی عدهای از خانمها در فضای آپارتمان محله به اوج میرسد. صدای خانم جلسهای هم در آن میان بلند میشود، دم میگیرد و میخواند: "ابروکمونم! عزیزجونم! شور وجودم! چهره ماهم! دورت بگردم! قربونت بشم! حسین عزیزم! حسین عزیزم!" مجلس، مجلس جشن و سرور میلادامام حسین(ع) در سوم شعبان است.
انبوه کلمات غیرمعمول و ترکیبات کوچه و بازاری هر لحظه ردیف و از خانمها صدای بلند کف و دست درخواست میشود تا حدی که صدای هلهله و سوت نیز به آن پیوند میخورد و کاملا موقعیت مذهبی مجلس از یاد شرکت کنندگان برده میشود.
میخواهم بدانم در این جمع چه میگذرد؟ قبلا قرار حضور در چنین مجلسی را با یکی از دوستانم میگذارم و از سر سئوال و کنجکاوی وارد میشویم. در ابتدای ورودم نگاهی به اطراف میاندازم تاجایی برای نشستن پیدا کنم. متحیر میمانم شبیه جشن عروسی است. لباس و آرایشهای مخوف خانمها هم حق را به من میداد که بگوییم در مجلس عروسی وارد شدهام.
البته به ظاهر، این جشن برای تولد امام مظلومی برپا شده است که برای رسیدن به اهداف عالی و الهی رنجها کشیده و جان خود و عزیزانش را فدا کرد اما در این مجلس رنگی از معنویت مشاهده نمیشود. نوع لباس و پوشش برخی از خانمها مرا ناگهان به یاد بشر نخستین و یا حرفهایی که از لباس مردمان سرخپوست در قاره آمریکا شنیده بودم، میاندازد! تا آن لحظه فکر میکردم در چنین مجالسی صرفا صداها و آواها نامتعارف است، اما هیچگاه انتظار نداشتم چهرهها و لباسهای نامتعارف هم ببینم.
به دوست همراهم گفتم: مگر این جا جشن میلادامام حسین(ع) نیست، پس چرا امام حسین اینقدر کوچک میشود و ما احساس غربت و دلتنگی میکنیم؟ در همین سئوالها و فکرها بودم که خانم به ظاهر جلسهای به همراه دو خانم همراه خود دوباره دف مینوازند و خنیاگرانه میخوانند و دم میگیرند.البته خود به اصطلاح خانم جلسهای نمینواخت و پوششی هم داشت. ولی آن دو نفر از پوشش نامناسب و آرایش مخوفی برخوردار بودند. انگار شغلشان این است و این بار نام امام حسین(ع) را چاشنی برنامه معمول خود که در عروسیها برپا میکنند، ساختهاند.
پس از لحظهای استراحت دوباره به اوج فعالیت و خوانندگی میرسند و عرق از سر و روی آوازهخوان مجلس میریزد و با صدای بلند در میکرفون میدمد و میخواند و دیگری دف مینوازد. خانمهایی که هیچ واهمهای ندارند از اینکه صدا و آوازشان به طبقات دیگر هم برسد!
خانم جلسهای در همان حال از جمعیت حاضر میخواهد او را با دست، کف و هلهله همراهی کنند و البته اگر کسی سوت را نیز چاشنی این مراسم میکرد از سوی خانم جلسهای با واژه ماشاا...،مرحبا، زندهباشی و... مورد تشویق قرار میگرفت. از حضور در چنین مجلسی که با نام ائمه(ع) همبازی دنیایی به پا میکنند کلافه شدم، میخواهم از صحنه فرار کنم و موضوع را به دوستم میگویم اما او به تعهد گذشته من برای ماندن اشاره میکند و مرا مجبور به صبر و متانت میسازد.
خانم جلسه هر یک ربع ساعت که قطعه شعری میخواند، از حاضرین طلب عیدی برای خانم نوازنده میکند! در ابتدا میزبان و حاضرین متوجه خواسته او نمیشوند که مجبور شد دوباره تکرار کند و بگوید:"خواهرها در این مجلس رسم است که به نوازنده عیدی بدهند. ما باید عیدی آقا امام حسین(ع) را در این روز عزیز از شما بگیریم. و حتی یک بار اظهار فضل میکند "که اگر عیدی ندهید شکلات متبرک به این مجلس را برسرتان نمیریزم!" پس از اینکه جمع حاضر متوجه منظورش میشوند و میفهمند قضیه از چه قراراست و باید به خانم جلسهای تحت عنوان عیدی پول بدهند، عدهای بلند میشوند و به این درخواست جامهعمل میپوشانند و چندین مرحله اسکناس2، 5 و 10 هزار تومانی اهداء میکنند.
الحمدالله در مجلس مولودی همه چیز جور است جز معنویت خاص امام حسین(ع). خواننده، هلهله و شادی، کف و دست و سوت، فقط یک چیز کم است آن هم حرکات موزون ! که در این میان دختران کوچک مجلس این زحمت را به گردن گرفتند و با ایماء و اشاره به وسط میآیند و وظیفه خطیر را به تعبیر خانم جلسهای برای شادی دل امام حسین(ع) به انجام میرسانند!
جالبتر اینکه در فرصت استراحت هم خانم جلسهای یکی از آن دختران سمج را که میدان را خالی نمیکند مورد خطاب قرار میدهد و میگوید ادامه بده!" خانم مداحی که مصرانه برانجام تکلیف "رقص" پافشاری میکند و نوجوان را مورد تشویق خاص قرار میدهد وعجیبتر اینکه رو به مادر دختر میکند و میگوید: "آفرین، احسنت چقدر قشنگ و زیبا میرقصد! چه خوب به او یاد دادی!" مادر هم با غرور و افتخار میگوید: "خودم بلد نیستم دخترم معلم رقص دارد!"
بالاخره تا پایان جلسه این دختر به کارش ادامه میدهد و البته همواره با انواع حرکات دست و سر هنگام مداحی! نگاه معنیدار و حتی چشمک، همواره از سوی خانم جلسهای مورد تشویق قرار میگیرد! شاید به همین دلیل است که در نهایت رگ ولخرجی مادر گل میکند و یک اسکناس 5000 تومانی را توسط دخترش به خانم جلسهای میرساند.
محبت بیدریغ و ریاکارانه و زبان چرب خانم جلسهای چیزی را به ذهنت نمیآورد جزء اینکه او میخواهد به این طریق خودش را در دل افراد جا کند تا به جلسههای دیگری نیز دعوت شود جلسهای که برای میلاد امام زمان هم وقت آن را با همراهی سه دف نواز تعیین میکند!. او میداند که با این محبتهای دروغین میتواند کار و بارش را رونق دهد. اما آیا واقعا ارتزاق از این راه برکتی هم دارد؟ ممکن است کسی بگوید که دفنوازی که حرام نیست و اشکالی ندارد و خوانندگی زن هم برای زنان نیز هم. اما مجلس معروف به امام حسین(ع) کجا و خنیاگری کجا؟! راستی معرفت به رفتار امام حسین(ع) در میان ما شیعیان چه شد؟
در ادمه چند تا از پسر کوچولوهای مجلس هم به داخل اتاق میآیند و سر و صدا میکنند. خانم جلسهای برای اینکه آنها را ساکت کند میگوید: "بیایید عزیزانم بیایید در کنار این دخترکوچولوها بنشینید تا آرام شوید" بعد رو به خانمها میکند و میگوید: "در قرآن آمده که دخترو پسر در کنار هم احساس آرامش میکنند." و بعد ادامه میدهد:"ببینید چقدر ساکت شدند".!
شاید بعضی از دختران و پسران جامعه ما نیز به دلیل همین برداشتهای چنین خانمهای به اصطلاح جلسهای ترجیح میدهند در کنار هم باشند ولی نمیدانم چرا هر چه میگذرد وضع جامعه ما بدتر میشود.
دیگر جلسه به شدت خسته کننده شده است هر لحظه دوست دارم بلند شوم و فرار کنم اماچارهای ندارم انگار مجبورم برای ترسیم آنچه که در مجالس مولودی زنانه میگذرد، دم برنیاورم و کنار دوستم آرام بنشینم و ببینم!
بالاخره خانم جلسهای صحبت از نزدیکی پایان جلسه میکند و میخواند و نوازنده دف نواز مینوازد و دیگران با دست، سوت و هلهله او را همراهی میکنند و خواننده هر از چندگاهی مشتی شکلات را بر سر خانمها میریزد. البته در این میان حواسش کاملا سرجایش است شکلاتهای مرغوبتر و گرانتر را سوا میکند و کناری میگذارد. و باقی را بر سر افراد میریزد.
مجلس با دعای پایانی یا ا...یاا... خاتمه مییابد. خواننده دعا میکند و دیگران آمین میگویند من هم دعا میکنم مجالس امام حسین(ع) و امام زمان(عج) را از شر چنین افراد سودجویی نجات دهد. با خودم میگویم امام حسین چه کرده که شیعیان هم برای عزاداری و هم برای تولدش به هزاران ساز، دهل و دف متوسل میشوند؟! چرا اهداف ائمه و اهل بیت برای شیعیان روشن نشد و واقعا باید چه کرد؟
خانم جلسهای همچنان که دعا میکند و دیگران آمین میگویند شکلاتهای مرغوبتر را که قبلا کنار گذاشته بود در کیفش میگذارد! و دختر خانم جلسهای که انگار او نیز همراه مادرش به مجلس عروسی یکی از دوستانش دعوت شده است عیدیها را از روی میز جمع میکند و به داوطلبان کارت تبلیغ که حاوی شماره تلفن منزل و موبایل است میدهد. من هم از او کارتی میگیرم. وقتی روی کارت را میخوانم قلبم به درد میآید چرا که رویش نوشته بود: "مداح اهل بیت خانم..." چقدر اهلبیت ما مظلوم بوده و هستند که فقط تنها از نامشان برای ترقی از پلههای مادی باید استفاده میکنند و کاری به شیوه و روش زندگی آنها ندارند. والا اگر ذرهای از خصوصیات اخلاقی آن عزیزان را بگیریم اینگونه از نام مقدسشان دستاویزی برای اهداف مادی خود سوء استفاده نخواهیم کرد.
البته مدح پیامبر به عنوان عصاره خوبیها و خاندان رسالت آن بزرگوار تلاش بسیار با ارزشی است که مردم به خاطر آن، مداحان واقعی را از دل و جان میپذیرند. چرا که صدای دل خویش را از حنجره آنان میشنوند و دقیقا به همین دلیل است که صدای خوش موهبتی است که تنها عده محدودی از آن بهره میبرند و چه مبارک برای افرادی که این صوت دلنشین را بدون حرام برای مناقب آل نبی(ص) بکار گیرند.
اما همچنانکه اشاره شد، کارهای عامیانه و جاهلانه و غیرمعتبر تیشه به ریشه هر چه معرفت واقعی خواهد زد. مردم ما به درستی میدانند که شادی و شادمانی در شعف خاندان پیامبر و عزاداری در غم آن خاندان از جمله نشانههای مسلمانی و شیعیان راستین است بر همین اساس همیشه در غم خاندان نبی(ص) غمگین و در شادی آنها شادند و از این راه برای خود خیر دنیا و آخرت طلب میکنند.
اما اگر در مجلسی مدح و مدیحهسرایی از دایره و حدود مداحی در شأن انسانهایی همانند ائمهاطهار(ع) خارج شود و مدحی دونشان آن عزیزان بر زبان مداح جاری شود و مجلسی دونشان آن عزیزان برپا شود آیا همچنان وظیفه ما همراهی، سکوت و تایید است؟
آیا مجالس خارج از نزاکتی که در نهایت میتوانند نتایج مذمومی داشته باشند قابل اغماض است؟ واقعا این مجالس بازارجویانه و منفعتطلبانه در شأن این بزرگواران هست؟
راستی آیا این شیوه برگزاری مولودی جز انحراف و تحریف چیزی به ارمغان میآورد؟ آیا این امر با اهداف پاک ائمه شیعه(ع) مطابقت دارد؟