کد خبر 560571
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۰

ابوموسی اشعری را گفته‌اند انسانی ساده‌لوح بود و از این روی در حکمیت فریب عمر و عاص را خورد و خلافت را به معاویه سپرد. اما، تاریخ حکایت دیگری نیز دارد و آن، این که ابوموسی از مال‌اندوزان و ثروتمندان بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر کوچ می‌کرد، چندین شتر، اموال او را حمل می‌کردند.

یادداشت شریعتمداری درباره
به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری به مناسبت سالروز ولادت با سعادت امام علی‌(ع) نوشت: 

علی(ع) خود گفته بود «آگاه باشید، کار ما دشوار است و دشوار می‌آید و سنگینی آن را کسی می‌تواند تحمل کند که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده است»

مهربان‌ترین پدر دنیابه گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در شماره امروز کیهان نوشت:می‌گفتند علی(ع) سختگیر است! و راست می‌گفتند، علی سختگیر بود! اما نمی‌گفتند و به مصلحت خویش نمی‌دیدند که بگویند علی بر چه کسانی سخت می‌گیرد؟ مولای ما، امیرمومنان(ع) که برای آسایش و آرامش مردم، با آسایش و آرامش وداع گفته بود. وقتی حرامیان در بخشی از سرزمین پهناور تحت حاکمیت او، خلخالی از پای دختری بیرون آورده بودند، چهره به آتش تنور نزدیک کرده و به مکافات گناهی که دیگران مرتکب شده بودند، خود را ملامت کرده بود.

با آن کودک یتیم که پدر از دست داده بود، به بازی کودکانه پرداخته، و او را بر پشت خویش نشانده و سواری داده بود.

 وقتی شنید حاکم بصره که گمارده او بود با اشراف و ثروتمندان همسفره شده و بر خوان آنان نشسته است، دست به قلم برده و خطاب به او نوشته بود «امام شما به دو جامه فرسوده و دو قرص نان بسنده کرده است» و آورده بود «هوا و هوس هرگز بر من چیره نشده است و نخواهد شد، حرص و آز مرا وادار نخواهد کرد که خوراک نیکو برگزینم، در حالی که شاید در گوشه‌ای از سرزمین حجاز یا یمامه، کسی باشد که حسرت گُرده نانی ببرد و هرگز سیر نخورد...

من سیر بخوابم و در اطراف و پیرامون من، شکم‌های گرسنه یا جگرهای سوخته باشند؟ آیا سزاوار است به این بسنده کنم که بگویند امیرمومنان است ولی در ناگواری‌های روزگار شریک آنان نباشم، یا در سختی‌های زندگی، اسوه‌ای برای آنها نباشم؟»... در نخستین روزهای بعد از خلافت ظاهری خود، به صراحت فرمود: آنانی که از بیت‌المال مسلمین، اموالی را به ناحق برگرفته‌اند، حتی اگر از آن خشتی تهیه کرده و در ساختن بنایی به کار برده باشند، از آنها باز خواهم ستاند و یا در نامه‌ای به «اشعث بن قیس» که والی حضرت در آذربایجان بود، به ملامت و با تحکم نوشت: «این منصب، طعمه نیست، بلکه امانتی است که بر گردن تو آویخته است» و اشعث هنگامی که نامه را دریافت کرد و فهمید در حکومت علی جای آلاف و اولوف و دست‌اندازی به بیت‌المال نیست، گفت «این نامه مرا به وحشت فرو برده، علی ثروت و قدرت آذربایجان را برای همه می‌خواهد و آن را از من خواهد گرفت»  از آن هنگام بود که اشعث ترجیح داد به معاویه بپیوندد و پیوست. طلحه و زبیر بعد از آن که با پاسخ به شدت منفی امیرمومنان در قبال زیاده‌خواهی خود از بیت‌المال مسلمین روبرو شدند، از علی روی برگرداندند و غائله جمل را برپا کردند.

 ابوموسی اشعری را گفته‌اند انسانی ساده‌لوح بود و از این روی در حکمیت فریب عمر و عاص را خورد و خلافت را به معاویه سپرد. اما، تاریخ حکایت دیگری نیز دارد و آن، این که ابوموسی از مال‌اندوزان و ثروتمندان بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر کوچ می‌کرد، چندین شتر، اموال او را حمل می‌کردند. به یقین  حصیر و گلیم و آفتابه  و لگن را با خود از این شهر به آن شهر نمی‌کشید و اموالی که همراه خویش منتقل می‌کرد، اشیاء گرانبها و زر و سیم بسیار بود. آیا شخص ثروتمندی با این خصوصیات می‌توانست به حاکمیت مولا علی(ع) تن بدهد؟!

مولای ما، امیرمومنان علیه‌السلام با این جماعت سختگیر و درگیر بود. علی(ع) خود گفته بود «آگاه باشید، کار ما دشوار است و دشوار می‌آید و سنگینی آن را کسی می‌تواند تحمل کند که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده است» و... علی پدر امت، پدر یتیمان و محرومان و مستضعفان بود و چه زیبا رسول خدا(ص) می‌فرمود؛ انا و علی ابواه هذه الامه...» «من و علی پدران این امت هستیم» ... پدر بزرگوار همه انسان‌ها از آن عصر، تا این عصر و تا همه عصرها... روزت مبارک.
منبع: میزان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 6
  • ۱۲:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۱
    0 0
    ابوموسی اشعری ابوموسی اشعری ملقب به ابن قیس، یکی از صحابه محمد و فرماندهی نظامی بود که در سال ۶۱۴ میلادی متولد شد.[۱] محتویات • ۱ دوران محمد و خلافت ابوبکر • ۲ دوران خلافت عمر • ۳ دوران خلافت عثمان • ۴ دوران خلافت علی • ۵ ابوموسی و قرآن • ۶ پانویس • ۷ منابع دوران محمد و خلافت ابوبکر ابوموسی به همراه برادران و مردان قبیله‌اش (اشعر) محل زندگی خود را که حوالی دریای یمن بود ترک گفته و در زمان جنگ خیبر (۷ هجری/۶۲۸ میلادی) با محمد بیعت نمود. بنابراین برخی روایات که وی را در زمره گروهی قرار می دهند که به حبشه مهاجرت نمود، نمی‌تواند صحیح باشد. وی در سال ۸ هجری/۶۳۰ میلادی در جنگ حنین شرکت جست و در سال ۱۰ هجری/۲-۶۳۱ میلادی، به همراه معاذ بن جبل به عنوان نماینده محمد به یمن رفت تا مردم آن دیار را به اسلام فرا بخواند. ابوبکر نیز ماموریت دقیقاً مشابهی به وی داد.[۱] دوران خلافت عمر در سال ۱۷ هجری/۶۳۸ میلادی، عمر پس از آنکه مغیره بن شعبه را از ریاست بصره عزل نمود، ابوموسی را به جای وی گمارد. در سال ۲۲ هجری/۳-۶۴۲ میلادی، بنا به درخواست مردم کوفه، عمر وی را والی آنجا نمود. اما چند ماه طول نکشید که دوباره عمر وی را از آنجا برداشت و مغیره بن شعبه را جانشینش کرد و خود ابوموسی را دوباره بر بصره گماشت.[۱] ابوموسی هنگامی که والی بصره بود، توانست خوزستان را در سالهای ۲۱-۱۷ هجری/۴۲-۶۳۸ میلادی فتح کند. مرکز آنجا، شهر اهواز (سوق اهواز) در سال ۱۷ هجری/۶۳۸ میلادی، به دست وی افتاد. اما فتح خوزستان به دلیل مقاومت شهرهای آن، با سختی میسر گردید و در سال ۲۱ هجری/۶۴۲ میلادی پس از اینکه مرکز دوم خوزستان به نام شوشتر، سقوط کرد، برخی شهرهای آنجا مجبور به فتح دوباره شدند. در سال ۲۰-۱۸ هجری/۴۱-۶۳۹ میلادی، لشکر وی به اتفاق لشکریان عیاض بن غنم، توانستند بین النهرین را فتح کنند. وی همچنین در لشکرکشی به فلات ایران و در جنگ نهاوند حضور داشت و آنجا شهرهای متعددی را فتح کرد.[۱] در سال ۲۳ هجری/۴-۶۲۳ میلادی، گروهی از کردان در منطقه بیروذ اهواز جمع شده و سپاهیان زیادی از مردمان منطقه را جمع کرده و علیه ابوموسی شورش کردند. ابوموسی آنجا را که باقی‌مانده کردان در آنجا پناه گرفته بودند را محاصره کرد و سرانجام شورش را خوابانید. در هنگام تقسیم غنایم این جنگ، شکایتی از ابوموسی به عمر شد که مبنی بر تقسیم ناعادلانه غنایم از سوی ابوموسی بود. در همین سال، ابوموسی به سمت فارس نیز لشکر کشید و به سپاهیان عثمان بن ابی العاص، در فتح آنجا یاری رساند. عثمان پیشتر، بحرین و عمان را نیز فتح کرده بود.[۱] دوران خلافت عثمان در سال ۲۶ هجری/۷-۶۴۶ از وی شکایاتی شد و برخی از سپاهیانش از وی نافرمانی کردند (برخی منابع نافرمانی سپاهیان را در سال ۲۹ هجری می دانند که دانشنامه اسلام، سال ۲۶ را درست می داند.). جدیترین شکایت از وی در سال ۲۹ هجری/۵۰-۶۴۹ میلادی صورت گرفت که گروهی از بصره وی را متهم به سوء استفاده از اموال کرده و به شکایت نزد عثمان آمدند. عثمان وی را عزل و به جایش عبدالله بن عامر را بر بصره گماشت. با این وجود، مردم کوفه بسیار به ابوموسی احترام می گذاشتند و در سال ۳۴ هجری/۵-۶۵۴ میلادی، هنگامی که سعید بن عاص والی کوفه را از آنجا بیرون کردند، خواستار امارت ابوموسی بودند و عثمان وی را والی آنجا کرد و تا هنگام کشته شدن عثمان، ابوموسی والی آنجا بود.[۱] دوران خلافت علی ابوموسی با علی بیعت نمود و با وجود اینکه با روی کار آمدن علی، اکثر حاکمان گمارده شده از سوی عثمان، عزل شدند، در مقامش ابقا شد. اما وقتی که جنگ بین طلحه و زبیر و عایشه با علی بالا گرفت، ابوموسی موضعی بی طرف اتخاذ کرد و با وجود تحت فشار گذاشتنش، از تصمیمش منصرف نشد. حامیان علی وی را از کوفه بیرون کردند و علی نامه‌ای شدیداللحن به وی نوشت و عزلش کرد. اما چند ماه بعد، علی، به وی امان داد.[۱] در سال ۳۷ هجری/۶۵۷ میلادی و در جنگ صفین، کوفیان علی را مجبور کردند که ابوموسی را حکم اهالی عراق کند و وی را به اذرح بفرستد. چون وی را در نزاع بین علی و معاویه بی‌طرف می دانستند و گمان می‌کردند که این انتخاب، به نفع آنان خواهد بود. بعد از واقعه حکمیت، ابوموسی به مکه رفت. در سال ۴۰ هجری/۶۶۰ میلادی،بُسر بن ابی ارطاة فرماندهی از سپاه معاویه، مکه و مدینه را تصرف کرد و ابوموسی به علت اینکه پیشتر در اذرح، با خلافت معاویه مخالفت کرده بود، از جان خود بیم داشت. اما بسر به وی امان داد.[۱] پس از این دوران، ابوموسی دیگر در سیاست دخالت نداشت و این مهم از نامشخص بودن تاریخ دقیق مرگ وی هویدا است. در منابع به سالهای ۴۱،۴۲،۵۰،۵۲،۵۳ اشاره شده که از همه درستتر سال ۴۲ هجری است.[۱] ابوموسی و قرآن ابوموسی بسیار در امر نماز و خواندن قرآن مقید بود و صوت خوبی داشت. ابوموسی مصحف قرآنی نیز دارد که گفته می شود که عمری بیشتر از مصحف جمع شده در زمان عثمان دارد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس