به گزارش مشرق، عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات گفت و گویی با روزنامه آرمان انجام داده است که بخش هایی از آن را از نظر میگذرانید:
توسعه سیاسی در ایران در دولت اصلاحات تاحدود زیادی مورد توجه قرار گرفت و دستاوردهای مهمی نیز به همراه داشت. با این وجود این رویکرد در دولت احمدینژاد متوقف شد تا اینکه در سال92یکی از شعارهای مهم آقای روحانی توسعه سیاسی کشور بود. به نظر شما در شرایط کنونی مهمترین چالشهای پیش روی دولت آقای روحانی در راستای تحقق توسعه سیاسی کشور چیست؟
آقای روحانی در ابتدای تشکیل دولت خود تلاش کرد چالشهای سیاست خارجی و مساله تحریمها را مرتفع کند که به نظر من استراتژی مناسبی بود. برای ایجاد تحولات تاثیرگذار در یک جامعه در ابتدا باید زمینههای آن را مهیا کرد. به همین دلیل آقای روحانی در ابتدا تلاش کرد زمینههای تحولات سیاسی و اقتصادی را در ایران به وجود بیاورد.
نکته دیگر اینکه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی باید به صورت همزمان و به صورت تکمیلکننده یکدیگر صورت بگیرد تا یک جامعه شکل پویا و روبه جلویی به خود بگیرد. اگرچه آقای روحانی در عملیاتی کردن برنامههای خود روند کندی را طی میکند اما در اولویت بندیهای خود شیوه مناسبی را برگزیده است. رویکرد کند عملیاتی کردن برنامههای دولت نیز به شخص آقای روحانی باز نمیگردد و بلکه بیشتر به کابینه محافظهکار ایشان مربوط میشود. به نظر من چالشهای آقای روحانی در شرایط کنونی همان چالشهای روز اولی است که به ریاستجمهوری رسیدند و هیچ تفاوتی نکرده است.
لیدرهای دولت اصلاحات از تئوریسینهای برجستهای در اطراف خود بهره میبردند که تا حدود زیادی دغدغههای مدنی دولت را مرتفع میکرد. این در حالی است که به نظر میرسد دولت آقای روحانی رابطه ارگانیک و سازمانیافتهای با تئوریسینها و نخبگان فکری جامعه برقرار نکرده است. دلیل این مساله چیست؟آیا دولت تدبیروامید فاقد توانایی ارتباط با نخبگان فکری جامعه است؟
به نظر من زمانه تغییر کرده و نمیتوان توقع داشت دغدغههای مدنی و سیاسی دولت آقای روحانی مانند دولت اصلاحات باشد. به هر حال دولت اصلاحات در یک فضای خاص سیاسی ظهور کرد و اغلب نخبگان فکری و سیاسی به صورت خودجوش به دولت کمک میکردند؛ در حالی که آقای روحانی به تنهایی بار دولت را به دوش کشیده و فاقد یک تیم فکری قوی و منسجم بوده است. نکته دیگر اینکه شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کنونی از بسیاری از جهات با شرایط دولت اصلاحات متفاوت است. در دو سال گذشته نیز آقای روحانی فرصت کافی برای ساماندهی تیم همراه خود را نداشته است. به نظر من آقای روحانی برای حرکت بهتر در مسیر آینده حتما باید یک اتاق فکر منسجم تشکیل بدهد و از نیروهای تحول خواه و جلو برنده جامعه استفاده صحیحتری کند.
دلیل همراهی نکردن مورد انتظار برخی اعضای کابینه با آقای روحانی چیست؟آیا انتخاب این افراد از ابتدا اشتباه بود؟
آقای روحانی از بین افرادی که میشناختند اعضای کابینه خود را انتخاب کردند. ایشان به دلیل اینکه در فضای سیاسی کشور درگیری عملی نداشتند و با نیروهای فکری جامعه آشنایی زیادی نداشتند موفق نشدند یک کابینه فکری منسجم و قوی تنظیم کنند. کابینه آقای روحانی بیشتر رویکرد عملیاتی دارد. این رویکرد عملیاتی نیز به دلیل سن بالای اعضای کابینه و همچنین محافظهکاری این افراد اجازه نداده اهداف آقای روحانی به صورت کامل محقق شود. به همین دلیل من معتقدم در شرایط کنونی آقای روحانی به تنهایی مسئولیت نصف کابینه را به دوش میکشند.
این وضعیت چه چالشهایی را برای آقای روحانی به همراه خواهد داشت؟
این تصمیمی است که خود آقای روحانی باید اتخاذ کند. به نظر من آقای روحانی با تغییر ترکیب مجلس دهم در نهایت به این نتیجه خواهد رسید که کابینه خود را ترمیم کند. آقای روحانی توانایی نیروهای فکری در سامان دهی به نظم سیاسی کشور را در انتخابات هفتم اسفند مشاهده کردهاند و به همین دلیل در آینده با کمک از همین نیروهای فکری تلاش خواهند کرد کابینه خود را ترمیم کنند.
آقای روحانی برای از بین بردن محافظهکاری کابینه باید چه برنامهای را در دستور کار خود قرار بدهد؟
آقای روحانی باید با کابینه خود تعیین تکلیف کند تا همه اعضای کابینه در اجرای سیاستهای دولت همراهی کنند. پس از انتخابات هفتم اسفند ضرورت ترمیم کابینه دولت بیش از پیش احساس میشود. برخی اعضای دولت در زمینه تبلیغاتی با آقای روحانی همکاری نمیکنند و به همین دلیل ایشان به تنهایی بار تبلیغاتی دولت را به دوش کشیده است. کابینه دولت باید همراه رئیسجمهور باشد و در برخی مقاطع جلوتر از رئیسجمهور حرکت کند.
برخی از اصلاحطلبان معتقدند در شرایط کنونی علی لاریجانی گزینه مناسبتری برای ریاست مجلس دهم خواهد بود و بهتر میتواند مطالبات اصلاحطلبان را مدیریت کند. به نظر شما جریان اصلاحات در چنین شرایطی چه تصمیمی باید اتخاذ کند؟
مجلس شورای اسلامی مظهر تکثر سیاسی در جامعه ایرانی است. به نظر من مهمترین خصوصیت مجلس دهم این است که چوب لای چرخ دولت نخواهد گذاشت. این در حالی است که مجلس نهم گاهی به شکلهای مختلف در مسیر حرکت دولت مانع قرار میداد. بنده برای آقای لاریجانی احترام زیادی قائل هستم و معتقدم عملکرد ایشان در مجلس نهم و همچنین در فضای سیاسی کشور بسیار مدبرانه و عاقلانه بوده است. با این وجود معتقدم در شرایط کنونی آقای عارف برای ریاست مجلس مناسب است.
توسعه سیاسی در ایران در دولت اصلاحات تاحدود زیادی مورد توجه قرار گرفت و دستاوردهای مهمی نیز به همراه داشت. با این وجود این رویکرد در دولت احمدینژاد متوقف شد تا اینکه در سال92یکی از شعارهای مهم آقای روحانی توسعه سیاسی کشور بود. به نظر شما در شرایط کنونی مهمترین چالشهای پیش روی دولت آقای روحانی در راستای تحقق توسعه سیاسی کشور چیست؟
آقای روحانی در ابتدای تشکیل دولت خود تلاش کرد چالشهای سیاست خارجی و مساله تحریمها را مرتفع کند که به نظر من استراتژی مناسبی بود. برای ایجاد تحولات تاثیرگذار در یک جامعه در ابتدا باید زمینههای آن را مهیا کرد. به همین دلیل آقای روحانی در ابتدا تلاش کرد زمینههای تحولات سیاسی و اقتصادی را در ایران به وجود بیاورد.
نکته دیگر اینکه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی باید به صورت همزمان و به صورت تکمیلکننده یکدیگر صورت بگیرد تا یک جامعه شکل پویا و روبه جلویی به خود بگیرد. اگرچه آقای روحانی در عملیاتی کردن برنامههای خود روند کندی را طی میکند اما در اولویت بندیهای خود شیوه مناسبی را برگزیده است. رویکرد کند عملیاتی کردن برنامههای دولت نیز به شخص آقای روحانی باز نمیگردد و بلکه بیشتر به کابینه محافظهکار ایشان مربوط میشود. به نظر من چالشهای آقای روحانی در شرایط کنونی همان چالشهای روز اولی است که به ریاستجمهوری رسیدند و هیچ تفاوتی نکرده است.
لیدرهای دولت اصلاحات از تئوریسینهای برجستهای در اطراف خود بهره میبردند که تا حدود زیادی دغدغههای مدنی دولت را مرتفع میکرد. این در حالی است که به نظر میرسد دولت آقای روحانی رابطه ارگانیک و سازمانیافتهای با تئوریسینها و نخبگان فکری جامعه برقرار نکرده است. دلیل این مساله چیست؟آیا دولت تدبیروامید فاقد توانایی ارتباط با نخبگان فکری جامعه است؟
به نظر من زمانه تغییر کرده و نمیتوان توقع داشت دغدغههای مدنی و سیاسی دولت آقای روحانی مانند دولت اصلاحات باشد. به هر حال دولت اصلاحات در یک فضای خاص سیاسی ظهور کرد و اغلب نخبگان فکری و سیاسی به صورت خودجوش به دولت کمک میکردند؛ در حالی که آقای روحانی به تنهایی بار دولت را به دوش کشیده و فاقد یک تیم فکری قوی و منسجم بوده است. نکته دیگر اینکه شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کنونی از بسیاری از جهات با شرایط دولت اصلاحات متفاوت است. در دو سال گذشته نیز آقای روحانی فرصت کافی برای ساماندهی تیم همراه خود را نداشته است. به نظر من آقای روحانی برای حرکت بهتر در مسیر آینده حتما باید یک اتاق فکر منسجم تشکیل بدهد و از نیروهای تحول خواه و جلو برنده جامعه استفاده صحیحتری کند.
دلیل همراهی نکردن مورد انتظار برخی اعضای کابینه با آقای روحانی چیست؟آیا انتخاب این افراد از ابتدا اشتباه بود؟
آقای روحانی از بین افرادی که میشناختند اعضای کابینه خود را انتخاب کردند. ایشان به دلیل اینکه در فضای سیاسی کشور درگیری عملی نداشتند و با نیروهای فکری جامعه آشنایی زیادی نداشتند موفق نشدند یک کابینه فکری منسجم و قوی تنظیم کنند. کابینه آقای روحانی بیشتر رویکرد عملیاتی دارد. این رویکرد عملیاتی نیز به دلیل سن بالای اعضای کابینه و همچنین محافظهکاری این افراد اجازه نداده اهداف آقای روحانی به صورت کامل محقق شود. به همین دلیل من معتقدم در شرایط کنونی آقای روحانی به تنهایی مسئولیت نصف کابینه را به دوش میکشند.
این وضعیت چه چالشهایی را برای آقای روحانی به همراه خواهد داشت؟
این تصمیمی است که خود آقای روحانی باید اتخاذ کند. به نظر من آقای روحانی با تغییر ترکیب مجلس دهم در نهایت به این نتیجه خواهد رسید که کابینه خود را ترمیم کند. آقای روحانی توانایی نیروهای فکری در سامان دهی به نظم سیاسی کشور را در انتخابات هفتم اسفند مشاهده کردهاند و به همین دلیل در آینده با کمک از همین نیروهای فکری تلاش خواهند کرد کابینه خود را ترمیم کنند.
آقای روحانی برای از بین بردن محافظهکاری کابینه باید چه برنامهای را در دستور کار خود قرار بدهد؟
آقای روحانی باید با کابینه خود تعیین تکلیف کند تا همه اعضای کابینه در اجرای سیاستهای دولت همراهی کنند. پس از انتخابات هفتم اسفند ضرورت ترمیم کابینه دولت بیش از پیش احساس میشود. برخی اعضای دولت در زمینه تبلیغاتی با آقای روحانی همکاری نمیکنند و به همین دلیل ایشان به تنهایی بار تبلیغاتی دولت را به دوش کشیده است. کابینه دولت باید همراه رئیسجمهور باشد و در برخی مقاطع جلوتر از رئیسجمهور حرکت کند.
برخی از اصلاحطلبان معتقدند در شرایط کنونی علی لاریجانی گزینه مناسبتری برای ریاست مجلس دهم خواهد بود و بهتر میتواند مطالبات اصلاحطلبان را مدیریت کند. به نظر شما جریان اصلاحات در چنین شرایطی چه تصمیمی باید اتخاذ کند؟
مجلس شورای اسلامی مظهر تکثر سیاسی در جامعه ایرانی است. به نظر من مهمترین خصوصیت مجلس دهم این است که چوب لای چرخ دولت نخواهد گذاشت. این در حالی است که مجلس نهم گاهی به شکلهای مختلف در مسیر حرکت دولت مانع قرار میداد. بنده برای آقای لاریجانی احترام زیادی قائل هستم و معتقدم عملکرد ایشان در مجلس نهم و همچنین در فضای سیاسی کشور بسیار مدبرانه و عاقلانه بوده است. با این وجود معتقدم در شرایط کنونی آقای عارف برای ریاست مجلس مناسب است.